🌱🧠 qazaltherapy 🧠🌱


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


روان شناسی علمی ♡
[ عمومی و تخصصی ]
با من در مسیر درس و روان درمانگری همراه باشید 🌱

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




ترس از نشدن اگر بر ما غلبه کند، به مرَضِ نیمه‌کاره رها کردن مبتلا می‌شویم.

_کریستین بوبن

@qazaltherapy


🔲عشقی که سالم نیست ❗️
چگونه نشونه‌ها را بشناسیم و بهتر رفتار کنیم⁉️


وقتی به کلمه “عشق” فکر می‌کنیم، یه عالمه احساس قوی مثل شادی، امنیت، هیجان و حتی گاهی ناراحتی میاد تو ذهن‌مون. از اونجا که در سیستم های تربیتی و آموزشیمون کسی به ما یاد نداده چطوری عشق بورزیم، خیلی وقت ها خودمون در مسیر رابطه یادش می‌گیریم، ولی گاهی رفتار های ناسالم یواش یواش تو رابطه‌هامون جا باز می‌کنن، بدون اینکه متوجه ناسالم بودنشون باشیم.

نشونه‌های عشق ناسالم چیه⁉️

دکتر “کیتی هود” از سازمان One Love پنج نشانه اصلی عشق ناسالم رو معرفی کرده که می‌تونن کمک کنن رفتارامون رو بهتر بشناسیم و رابطه‌هامون رو سالم‌تر کنیم.

۱. شدت زیاد (Intensity)

در روابط ناسالم، اون شدت اولیه هیجان و عشق ممکنه یهو تبدیل به حس خفگی و فشار بشه.
• اگه پارتنرت خیلی زود “دوستت دارم” بگه، یا مدام دنبال توجهت باشه و حتی بهت فرصت نفس کشیدن نده، این می‌تونه نشونه ناسالم بودن باشه.
• از خودت بپرس: “آیا با سرعت رابطه راحتی؟
• آیا فضای کافی برای خودت داری؟”

🔅راه‌حل:
از اول احساست رو شفاف بگو و مطمئن شو
نیازات و خواسته‌هات مورد احترام قرار می‌گیرن.



۲. انزوا (Isolation)

یکی از خطرناک‌ترین نشونه‌ها اینه که طرف مقابلت بخواد تو رو از دوستان و خانواده‌ت جدا کنه.
• جملاتی مثل: “چرا با اون دوستات می‌چرخی؟”
یا “خانواده‌ات ما رو نمی‌فهمن” نشونه‌های جدیه.

🔅راه‌حل:
روابطت رو با دوستا و خانواده حفظ کن و برای وقت‌گذرونی شخصی و اجتماعیت برنامه داشته باش. مستقل بودن تو رابطه سالم خیلی مهمه.



۳. حسادت شدید (Extreme Jealousy)

شاید طرفت هی بخواد بدونه کجایی؟ با کی هستی؟ یا حتی بدون دلیل بهت شک کنه که داری با کسی دیگه حرف می‌زنی. این حسادت معمولاً با خشم و کنترل همراهه.

🔅راه‌حل:
یه رابطه سالم با احترام و اعتماد شکل می‌گیره، نه با شک و کنترل.


۴. کوچیک کردن (Belittling)

تو رابطه ناسالم، حرف‌ها تبدیل به اسلحه می‌شن.
• ممکنه طرفت یه شوخی کنه که ناراحتت کنه یا وقتی می‌گی ناراحت شدی، بگه “تو خیلی حساسی”!!

🔅راه‌حل:
یه رابطه سالم جاییه که توش حس حمایت و تشویق کنی، نه اینکه هی تحقیر و کوچیک بشی.


۵. بی‌ثباتی (Volatility)

• اگه رابطه‌تون پر از دعواهای شدید، بعد آشتی‌های احساسی باشه، این یه الگوی ناسالمه

• مثلاً شاید طرف مقابلت بگه: “تو به هیچ دردی نمی‌خوری” و بعد کلی معذرت‌خواهی کنه و بگه “دیگه تکرار نمی‌کنم”!

🔅راه‌حل:
اگه حس می‌کنی تو همچین رابطه‌ای هستی، بهتره با یه متخصص مشورت کنی تا راه درست برای ترک امن اون رابطه رو پیدا کنی.
#روانشناسی #سواد_رابطه
@qazaltherapy


🔲 در باب #اعتماد_به_نفس

یکی از مولفه های مهم در شکل گیری و افزایش اعتماد به نفس کسب شایستگی و توانمندی در انجام کارهاست. همه ی ما میدونیم افرادی که توانمندی بالاتری دارن اعتماد به نفس بالاتری رو هم تجربه میکنن⏪چون اعتماد به نفس از انجام موفقیت آمیز کارها حاصل میشه

حالا اگر میخواید در کسب توانمندی ( که منجر به افزایش اعتماد به نفس میشه) به خودتون کمک کنید، لازمه که این دو تا مولفه مهم رو در خودتون شکل بدید:

1⃣ راهکارهایی برای افزایش استقامت داشته باشید.


