+18


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan



Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




Pornhup dan repost
دیگه صداش درنیومد اومدم شلوارشو بکشم پایین مقاومت شدید کرد که بهش گفتم من ولکنت نیستم امروز بذار بکنمت زود برم که به هزار زحمت راضی شد و کشید پایین وای چه کوسی چه کونی از مال زنم یکم بزگتر بود کیرمو توفی کردم و یکم مالیدم تو کوسش ولی آروم گذاشتم در کونش چشاشو از اول س.ک.س بست و تا آخرم به همون صورت موند آروم کیرمو گذاشتم در کونش و فشار دادم تو که جیغ زد و منم که حشرم زده بود بالا دیگه امون ندادم دادم تو گریه هاش همه اتاق و صدا برداشته بود بعد چند دقیقه آبم اومد و ریختم تو کونش و رفتم دستشویی وای چه خواهر زنی بود عالی بود هنوزم به یادش جغ میزنم یا زنمو میکنم چشامو میبندم و فکر میکنم اونه آخه زنم خیلی به قشنگی اون نیس .
بعد اون قضیه دیگه جدی شد و چند بارم خفتش کردم ولی یا فحش میداد و یا جیع میزد که کسی بفهمه منم دیدم اوضاع خرابه سعی کردم از نخش بیام بیرون ولی منتظرم بزرگ بشه و اون موقع میفهمه رابطه واقعی یعنی چی یا ی سوتی ازش بگیرم تا عمر دارم میکنمش
بخدا قسم خیلی حال میداد وقتی تنهایی گیرش میاوردم.
پایان

لینک دعوت
https://t.me/joinchat/KVZC53ee-pYxYWE0


Pornhup dan repost
دیگه صداش درنیومد اومدم شلوارشو بکشم پایین مقاومت شدید کرد که بهش گفتم من ولکنت نیستم امروز بذار بکنمت زود برم که به هزار زحمت راضی شد و کشید پایین وای چه کوسی چه کونی از مال زنم یکم بزگتر بود کیرمو توفی کردم و یکم مالیدم تو کوسش ولی آروم گذاشتم در کونش چشاشو از اول س.ک.س بست و تا آخرم به همون صورت موند آروم کیرمو گذاشتم در کونش و فشار دادم تو که جیغ زد و منم که حشرم زده بود بالا دیگه امون ندادم دادم تو گریه هاش همه اتاق و صدا برداشته بود بعد چند دقیقه آبم اومد و ریختم تو کونش و رفتم دستشویی وای چه خواهر زنی بود عالی بود هنوزم به یادش جغ میزنم یا زنمو میکنم چشامو میبندم و فکر میکنم اونه آخه زنم خیلی به قشنگی اون نیس .
بعد اون قضیه دیگه جدی شد و چند بارم خفتش کردم ولی یا فحش میداد و یا جیع میزد که کسی بفهمه منم دیدم اوضاع خرابه سعی کردم از نخش بیام بیرون ولی منتظرم بزرگ بشه و اون موقع میفهمه رابطه واقعی یعنی چی یا ی سوتی ازش بگیرم تا عمر دارم میکنمش
بخدا قسم خیلی حال میداد وقتی تنهایی گیرش میاوردم.
پایان

لینک دعوت
https://t.me/joinchat/KVZC53ee-pYxYWE0


++18 dan repost
میـ.لف کـ.ون گنده وطنی قمبل کرده کـ.یرشو اروم میکنه تو سوراخش ز نه خودش عقب جلو میکنه😍💦🇮🇷


