به مناسبت هالووین بذارین یه چیزی واستون تعریف کنم.
پارسال تقریبا طرفای زمستون قرار بود برم بیرون ، مامانمم داشته تو آشپزخونه کاراش رو انجام میداده که یهو نگاه میکنه میبینه من کنار مبل با لباس بیرونی وایسادم
ولی من اون موقع تو اتاق بودم و هنوز لباس عوض نکرده بودم-
پارسال تقریبا طرفای زمستون قرار بود برم بیرون ، مامانمم داشته تو آشپزخونه کاراش رو انجام میداده که یهو نگاه میکنه میبینه من کنار مبل با لباس بیرونی وایسادم
ولی من اون موقع تو اتاق بودم و هنوز لباس عوض نکرده بودم-