2⃣ خود انتقادگری هاتون رو کاهش بدید .



1⃣حالا برای شکل دادن استقامت باید به این چند مورد توجه کنید :

مدیریت یاس و ناامیدی

تلاش همراه با راهکار

داشتن تحسین های اثر بخش

پیدا کردن اهداف معنادار



🔺دومین کار برای اینکه توانمندی در ما افزایش پیدا کنه این بود که خود انتقاد گری هامون رو به شیوه درستی مدیریت کنیم. چون این رفتار باعث میشه دست از تلاش برداریم و کارها رو نصفه و نیمه رها کنیم.

2⃣ حالا برای اینکه خود انتقادگری کمتری داشته باشیم لازم هست موارد زیر رو مورد توجه قرارداده و مدیریت کنیم :

کاهش حمله به خود

مدیریت رقابت ها و آزمون ها

خود شفقتی یا با خودمهربان بودن

@qazaltherapy


من نمیدونم کی گفته که یک شبانه روز ۲۴ ساعته، والا که ۴ ساعتم نیست 🤦‍♀

وقتی کم آوردی و به همه چی گیر دادی و فقط مونده کارای خدا :


:)




#افسردگی به انسان فرصت اندیشیدن نمی‌دهد،
بنابراین برای این‌که انسان نادان بماند،
باید اندوهگینش ساخت.


#نیچه

@qazaltherapy


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎥 #فیلم_کوتاه

این کلیپ یک جمله طنز اون بالا داشت و برای خندیدن منتشر شده بود که کاور کردم تا ما یک نگاه روانشناختی بهش داشته باشیم ...


یاد جمله ای از #لکان افتادم که میگه :
علت از آینده برمیگردد !

هرچند همین سازگاری و چسبندگی بلافاصله و بیمارگونه کودک با منبع ترس و تروما، نشانه ی آسیب دیدن های بی شمارش تا به الانه که علت هاش رو میشه در رفتار والدینش در این موقعیت هم مشاهده کرد.
@qazaltherapy


عنوان جذاب یک‌مقاله ۲۰۲۴:


🔲چگونه تنظیم هیجان می‌تواند کلید بهبود افسردگی نوجوانان باشد ؟

در یک مطالعه جدید و پیشرفته، پژوهشگران ارتباط پیچیده‌ای را بین استراتژی‌های تنظیم هیجان و علائم افسردگی در نوجوانان بررسی کرده‌اند. به‌طور شگفت‌انگیزی، استراتژی‌های تنظیم هیجان نه تنها می‌توانند باعث تشدید یا کاهش افسردگی شوند، بلکه اثرگذاری این استراتژی‌ها به مرور زمان نیز ثابت شده است. برای اولین بار، این تحقیق رویکردی نوین به‌کار برده که نوجوانان را بر اساس شدت افسردگی به سه گروه تقسیم کرده است:
"افسردگی پایدار پایین"
"افسردگی پایدار متوسط"
و "افسردگی پایدار بالا"


نتایج نشان می‌دهند که نوجوانانی که استراتژی‌های ناسازگار مانند تفکر مکرر، سرزنش خود یا فاجعه‌سازی را به‌کار می‌برند، علائم افسردگی شدیدتری نشان می‌دهند. جالب‌تر اینکه، این استراتژی‌ها حتی می‌توانند افسردگی را در طول زمان تشدید کنند. از سوی دیگر، استراتژی‌های سازگار مانند پذیرش و بازبینی مثبت می‌توانند روند افسردگی را معکوس کنند.

اما نکته مهم‌تر این است که هر دو نوع استراتژی‌ها (سازگار و ناسازگار) در پیش‌بینی افسردگی در آینده مؤثرند. این امر نشان‌دهنده لزوم توجه به استراتژی‌های تنظیم هیجان به عنوان عامل کلیدی در مداخلات روان‌شناختی است.

در نهایت، این تحقیق ضرورت شناسایی و ترویج استراتژی‌های تنظیم هیجان سازگار را برای کاهش تأثیرات منفی افسردگی و بهبود سلامت روان نوجوانان نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد که کشف راهکارهای موثر در تنظیم هیجان، می‌تواند به تغییر واقعی در زندگی نوجوانان دچار افسردگی منجر شود.

این نتایج می‌تواند به‌طور شگفت‌انگیزی در پیشگیری و درمان افسردگی نوجوانان تأثیرگذار باشد، و نشان‌دهنده‌ی مسیر جدیدی در درمان این اختلال روانی است.

متن مقاله:
https://link.springer.com/article/10.1007/s10964-023-01894-4

#روانشناسی #افسردگی #نوجوان
@qazaltherapy


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
گاهی بزرگ‌ترین چالش در روابط، نه موانع و ناکامی‌ها، بلکه نبودِ آنها است. در دنیایی که ذهن ما همواره میان خواستن و نرسیدن در کشمکش است، مواجهه با رابطه‌ای که همه چیز در آن “خیلی خوب” است، گاه خود تبدیل به بحرانی ناخودآگاه می‌شود.