مشاهده فیلم مشاهده فیلم


#قیم_منو_مامانم
خاطره من مربوط به دو سه سال پیشه. پدر من حدود چهار سال هست که فوت کرده و شوهر خالم قیم من و مادرم شده. من اون موقع ها بچه بودم و خیلی دلتنگ پدر. شوهر خاله ام مرد مذهبی و خوش اخلاقیه. از همون اول جای پدر را در قلب من گرفت. اکبر اقا همیشه وقتی منو میدید بغلم میکرد و ماچ آبدار از لپهای بزرگم می گرفت. من چاقم و از بچگی بر خلاف پسرها سینه های تپلی دارم. اکبر آقا سینه هام را از پشت میگرفت و منو میچسبوند به خودش بعد لپمو ماچ بارون میکرد. گاهی هم ریشاشو میمالید زیر گردنم که من قلقلکم میشد و میخندیدم. از این حرکات اکبر اقا خوشم میومد. یه روز اکبر اقا اومد خونمون. موقع رفتن گفت ماشینش پنچره و کمک می خواد. مادرم از من خواست برم کمک کنم. وقتی اکبر اقا خونه ما بود مادرم جلوش حجاب کامل داشت. من رفتم تو پارکینگ پیش اکبر اقا. داشتیم کار میکردیم که دیدم زیپ اکبر آقا بازه و یه چیز سیاه بزرگ پیداست. خنده ام گرفت. اکبرآفا با خونسردی گفت به چی میخندی. با چشم بهش نشون دادم. گفت ای داد بیداد شیطونک دوباره پیداش شد. گفتم شیطونک چیه؟ گفت همون که تو هم داری. میخوای با بازی کنی؟ بعد اون چیز سیاه را از تو خشتکش درآورد. من میخندیدم. اکبر آقا جلوی صورتم گرفت . من با دست لمسش کردم. بعد رفت از توی صندوق عقب یه شیشه کرم کارامل آورد مالید سزشیطونک و گفت کرم کارامل دوست داری گفتم بله و بعد شروع به لیسیدن کرم کارامل کردم. بعد چند ثانیه اکبر اقا لرزید و یه مایع سفید از شیطونک پاشید تو دهنم. گفت این خامه اش بود. منم خامه ها را خوردم.


تا چند روز اکبر اقا میومد دنبالم منو میبرد بیرون بهم کرم کارامل میداد بخورم. بعد هم میگفت مامانت نفهمه این یه راز مردونس. منم چیزی نمیگفتم. تا یه روز که مامانم خونه نبود اکبر اقا اومد خونمون. گفتم کارامل آوردی گفت نه امروز میخواهیم دکتر بازی کنیم. من رفتم پیشش و اون مثلا آمپول نوشت. بعد گفت باید آمپول بزنی. منم شلوارمو کشیدم پایین و خوابیدم رو تخت. اکبر اقا شروع کرد یه باسنم و رونهام دست بکشه. بعد دست کرد زیر شکمم و ممه هام. من مور مور شده بودم. کیف کرده بودم. اکبر اقا گفت حالا مثل حالت سجده باسنت را بیار بالا. بعد لای قمبلهامو باز کرد. با زبون شروع کرد سوراخ کونمو بلیسه. من خنده ام گرفته بود. سوراخ کونم خیس خیس شده بود. اکبر اقا اومد رو تخت شیطونک را در آورد. مالید روی سوراخ کونم. حسابی قلقلکم شده بود که یهو درد شدید احساس کردم و با جیغ از روی تخت پریدم. اکبر اقا گفت این درد آمپوله یا امپول میزنی یا دیگه از شیطونک بازی خبری نیست. من مثل بره خوابیدم روی تخت. قمبلهامو بردم بالا. اکبرآقا شیطونک را کرد تو سوراخم. بعد از چند لحظه آبش اومد. روی قملهام احساس گرمی و لزجی کردم. تا چند ماه کار اکبرآقا همین بود تا یه روز وقتی فکر میکدیم مامانم دیر میاد من و اکبر آقا مشغول بودیم که مامانم اومد تو!! اکبر آقا سریع از خونه در رفت. مامانم شوکه شده بود. من لباسمو پوشیدم و نشستم کنار مامان. مامان گفت چیکار میکردید. من همه چیز را گفتم. وسط تعریفهام مامان هی تکون میخورد. گاهی پاهاشو به هم میمالید. بعد به من گفت برم حموم. شب از اتاق مامان صداهایی می اومد. فکر کردم نماز شب میخونه اما صداش فرق میکرد. رفتم از لای در دیدم مامانم قمبلشو هوا کرده و با دست بین پاهاشو میماله میگه اکبر جون... کیرتو بورم.... اکبرجون کیرت تو کسم.. چند رور بعد از بیرون اومدم دیدم اکبرآقا خونمونه. پریدم تو بغل عمو اکبر. زود منو پایین گذاشت و گفت برم تو اتاقم. مامانم چادر مشکی سرش بود اما یه تاپ قرمز زیرش پوشیده بود. چند دقیقه بعد صدای آه مامانمو شنیدم. دیدم اکبرآقا مامانم قمبل کرده. بعد منو صدا زد. رفتم پیشش. مامانم گفت مصطفی جان این کیر تو کونت میرفت؟ شلوارمو در آوردم و موازی مامانم قمبل کردم. اکبر آقا کیرشو کرد تو کونم. مامانم جیغ زد درش بیار درش بیار کیرت مال منه. اکبر آقا دراورد و گرفت جلووی صورت مامانم. مامانم خامه حسابی خورد!! از اون روز کسی نیست منو بکنه. کونم کیر اکبر آقا را میخواد.


