#نگارش۳
#درس۳
#قطعه_ادبی
موضوع: زندگی و تکرار ...
چشمانم را باز و بسته می کنم.
زیر هر لایه از این باز و بسته شدن ها صحفه ای از زندگی جلوه گر می شود.
من چه می بینم...نور؟ امید؟ زندگی؟
زندگی چیست؟ روز و شب همه بهانه ی زیستن است.
تنم خسته است، از این تکرار روز و شب های زندگی.
گاهی دوست دارم دست بردارم از این زندگانی، اما این زندگی از من دست بر نمی دارد...
گاهی هم دلم می گیرد و غرق این خوشی ها می شوم به راستی زندگی هم می داند طعنه ی این موجود را از خوشی...
مطمئن نیستم اما می دانم که زندگی هم یک آدم است. کسی که مانند ما مردمان این دیار شمار روز و شب هایش از دستش دررفته است و خود را به دست تکرار ها سپرد....
زندگی! صدایم را میشنوی؟ ما اینجا ایستاده ایم.... و همانند کوه یخی که در صفحه ی خورشید سینه سپر کرده در حال آب شدنیم......
"تا دیر نشده آن روی خوشت را به ما نشان بده"
مهرنوش ودیع پور _ دوازدهم انسانی
دبیرستان حضرت رقیه _ رامهرمز
دبیر: بانو مریم بهوندی
نگارش دهم تا دوازدهم
✏️
@negareh_farsi
#درس۳
#قطعه_ادبی
موضوع: زندگی و تکرار ...
چشمانم را باز و بسته می کنم.
زیر هر لایه از این باز و بسته شدن ها صحفه ای از زندگی جلوه گر می شود.
من چه می بینم...نور؟ امید؟ زندگی؟
زندگی چیست؟ روز و شب همه بهانه ی زیستن است.
تنم خسته است، از این تکرار روز و شب های زندگی.
گاهی دوست دارم دست بردارم از این زندگانی، اما این زندگی از من دست بر نمی دارد...
گاهی هم دلم می گیرد و غرق این خوشی ها می شوم به راستی زندگی هم می داند طعنه ی این موجود را از خوشی...
مطمئن نیستم اما می دانم که زندگی هم یک آدم است. کسی که مانند ما مردمان این دیار شمار روز و شب هایش از دستش دررفته است و خود را به دست تکرار ها سپرد....
زندگی! صدایم را میشنوی؟ ما اینجا ایستاده ایم.... و همانند کوه یخی که در صفحه ی خورشید سینه سپر کرده در حال آب شدنیم......
"تا دیر نشده آن روی خوشت را به ما نشان بده"
مهرنوش ودیع پور _ دوازدهم انسانی
دبیرستان حضرت رقیه _ رامهرمز
دبیر: بانو مریم بهوندی
نگارش دهم تا دوازدهم
✏️
@negareh_farsi