ژیژک در تحلیل سرنوشت روبرت شومان از چنین وضعیتی می‌گوید: شومان، بر خلاف عاشقانی که از درد عشق ناکام رنج می‌برند، با تحقق کامل آرزوهایش مواجه شد. اما همین تحقق، او را به فروپاشی روانی کشاند؛ چرا که دیگر هیچ مانعی باقی نمانده بود تا عشقش را زنده نگه دارد.

تحقق بی‌وقفه‌ی آرزوها، گاه تمام آن چیزی را که به رابطه معنا می‌بخشد از میان می‌برد. میل در واقع از فاصله‌ها و موانع تغذیه می‌شود؛ از تمنای چیزی که هنوز در دسترس نیست. وقتی این فاصله‌ها از بین بروند، نیروی محرکه‌ی میل نیز کاهش می‌یابد و رابطه ممکن است به سکون و یکنواختی برسد. در این وضعیت، فرد به طور ناخودآگاه ممکن است به دنبال موانع و چالش‌های جدیدی بگردد تا دوباره آن تنش لازم برای حفظ شور و هیجان در رابطه ایجاد شود.

_پریسا زمانیان
@qazaltherapy


سلام دوستان 🙋‍♀
این بخش رو خوب بخونید، ازش تمرین میزارم.


🟨 درمانگر ۱ :


« خب من میشنوم که شما خیلی از ماری عصبانی هستید. اما آیا این می تواند به این دلیل باشد که شما خیلی زود نسبت به او نتیجه گیری کردید؟
ممکن است او با وجود این که قبلاً برنامه ریزی کرده واقعاً تمایل داشته که با شما وقت بگذراند و احساس شما در مورد این که خیلی دیر کردید چی بود؟ یا اگر شما منتظر کسی بودید عصبانی نمی شدید؟

🟦 درمانگر ۲ :


« پس واقعاً شما فکر میکنید که ماری تمایل نداشته با شما اوقاتش را سپری کند و به نظر می رسد شما احساس میکنید برای این که بتونید او را ملاقات کنید از مسیر خود خارج شده و در مکان و زمانی که برای شما نامناسب است قرار گذاشتید از این که اتوبوس را از دست دادید ناکام شدید و بعد از این که او غذایش را بدون شما سفارش داده بود عصبانی شدید.

🟨 درمانگر ۱ به هیجانهای خانم راجرز از دید ماری یا مشاهده گر بیرونیِ مفعول گوش می دهد. سؤالهایی که او می پرسد به جای این که بیانگر فهم او از تجربه درونی اش باشد. سعی دارد خانم راجرز را خارج از تجربه خودش قرار دهد.

🟦 درمانگر ۲ آنچه را که او معتقد است از نقطه نظر خانم راجرز بدون نقد آن بیان میکند در صورتی که اتحاد درمانی با خانم راجرز قوی و او برای درمان آماده شده و ظرفیت دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران را داشته باشد. ممکن است قادر به شنیدن مواجهه ای ملایم درباره رفتارش باشد.

◀️ با این روشی که خانم راجرز موقعیت را توصیف میکند ما دلیل خوبی برای تردید در مورد ظرفیت او در بازتاب خود یا دیدن موقعیت از زاویه دید ماری داریم به ویژه اگر خانم ماری در مرحله اولیه درمان باشد در بهترین حالت ممکن است تعبیر درمانگر ۱ را غیر کمک کننده و در بدترین حالت آن را سرزنشی و غیر حمایتی بیاید.
مداخله درمانگر ۲ با کمک به او در احساس فهمیده شدن میتواند اتحاد درمانی را قوی کند.


5⃣ نوسان بین نقطه نظر ما و بیمارمان


سرانجام ما به عنوان روان درمانگر پویشی بین دیدن مسائل از نقطه نظر خود و بیمارمان نوسان داریم. حتی گاهی وقت صرف میکنیم تا مسائل را خارج از نظر خود و بیمار بلکه فرد دیگری مانند شخصی که در ارتباط با بیمار است ببینیم. با این حال اگر ما زمان بیش از حدی را صرف یک نقطه نظر کردیم میتواند نشانه ای مبنی بر این باشد که ما در شنیدن همدلانه مشکل داریم.

سؤال هایی برای فهمیدن زمان تغییر دیدگاه توسط شما ارائه شده:

۱. آیا من احساسهای قدرتمندی دارم؟


این امر میتواند بدین معنی باشد که شما به شدت به سمت یک دیدگاه قرار گرفته اید و همانند سازی کرده اید👇

به عنوان #مثال وقتی خانم فارکس در مورد خشمش بر دخترش صحبت میکرد درمانگر خشمگین شده بود. این موضوع به درمانگر کمک کرد تا بفهمد با دختر خانم فارکس همانندسازی کرده است که به ارتباط شخصی او با مادرش مربوط میشد و وی نیاز داشت دیدگاهش را تغییر دهد.