نوشته: ؟


#پایان


کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


داستان

من و مادر زنم اعظم


#مادرزن
این داستان که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه من احسانم 32 ساله قدم حدود 180 تا و سبزه هستم و واقعا حشریم من مدت 5 ساله ازدواج کردم .همسرم نسبت به مادرش اصلا خوشگل نیست خیلی لاغر و روی کشیده ایی داره در عوض مادر زنم که فقط 5 سال از خودم بزرگتره چشمای درشت رنگی و صورت توپول و گردی داره در ضمن کون خیلی باحالی داره اونم مثل من خیلی حشرش بالاست. از همون روز اول خواستگاری قسم خوردم هرجوری شده بکنمش .پدر زنم ادعای غیرتش میشه و مادر زنم را از همون روز اول وادار کرده بود جلوی من روسری و چادر بپوشه ولی یه شیشه ایی و بیکار و علافه همش تو خونه پلاس بود. و همیشه تا لنگ ظهر تو خونه بود و بعد میرفت ساعتای 12 شب برمیگشت. من از همون روزای اول عقد به مادر زنم نخ میدادم که اونم بخاط کمبود هایی که از طرف پدر زنم میکشید جواب میداد.خلاصه یه روز بعد از ظهر که خانمم رفته بود آرایشگاه دلا به دریا زدمو رفتم خونه مادر زنم گفتم من مهشیدو بردم آرایشگاه و چون خیلی طول میکشید اومدم اینجا یکم استراحت کنم.و رفتم روی تخت خواب مادر خانمم بخوابم .تا رفتم بخوابم دیدم سوتین و شورتش روی تخت افتاده برش داشتم و یه بویی کشیدم وای داشتم دیونه میشدم درست مثل اینکه یه دقیقه پیش از پاش در اورده باشه از بوی کوس تپل خانم داشت آبم میومد که متوجه شدم داره میاد توی اتاق خواب من هم سریع انداختمشون روی تخت جایی که بتونه ببیندشون.تا اومد تو اتاق و صحنه را دید یه شرمی تو صورتش پیدا شد. و شورت و سوتینشو برداشت .و گفت دو روزه کمرم درد گرفته و نتونستم خونه را جمع کنم .که منم خدا خواسته که چرا زودتر به من نگفتی .تو رفقا من معروفم به احسان ماساژ.خلاصه از اون که نه از من آره دستشو گرفتم و خوابوندمش روی تخت و پریدم از تو آشپز خونه یکم روغن زیتون اوردم.اول روسریشو در اوردم چون جلوی من همیشه روسری میپوشید بعد از ماساژ سرش رفتم سراغ کمرش .گفتم اگه میخوای جواب بده باید با روغن ماساژت بدم .خلاصه با هزار شوخی و بدبختی تونستم لباسشو در بیارم و فقط کرستش تنش بود.روغنو که ریختم و ماساژ دادم دیدم خیلی بیحال شده گیره های سوتینشو هم به آرومی باز کردم جوری که متوجه نشد و رفتم سراغ قسمت کونش وای چقدر نرم بود بر عکس زنم .تو دلم گفته هرجور شده من امروز این کونو میکنم .وقتی برش گردوندم که جلوی گردنشو ماساژ بدم سوتینش که باز بود افتاد من هم سریعا دستمو گذاشتم روی پستوناش و شروع کردم با یه لبخند ماساژ دادن. که اون هم دیگه جوری بیحال شده بود که چاره ایی جز ادامه دادن نداشت .تا خوب پسوناشا مالیدم یهو بدون اینکه بخوام شروع کردم به خوردنشون و حالا بخور و کی نخور و دستمو هم گذاشتم روی کوسش و همینطور میمالیدم که آخ و واخش بالا رفت وهمینطور میگفت من کیر میخوام کیر میخوام کیر .پاشد و شلوارمو کشید پایین و کیرمو با ولع کرد تو دهنش و با اخ و واخ خورد .بعد گوسفندی شد که براش تلمبه بزنم ولی من گفتم میخوام وقتی میکنمت چشمای رنگی خوشگلتو ببینم.سر کیرو به آرومی گذاشتم در کوسش و شروع کردم به تلمبه زدن حدود ده دقیقه تلمبه زدم که تا میخواست آبم بیاد کشیدم بیرون و پاشیدم روی صورتش اونم با انگشت همه شو جمع کرد و خورد.از اون روز به بعد هفته ایی دوبار میکنمش یه بار از کون یه بار از کوس . ولی جالبه تا پدر زنم میاد تو خودشو جمع و جور میکنه و جلوش تو روی من
روسری میپوشه که من از این جندگیش خیلی لذت میبرم.