۲. آیا من احساس میکنم از بیمارم جدا شده ام؟


این امر نشانه خوب دیگری مبنی بر لغزش گوش دادن همدلانه است. کسالت، فراموش کردن مطالبی که بیمار میگوید و فکر کردن به موضوعاتی دیگر حین جلسه نیز نشانه هایی مبنی بر این موضوع هستند.

✅آموختن تغییر دیدگاه به منظور گوش دادن همدلانه کمی شبیه آموختن تغییر تمرکز بین اشیائی نزدیک و دور است. این موضوع با تمرین به صورت خودکار در می آید و به شما اجازه می دهد همیشه به تجربه بیمارتان نزدیک بمانید.

( پایان بخش بیست و چهارم )
༺༺༺༺༺༺༻༻༻༻༻༻
#روانپویشی_کوتاه_مدت #ISTDP
@qazaltherapy


4⃣وقتی درمانگر با شخص دیگری در زندگی بیمار همانندسازی میکند ؛


سدِ بالقوه دیگری برای گوش دادن به تجربه بیمار زمانی است که ما خود را به صورت تصوری در جایگاه فردی دیگر در زندگی بیمار تصور میکنیم! اغلب این در ارتباط با فردی از نزدیکان بیمار مانند عضوی از خانواده، دوست یا همکاران است. گاهی نیز ما خود را به عنوان مشاهده کننده ای بیرونی یا نقل کننده میبینیم. شما ممکن است برای مشاهده مفعولی از آنچه بیمار به ما میگوید به منظور سعی در آشکار کردن معناهای پنهان عواطف و دفاع ها از خود بپرسید:
آیا این کاری است که ما باید به عنوان درمانگر انجام دهیم؟ پاسخ بله یا خیر است.
سرانجام ما از طریق کنجکاو ماندن نه تنها در مورد هرچه بیمارمان می گوید بلکه در مورد آنچه آنها نمی گویند سعی میکنیم به بیمارمان کمک کنیم. آنچه را که آنها ممکن است خودشان نبینند ببینید. اما اغلب عدم نتیجه گیری سریع ما بسیار کمک کننده و مؤثر است. اولین قدم سعی در دیدن و احساس کردن به روشی است که بیمار انجام میدهد و ارتباط به روشی که به فهم بیمار کمک می کند.


🎴#مثال :


خانم راجرز زنی است که در دهه سوم عمرش برای درمان آمده و از افسردگی و مشکلات ارتباطی گلایه دارد. او به تنهایی زندگی میکند روابط اجتماعی محدودی دارد و هیچ دوست صمیمی ندارد. وی چندین بار به عنوان منشی استخدام شده در حالی که اقدام به شغلی مانند خوانندگی کرده است. وقتی وی بازنشسته شد همه شغلها به پایان رسید. خانم راجرز از احساس تنهایی و این که دیگران با او بدرفتاری میکنند گله داشت. او معمولاً افراد را به عنوان گستاخ، خود خواه، غیر حساس و وحشی توصیف میکرد. او احساس میکرد از این که به طور مکرر با آدم های ناخوشایند برخورد میکند به صورت وحشتناکی بدشانس است و از این که چرا همیشه قربانی بود تعجب میکرد. دلیل موفق نشدن در حرفه موسیقی را این میدانست که ارتباطات لازم در این زمینه را ندارد که وی این را نمونه دیگری از این موضوع می دانست که جهان بسیار ناملایم است.

در جلسات اولیه خانم راجرز مشاجره ای که با یکی از همکارانش برای دعوت به ملاقات برای صبحانه در آخر هفته داشت توصیف کرد :

« من از ماری خواستم اگر میخواهد یکشنبه را با هم بگذرانیم. او گفت که می تواند برای صرف میان وعده ساعت یازده بیاید ولی من گفتم که دوست دارم آخر هفته ها را بخوابم. او گفت همه بعد از ظهر را مشغول است و بلیت یک نمایش را از قبل تهیه کرده است. او احتمالاً نمی خواسته با من باشد ولی خیلی منفعل تر از آن است که به من نه بگوید. بنابراین خواستم به او پاتک بزنم و تلفن کردم و گفتم باشه برای ساعت یازده بریم بیرون. من فکر کردم که او نتوانسته با این خواسته مخالفت کند پس پذیرفت قرار شد ظهر در مکانی نزدیک سالن تئاتری که او قرار بود برود یکدیگر را ملاقات کنیم جایی که واقعاً برای من سخت بود. من دیر از خواب بیدار شدم احتمالاً ساعتی که برای هشدار گذاشته بودم کار نکرده سپس اتوبوس نيومد. من حتی ۳۰ دقیقه منتظر اتوبوس موندم من با او تماس گرفتم و گفتم که دیر می رسم وقتی من در نهایت ساعت ۱۲:۳۰ رسیدم او گفت متاسفم من قبلاً سفارش دادم من نمیخوام دیر به قرار با دوستانم در سالن تئاتر برسم میتوانید باور کنید؟ من خیلی شوکه شدم تا آخر غذا به ندرت با او صحبت کردم».