نوشته: احسان

#پایان


چادری



سلام. من امین هستم 22 ساله و داستانی که میخوام براتون بنویسم مربوط به 2 سال پیش میشه…
من از موقعی که بالغ شدم عاشق زنای چادری شدم. تازه اونم نه هر زن چادری ای. بلکه اوناییکه قیافه مذهبی و بدون آرایش و مثبت دارن و البته زیبا هم هستن. جوری شده بود که هر جا چنین زنی رو میدیدم کیرم میخواست منفجر شه. همیشه خودمو در حال خوردن لب یا گاییدن کسشون تصور میکردم. دیگه خیلی کمتر با قیافه های آرایش دار تحریک میشدم. البته با قیافه های غیر چادری خوشگل بدون آرایشم حال میکنم.
خلاصه، همیشه دوست داشتم یکی از اینا رو بکنم تا اینکه یه روز که داشتم از دانشگاه بر میگشتم یه زن چادری با همون شرایط مورد نظر من سوار عقب تاکسی شد و منم رفتم داخل و بعدشم نفر سوم که خیلی چاق بود نشست جوری که من دیگه چاره ای جز چسبیدن به زنه نداشتم.
ماشین حرکت کرد و بعد یک دقیقه دیدم زنه داره زیر لب میخنده. از تو آینه ماشین نگاش کردم دیدم لبخند رو لبشه. سرمو چرخوندم طرفش اونم همینکارو کرد بعدش اول لبخند زد بعد یه ماچ بی صدا واسم فرستاد. دیگه مطمئن شدم طرف حشری شده و میخواد. خودمو بیشتر بهش چسبوندم و بعد دستمو که پشت کیفم بود یواش یواش بهش نزدیک کردم و دست سفیدشو گرفتم تو دستم. بعد چند لحظه تو همون لحظات زنه رسید به مقصدش و پیاده شد. منم دو سه قدم جلوتر پیاده شدم و رفتم دنبالش. وقتی که رسیدیم دم د


++18 dan repost
پارمیدا و عرفان👑🇮🇷
پارمیدا جون ب شکم خوابیده و عرفان میکنه تو کـ.صش😈💦


مشاهده فیلم مشاهده فیلم


++18 dan repost
پارمیدا و عرفان👑🇮🇷
اینم سواری دادن پارمیدا رو کـ.یر عرفان ، نابیه😈💦قسمت اول



مشاهده فیلم مشاهده فیلم


++18 dan repost
پارمیدا و عرفان👑🇮🇷
اینم سکـ.س پارمیدا و عرفان تو پوزیشن داگی ، اب عرفان میاد رو پارمیدا😈💦


مشاهده فیلم مشاهده فیلم


++18 dan repost
پارمیدا و عرفان👑🇮🇷
اینم سواری دادن پارمیدا رو کـ.یر عرفان ، نابیه😈💦قسمت دوم