👇این پاسخ های متفاوت دو درمانگر است👇


📚 آشنایی با #رویکردهای_درمانی
#رویکرد_روانپویشی_کوتاه_مدت

( ادامه بخش بیست و چهارم )

در ادامه این قسمت و چالش های گوش دادن همدلانه


3⃣وقتی بیمار احساسهای قوی در مورد درمانگر دارد ؛


هماهنگ بودن با بیماری که احساسهای قوی در مورد ما نظیر میل یا خشم دارد بسیار مشکل است. در این گونه موارد ممکن است سعی کنیم با توضیح عواطف آنها را رد کنیم یا به جای این که با نظر بیمار موفق باشیم از خودمان دفاع کنیم.


🎴مثال ۱ :


آقای کینز در جلسه روان درمانی اخیر، در مورد انتخاب جراحی پزشکی که برای روز بعد داشت، درباره حس دوسوگرایی که داشت صحبت کرد. در هفته های اخیر او در مورد این احساس صحبت می کرد که با وجود این که درمانگر جلسات زیادی را صرف کمک به او در تصمیم گیری در مورد این جراحی کرده به صورت واقعی از تصمیم او در مورد این جراحی حمایت نکرده است. بیمار همان طور که در انتهای جلسه دفتر را ترک میکرد به صورت طعنه آمیزی گفت:
«می دانی می توانستی برای من آرزوی موفقیت کنی»!

جلسه بعد از جراحی او از درمانگر عصبانی بود که برای وی آرزوی موفقیت نکرده و به وی گفت که او غیر همدل و سرد است.
در موقعیتی نظیر این ممکن است درمانگر حس کند واکنشی بیش از حد نشان داده است. چطور ممکن است که او حس کند من سرد و غیر همدل هستم در حالی که کل جلسه را به صورت جدی به او گوش کردم و در مورد احساسات او صحبت کردیم!
خب من میتوانستم به او بگویم موفق باشید اما صرف نگفتن این جمله بدین معنی نیست که من سرد و غیر همدل هستم!
چالشی که اینجا ایجاد شده:
کنار گذاردن پاسخ هیجانی شخصی، به منظور ماندن با تجربه بیمار است.


همان طور که قبلاً در این مورد صحبت شد. بدین معنی نیست که شما باید پاسخ خود را فراموش کنید بلکه این موضوع به شما کمک میکند در مورد بیمار و شیوه های برقراری ارتباط او با افراد دیگر بفهمید. ادامه فهم تجربه بیمار به شما کمک میکند تا در حالی که با دیدگاه او هماهنگ هستید احساسهای خود را ثبت کنید.

برای #مثال ممکن است به او بگویید:
« من میتوانم ببینم که نگفتن موفق باشیدِ من به شما، سبب شده شما فکر کنید من آنچه را شما نیاز دارید یا میخواهید نفهمیدم».


🎴#مثال ۲ :


خانم مورگان هر جلسه ۵ تا ۱۰ دقیقه دیر می آید یک روز وی با ۱۰ دقیقه تاخیر رسید و درمانگر در حالی که با تلفن صحبت میکرد چند دقیقه دیگر نیز او را در سالن انتظار معطل کرد. همان طور که او وارد دفتر شد به نظر رنجیده می آمد. وی شروع به صحبت در مورد عصبانیت از مادر و رئیسش کرد. وقتی درمانگر احساس عصبانیت او را تغییر داد سکوت کرد. سپس گفت که از درمانگر عصبانی است که او را معطل نگه داشته و خوب نیست درمانگر دیر آمدن وی را با معطل نگه داشتن او جبران کند.

در این #مثال نیز، بیمار درمانگر را به فقدان همدلی متهم میکند. گرچه او این موضوع را به صورت غیر کلامی و غیر مستقیم بیان میکند ممکن است درمانگر فشاری را برای دفاع از خود احساس کند و فکر کند این بیمار تقریباً همیشه دیر می آید و نباید من را فقط برای چند دقیقه منتظر گذاشتن او سرزنش کند. مجدداً چالش اینجاست که درمانگر خود را جای بیمار بگذارد و سعی کند از نقطه نظر وی مسئله را تجربه کند. پاسخی ممکن است بدین طریق باشد:
« من میدانم شما اغلب در مورد دیرآمدن و از دست دادن بخشی از جلسه احساس بدی دارید. بنابراین ممکن است خیلی ناکام کننده باشد که برسید و من شما را معطل نگه دارم بیایید بیشتر به این احساس شما که فکر کردید من تلافی کردم نگاهی بیندازیم».