مشاهده فیلم مشاهده فیلم


چادری



سلام. من امین هستم 22 ساله و داستانی که میخوام براتون بنویسم مربوط به 2 سال پیش میشه…
من از موقعی که بالغ شدم عاشق زنای چادری شدم. تازه اونم نه هر زن چادری ای. بلکه اوناییکه قیافه مذهبی و بدون آرایش و مثبت دارن و البته زیبا هم هستن. جوری شده بود که هر جا چنین زنی رو میدیدم کیرم میخواست منفجر شه. همیشه خودمو در حال خوردن لب یا گاییدن کسشون تصور میکردم. دیگه خیلی کمتر با قیافه های آرایش دار تحریک میشدم. البته با قیافه های غیر چادری خوشگل بدون آرایشم حال میکنم.
خلاصه، همیشه دوست داشتم یکی از اینا رو بکنم تا اینکه یه روز که داشتم از دانشگاه بر میگشتم یه زن چادری با همون شرایط مورد نظر من سوار عقب تاکسی شد و منم رفتم داخل و بعدشم نفر سوم که خیلی چاق بود نشست جوری که من دیگه چاره ای جز چسبیدن به زنه نداشتم.
ماشین حرکت کرد و بعد یک دقیقه دیدم زنه داره زیر لب میخنده. از تو آینه ماشین نگاش کردم دیدم لبخند رو لبشه. سرمو چرخوندم طرفش اونم همینکارو کرد بعدش اول لبخند زد بعد یه ماچ بی صدا واسم فرستاد. دیگه مطمئن شدم طرف حشری شده و میخواد. خودمو بیشتر بهش چسبوندم و بعد دستمو که پشت کیفم بود یواش یواش بهش نزدیک کردم و دست سفیدشو گرفتم تو دستم. بعد چند لحظه تو همون لحظات زنه رسید به مقصدش و پیاده شد. منم دو سه قدم جلوتر پیاده شدم و رفتم دنبالش. وقتی که رسیدیم دم در خونشون برگشت آروم بهم گفت خونمون کسی نیست. میای منو بکنی؟ منم از خدا خواسته قبول کردم و رفتیم تو خونه. خونشون آسانسور داشت. وقتی رفتیم تو آسانسور بالاسرمو چک کردم دوربین نباشه. وقتی خیالم راحت شد یهو لبامو گذاشتم رو لباش و حالا نخور کی بخور. اونم با اشتیاق تمام داشت لبامو میمکید و میخورد. واقعا خیلی حال میده همونطور که چادر سرش هست ازش لب بگیری و همونجوریم بغلش کنی چون چادر یخورده حس لختی میده و خیلی بهتر از مانتو و اینا برجستگیای بدنو به نمایش میذاره. تازه برجستگیا تو این حالت بهترم لمس میشه اما مانتو کلفت تره. در ضمن تا یادم نرفته اسم طرف زهرا بود…
خلاصه، رفتیم تو خونشون و بدون معطلی لباسا رو از تن هم کندیم و بعد دوباره افتادیم به جون لبای همدیگه. یه پنج شیش دقیقه که لب گرفتیم، من رفتم سر وقت لاله گوش و گردنش و شروع کردم به بوسیدن و لیس زدنشون. همزمان پوست بدنشم نوازش میکردم به خصوص گردن. اینم که پنج شیش دقیقه گذشت رفتم سمت پستوناش و با ولع تمام شروع کردم به خوردن و مالیدنشون. اونم مدام آه و ناله میکرد. اینم که انجام شد زهرا نشست و کیر 18 سانتیمو گرفت دستش و شروع کرد به ساک زدن همراه با جق. اینم پنج دقیقه ای طول کشید. بعد نوبت من بود. سرمو گذاشتم لای پاهاش و شروع کردم به خوردن کسش و چوچولش. آب بود که میچکید. مدام قربون صدقم میرفت و میگفت جوووون امین بخور مال خودته همشو بخور. اینم یه پنج دقیقه ای انجام شد. بعد بهش گفتم خب دیگه بریم سر اصل مطلب منتها اول کونتو میکنم بعد کستو. اونم چون خیلی حشر بود قبول کرد. بغلش کردم و خوابوندمش رو زمین زیرشم دو سه تا بالش گذاشتم و بعد کیرمو با یه تف روانه سوراخ تنگ کونش کردم. اولش خیلی دردش اومد و مدام جیغای بنفش میکشید. منم که سکسم عجیب وحشیه فکر کنم ثانیه ای چهار تا تلمبه میزدم! با هر کدوم از تلمبه هامم پاهام به روناش میخورد و اون صدای خاصی که میشناسید رو تولید میکرد.
ده دقیقه که کونشو گاییدم، بهش گفتم میذاری قبل از گاییدن کس با کیر، چند تا کار که تو فیلم سوپر دیدم رو کست انجام بدم؟ اونم قبول کرد. منم سریع دستمو مشت کردم و فرو کردم تو کسش و تا یخورده بالا تر از مچ بردم تو. اونم که اولین بار بود اینو تجربه میکنه خیلی هیجانی شده بود و به شدت آه آه میکرد. بعد از این کار تکنیک دابل پنتریشن رو روش انجام دادم. یعنی کونشو کردم و همزمان انگشتامم تو کسشم عقب جلو کردم. اینکارا که تموم شد دیگه نوبت به مرحله نهایی رسید.
به پشت خوابوندمشو لنگاشو دادم بالا. بعد خوابیدم روش و کیرمو به سوراخ کسش نزدیک کردم. خداییش هر کار که با کس بکنی هیچکدوم گاییدن با کیر نمیشه
بعد کیرمو تا دسته کردم تو کسش و به شدت عقب و جلو کردم. انقدر اینکارو کردم و اونم آه و اوه کرد که بالاخره زهرا جونم ارضا شد و لرزش زیادی تو پاهاش به وجود اومد.
بعد که خیالم از بابت اون راحت شد به سرعتم اضافه کردم تا وقتی که احساس کردم داره آبم میاد. بهش گفتم. اونم گفت خالی کن تو صورتم. منم با اشتیاق کامل هر چی آب داشتم تو صورت خوشگلش خالی کردم. صورتش پر شد از آب کیرم. اونایی که دور دهنش بود رو با زبون برد تو دهنش و خورد…
بعد رفتیم حموم و همدیگه رو شستیم و کار تموم شد و بعد لباسامو پوشیدم و رفتم سمت خونه خودمون.
البته هنوزم با هم یه ارتباطاتی داریم.