ادامه👇


🔲 چند راهکار برای بالابردن عزت نفس در رابطه :

۱. انتظارات و نیازهات رو از رابطه جراتمندانه با شریک عاطفیت درمیون بزار


۲. اظهار نظرهای مثبت پارتنرت رو با گشودگی پذیرا باش


۳. ویژگی های مثبت خودت رو با صدای واضح و رسا در رابطه بیان کن (این کار اسمش خودخواهی نیس، بلکه مهارت خودابرازیه )


۴. روی اهدافت تمرکز کن (چه شخصی و چه مربوط به رابطه)


۵. اگر لطفی میکنی، نشون بده که میتونی انجامش ندی و نزار کارهات حالت باج دادن به خودش بگیره


#روانشناسی #سواد_رابطه
@qazaltherapy


🔲 مشخصات هوش عاطفی یا هیجانی

تراویس برادبری ،روانشناس و از پژوهشگران برجسته در زمینه هوش عاطفی، یقین دارد که اگر شما دارای مشخصاتی باشید که در زیر شرح داده می‌شود، از هوش عاطفی یا هیجانی بالایی برخوردار هستید :

1⃣ می‌توانید از واژه‌های دقیق برای بیان احساسات خود استفاده ‌کنید؛


▪️افرادی که دارای هوش عاطفی بالا هستند احساساتشان را میشناسند در حالیکه بسیاری از مردم به گفتن اینکه حالشان "بد" است بسنده می‌کنند، کسانی که به لحاظ عاطفی باهوش هستند، می‌توانند دقیقا تشخیص دهند که الان چه چیزی احساس می‌کنند.

2⃣دیگران برایتان بی‌تفاوت نیستند؛

▪️کسانی که دارای هوش عاطفی بالا هستند درباره کسانی که در اطرافشان هستند کنجکاوند.
این کنجکاوی حاصل همدلی، یعنی درک احساسات دیگران است، حاصل اهمیت قائل بودن برای انسان‌های دیگر است و بی‌تفاوت نبودن نسبت به اینکه چه بر آن‌ها می‌گذرد.

3⃣ از تغییر استقبال می‌کنید ؛


▪️کسانی که به لحاظ عاطفی باهوش‌اند، انعطاف‌پذیرند و مدام در حال پذیرش چیزهای جدید هستند. آن‌ها می‌دانند که ترس از تغییر انسان را فلج می‌کند و مانع موفقیت و خوشبختی‌اش می‌شود.

4⃣ نقاط ضعف و قوت خود را می‌شناسید ؛


▪️انسان‌هایی که به لحاظ عاطفی باهوش‌اند تنها در درک احساسات خود و دیگران توانا نیستند؛ آن‌ها می‌دانند در چه کاری توانا و خوب هستند و برای چه کاری خوب نیستند. آن‌ها همچنین می‌دانند که چه محیطی و چه آدم‌هایی می‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا به موفقیت و خوشبختی برسند.


5⃣ دارای توانایی داوری درباره شخصیت‌ها هستید


▪️می‌دانید که با چه اشخاصی سر و کار دارید، انگیزه‌های آن‌ها را می‌فهمید، حتی اگر نقاب بر چهره داشته باشند و باطن‌شان بسیار متفاوت از ظاهرشان باشد.

6⃣ دیگران نمی‌توانند به راحتی شما را آزار دهند؛

▪️انسان‌هایی که هوش عاطفی بالا دارند دارای اعتماد بنفس و به دور از تعصب درباره مسائل مختلف هستند. شما حتی ممکن است درباره خودتان شوخی کنید یا به دیگران اجازه دهید درباره شما شوخی کنند، چون این توانایی را دارید که بین استفاده از طنز و تحقیر دیگران تفاوت بگذارید.

7⃣ از خطاها درمی‌گذرید ؛


▪️افرادی که دارای هوش عاطفی بالا هستند از خطاهایشان فاصله می‌گیرند، اما آن‌ها را فراموش نمی‌کنند. این افراد اشتباهاتشان را در فاصله‌ای مطمئن از خود نگاه می‌دارند و در عین حال آن‌ها را تا حدی قابل دسترس قرار می‌دهند تا بتوانند با نظر به آن‌ها موفقیت آینده‌شان را نیز تضمین کنند

5⃣ کینه‌جو نیستید ؛


▪️احساسات منفی‌ای که به دلیل کینه‌جویی بوجود می‌آیند در حقیقت استرس‌زا هستند. همین که شما به حادثه‌ای پرتنش فکر کنید باعث می‌شود که به طور غریزی در موقعیتی قرار بگیرید که انگار هنوز تهدیدی وجود دارد و بدنتان به شما می‌گوید یا بجنگ یا فرار کن!

9⃣اشخاص منفی را خنثی می‌کنید ؛


▪️وقتی قرار است با چنین افرادی گفت‌وگو یا ملاقات کنند، از عقل خود بهره می‌گیرند و احساساتشان را دخالت نمی‌دهند. آن‌ها در بدترین شرایط هم به آدم‌های دشوار اجازه نمی‌دهند که باعث پایین آمدن روحیه‌شان شوند.

0⃣1⃣کمال‌گرا نیستید ؛


▪️انسان‌هایی که به لحاظ عاطفی باهوش هستند به دنبال دستیابی به کمال در چیزی نیستند، چون می‌دانند چنین چیزی وجود ندارد. هیچ انسانی کامل نیست

1⃣1⃣ اوقاتی را آگاهانه به دور از شبکه‌های ارتباطی می‌گذرانید ؛


▪️دوری جستن از شبکه‌های ارتباطی برای اوقاتی از روز نشانه هوش عاطفی بالاست، زیرا این کار به شما کمک می‌کند تا استرس‌تان را تحت کنترل درآورید و در لحظه زندگی کنید. وقتی شما برای ۲۴ ساعت هر روز هفته در دسترس باشید، مثل این است که یک سیم استرس‌زا به خود وصل کرده‌اید.

2⃣1⃣ میزان مصرف مواد اضطراب‌آور چون قهوه را محدود می‌کنید ؛


▪️با مصرف زیاد قهوه آدرنالین در بدن آزاد می‌شود که هم اضطراب‌آور است و هم عاملی قلمداد می‌شود برای آنکه بدن خود را در وضعیت "یا بجنگ یا فرار کن" حس ‌کند.

3⃣1⃣ به قدر کافی می‌خوابید ؛


▪️خواب در بالا بردن هوش عاطفی و مدیریت استرس بسیار اهمیت دارد. افراد دارای هوش عاطفی بالا می‌دانند که اگر به اندازه کافی و آن‌گونه که باید نخوابند حافظه‌شان ضعیف می‌شود و توانایی‌شان برای کنترل خود و تمرکز بر روی مسائل کاهش پیدا می‌کند.

4⃣1⃣ از سخن گفتن مداوم با خود پرهیز می‌کنید ؛


▪️هر چه بیشتر خود را با افکار منفی مشغول کنید، قدرت بیشتری به این افکار می‌دهید. بیشتر افکار منفی ما، فقط افکار هستند و نه واقعیت.

5⃣1⃣ به کسی اجازه نمی‌دهید مانع خوشحالی شما بشود ؛


▪️وقتی آدم‌های دارای هوش عاطفی بالا احساس خوبی نسبت به کاری که کرده‌اند دارند، اجازه نمی‌دهند عقیده یا حرف‌های توهین‌آمیز کسی آن احساس را از آنها بگیرد. ارزش شما از درونتان برمی‌آید، اهمیتی هم ندارد که مردم چه فکر می‌کنند یا چه می‌کنند.

@qazaltherapy




از چیزهای کوچک در زندگیتان لذت ببرید چون روزی به گذشته نگاه می‌کنید و متوجه می‌شوید آن‌ها چیزهای بزرگی بوده‌اند🌱

کورت ونه گات

@qazaltherapy




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
اینجام میتونیم ببینیم که چطور کودک بدون هراس یا اختلال اضطراب اجتماعی، در جهت خواسته های متناسب با سنش اقدام و عمل میکنه.
حالا اینکه چطور میشه که این ترس ها شکل میگیرن رو میتونید اینجا هم بخونید.

@qazaltherapy


#غزل_تراپی: ما گاهی میگیم ،  اضطرابی ها آدم های مظلوم و امنی تری ان،  خب در واقع داریم با کسایی که بازداری توشون ضعیفه مقایسه میکنیم، درسته که اضطراب مادر خیلی از اختلالات روانشناختیه ولی ما به عنوان درمانگر باید حواسمون به کارکردهای اون اضطراب و در اون فرد واحد هم باشه ،  اینکه کِی، کجا ،  تا چه حدی،  تا چه سطحی اون رو از فرد بگیریم
یه مثال بزنم براتون،  مثلا یه بچه مبتلا به ADHD با پیش آگهی سلوک که برخی نشانه هاش رو هم داره،  وقتی همزمان درگیر اضطراب هم هست (به دلیل اون آمادگی زیستی ه)، کلی از رفتارهای خطرناکش کنترل میشه بخاطر اون اضطراب، اونجایی که چاقو تو جیبش داره ولی بخاطر همون اضطرابه، قبل از اومدن به اتاق درمان میزاردش بیرون، پس  اضطراب داره برا این بچه به عنوان یه کنترل کننده عمل میکنه،  من اگر بیام همین اول اضطرابو ازش بگیرم سوقش دادم به اون آمادگی های برونی سازی مخربی که داره، یا نقشه های کینه توزانه ای که توی روابط بین فردیش میکشه و.... پس ظریف کاریه همینجاست که چقدر حواسمون باشه چجور باید با توجه به علایم و نشانه های همون فرد باهاش پیش بریم و برنامه درمانیش رو تنظیم و مدام بازتنظیم کنیم ،( باز بگیم) چون " داستان درمان، داستان یه نسخه سفارشی شده و منحصر به همون فرده "
@qazaltherapy


نمیدونم افرادی که عضو یک کانالی میشن دوست دارن چی بخونن که وقتی یه پست میزاریم لفت میدن :)
بنظرم تلگرام فضاش یطوریه که فقط وقتی هدفت دانش افزاییه میتونی ازش استفاده کنی
اگر نه برای سرگرمی همون فضای اینستاگرام کافیه.


🔲چالش های گوش دادن همدلانه کدامند ⁉️

1⃣وقتی درمانگر احساسات قوی در مورد گفته های بیمار دارد ؛


چالشهای بسیاری برای همدل بودن در حال شنیدن بیمار وجود دار، مثلا:
وقتی بیمار درباره موضوعاتی صحبت کند که ما را ناراحت کند، ممکن است سخت تر بتوان به نقطه نظر آنها رسید. ممکن است موضوعاتی سبب تنفر، ترس یا غم ما شود.
در نظر بگیرید برای درمانگری که تبعیض نژادی را تجربه کرده چقدر چالش برانگیز است به بیماری گوش دهد که احساسات خفت آوری را در مورد گروه نژادی خاصی مطرح میکند
.

یا درمانگر زنی که به تازگی با نامزدش به هم زده و قلبش شکسته به مردی گوش میکند که در مورد آرزویش راجع به اغوا کردن زنان تاحد ممکن صحبت میکند.
🔺 از لحظه ایی که ما از بیمار خود میخواهیم در مورد هر چیزی که در ذهنشان است صحبت کنند برخی از آنها ممکن است مطالبی مطرح کنند که شنیدنش برای ما مشکل است.
اگر ما متوجه شویم که ظرفیت گوش دادن همدلانه در ما توسط بیماری خاص به چالش افتاده است نظارت توسط همکار یا مربی ( سوپروایزر) میتواند کمک کننده باشد.


2⃣ وقتی بیمار مطالبی را بیان میکند که همدلی با او بسیار مشکل است

؛

گاهی بیماران ممکن است مطالبی را توصیف کنند که شما فکر کنید همدلی کردن با آن بسیار مشکل است زیرا هرگز چنین تجربه ایی نداشته اید! واکنش هیجانی شما در چنین مواردی ممکن است احساسهایی نظیر: عصبانیت، کسالت یا سرزنش باشد. در چنین مواردی کنجکاو بودن در مورد پاسخ شما بسیار کمک کننده است.

⏮ از خود بپرسید:

▫️من چطور به این موضوعات گوش میدهم؟ 🧏‍♀

▫️آیا من از دیدگاه بیمار گوش میدهم؟🧏

▫️من به چه چیز گوش داده و واکنش نشان میدهم؟ آیا موضوع خاصی را در من بر می انگیزد یا این بیمار کاری میکند که این پاسخ را در من برانگیزد؟🤷‍♀

▫️تصور میکنم دیگران (استاد ناظر و همکاران) در این لحظه ممکن بود به آنچه بیمار توصیف میکند چه پاسخ احساسی دهند؟🧐

▪️ممکن است تجربیات بیمار و تعارض هایش اساساً با آنچه شما تجربه کرده اید متفاوت باشد یا ممکن است آنچه بیمار توصیف میکند مانند تجربه سایکوتیک یا رویدادی از صفات شخصیت ضد اجتماعی ذاتاً برای ارتباط برقرار کردن مشکل باشد. در این موارد پرسش از بیمار برای وضوح جزئیات و خلاصه کردن فهم شما میتواند کمک کند.

🎴#مثال


🟠 بیمار: من در محل کارم از رئیسم بسیار عصبانی بودم وقتی اونجا رو ترک کردم داشتم منفجر میشدم. گرچه دیر وقت بود پیاده به خونه رفتم سنگی را در پیاده رو دیدم آن را برداشتم و به نزدیکترین ماشینی که پارک کرده بود پرتاب کردم پنجره هاش خورد شد. احساس خوبی بهم داد.

🟢درمانگر: به چه طریقی احساس خوبی بهتون داد؟ میشه بیشتر در مورد فکر و احساسی که داشتید به من توضیح بدید؟

🟠بیمار: انجام یه کار فیزیکی مثل پرتاب اون سنگ احساس خوبی به من می داد. اما به محض در هم شکستن شیشه حس تندی به من دست داد دیگه انرژی نداشتم واقعاً ترسیده و متأسف بودم باور نمی کردم من شیشه ماشین را شکسته باشم

🟢درمانگر: پس پرتاب کردن سنگ حس تخلیه تنش را به شما داد اما سپس شما فهمیدید کاری مخرب را انجام داده اید.

🟠بیمار : بله حدس می زنم این طور باشه

یا


🟢درمانگر: به چه طریقی احساس خوبی بهتون داد؟ میشه بیشتر در مورد فکر و احساسی که داشتید به من توضیح بدید؟

🟠بیمار: من کاملاً کنترل داشتم از صداش معلوم بود شکستگی خیلی عمیقه. از کاری که انجام داده بودم اصلاً متأسف نبودم اگر سنگ دیگری داشتم یکبار دیگر این کار را تکرار میکردم.

🟢درمانگر : پس انجام کاری مخرب حس خوبی به شما داد شما هیچ حس پشیمانی از صدمه ای
که به ماشین دیگری زدید نداشتید؟

🟠بیمار : نه هیچ پشیمانی نداشتم بیمه هزینه اش را خواهد پرداخت.

🔺در این مورد پرسش سؤال توسط درمانگر به فهم این تجربه سخت کمک خواهد کرد.

این بخش ادامه دارد
༺༺༺༺༺༻༻༻༻༻
#روانپویشی_کوتاه_مدت #ISTDP
@qazaltherapy

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.