#پایان

کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

http


ﻣﻨﻮ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯽ حشری و داااغ😻😋


ﺳﻼﻡ
ﺍﺳﻢ ﻣﻦ ﻋﻠﯽ ﻫﺴﺖ . 17 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺭﺷﺖ . ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﮑﺴﻢ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ . ﺍﺳﻢ ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﯾﯽ ﻣﻦ ﺷﺒﻨﻢ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺗﻬﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯿﺎﻡ ﺏ ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﺍﻫﻠﻪ ﺭﺷﺘﻢ . ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻦ 8 9 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﻮﺱ ﻭ ﮐﻮﻥ ﻭ ﮐﯿﺮ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﮐﺎﻓﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﻫﻢ ﯼ ﺣﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺒﻨﻢ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﻨﻮ ﺷﺒﻨﻢ ﻫﻢ ﺳﻦ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻭﻧﺎ ﻣﯿﻮﻣﺪﻥ ﺭﺷﺖ ﻣﯿﻮﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻣﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ ، ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﮑﺲ ﻣﺎ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﺑﻪ 3 ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺶ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺍﺯ 2 3 ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻠﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺷﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﯿﺸﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻭﻭ ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺷﺒﻨﻢ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ‏( ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻨﻮ ﺧﻮﺩﺵ ‏) ﺑﺎ ﺗﺎﭖ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻤﻮﻗﻊ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﮔﻮﺷﯿﺸﻮ ﺑﺮﺍﺩﺷﺘﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺗﻮﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﮐﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻤﯿﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﺩ ﮔﻮﺷﯿﺮﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﺍﺍﻭﻧﻢ ﻧﺸﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻢ ﮔﻔﺖ ﻓﯿﻠﻢ ﭘﯿﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺠﻮﺭ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺎﺭﺟﯽ ، ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ،ﺭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ، ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺘﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﻮﭘﺮ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺏ ﺣﺎﻟﺖ ﺷﻮﺧﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﯿﺎﺭ ﺍﮔﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﮎ ﻣﻨﻢ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﻟﺒﺘﺎﺑﻮ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﻮ ﺣﺎﻝ ‏( ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ‏) ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ
و ﻟﺒﺘﺎﺑﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺳﻤﺘﺶ ﻭ 5 6 ﺗﺎ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﻮﭘﺮ ﺍﻋﻼ ﺑﻬﺶ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﺵ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺒﻨﻢ ﺑﯿﺎ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮎ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻟﺤﻦ ﺷﻬﻮﺗﻨﺎﮎ ﮔﻔﺖ ﻧﺪﺍﺩﯾﺎ .
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﯿﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﭘﺮ ﻫﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺑﻢ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯿﺸﯽ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ، ﺍﯾﻨﺪﻓﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻐﻞ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ ﮎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﻣﺒﻞ ﺗﮑﯿﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺷﻬﻮﺗﯽ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﻦ ﺩﻟﻮ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻭ ﮐﻢ ﮐﻢ ﭘﺎﺷﻮ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﮔﻔﺖ ﻧﮑﻦ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﺎﺭﯾﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ . ﮐﻢ ﮐﻢ ﻧﻮﺍﺯﺷﻢ ﺍﺯ ﭘﺎﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﮐﻤﺮﺵ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺷﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ،ﻗﺒﻠﺶ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮎ ﺳﯿﻨﺸﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺷﺖ ﺍﯾﻨﺪﻓﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻻ ﺍﻗﻞ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺩﺳﺖ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺍﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﺧﯿﻠﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﻨﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﺍﺯ ﺯﯾﺮﻩ ﺑﻠﻮﺯﺵ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﺶ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢ ﻭ ﻫﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﺻﺮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻠﻮﺯﺷﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺗﯿﻦ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻡ ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻟﯿﻤﻮﯾﯽ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺑﺮﺩﻡ ﺟﻠﻮ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻟﯿﺴﯿﺪﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻮ ﺷﺮﺗﺶ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺶ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺒﻨﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺟﻮﺭﯼ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺁﺑﻢ ﺑﯿﺎﺩ ، ﮔﻔﺖ ﺟﻮﻭﻭﻭﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﺍﺳﻢ ﺳﺎﮎ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﺷﻬﻮﺗﻨﺎﮎ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻭ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻭﮐﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺗﻮ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﻮﭘﺮ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﺎﮎ ﺯﺩﻥ ﺭﺳﯿﺪ ﻋﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﻗﺤﻄﯽ ﺯﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﮐﯿﺮﻡ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﺎﮎ ﺯﺩﻥ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮐﻨﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﺩ
ﺍﺯﺵ 3 4 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻟﺐ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﯾﻪ ﻟﯿﺲ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺩ ﺑﻪ ﮐﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻒ ﺕ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﻣﻨﻢ ﺍﺭﻭﻡ ﺍﺭﻭﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﺩﺵ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺍﺧﻪ ﮐﯿﺮﻡ ﯾﻪ 17 18 ﺳﺎﻧﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺳﺮﻩ ﮐﯿﺮﻡ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺟﯿﻎ ﺯﺩﻧﺎﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻨﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺮﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺟﯿﻐﺸﻮ ﻣﯿﺸﻨﯿﺪﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻣﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﻢ ﺷﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻧﮕﺸﺘﻤﻮ ﺳﺎﮎ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺗﻠﻨﺒﻪ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺁﺑﻢ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻫﻤﻮ 10 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﻭﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﻮﺯﯾﺸﻦ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﺍﻭﻧﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺶ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺑﻌﺪﻩ 6 7 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺗﻠﻤﺒﻪ ﺯﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺑﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﺎ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﯾﺰ ﺗﻮ ،ﺑﺮﯾﺰ ﺗﻮ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﺮﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺶ.

#پایان




کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


#قیم_منو_مامانم
خاطره من مربوط به دو سه سال پیشه. پدر من حدود چهار سال هست که فوت کرده و شوهر خالم قیم من و مادرم شده. من اون موقع ها بچه بودم و خیلی دلتنگ پدر. شوهر خاله ام مرد مذهبی و خوش اخلاقیه. از همون اول جای پدر را در قلب من گرفت. اکبر اقا همیشه وقتی منو میدید بغلم میکرد و ماچ آبدار از لپهای بزرگم می گرفت. من چاقم و از بچگی بر خلاف پسرها سینه های تپلی دارم. اکبر آقا سینه هام را از پشت میگرفت و منو میچسبوند به خودش بعد لپمو ماچ بارون میکرد. گاهی هم ریشاشو میمالید زیر گردنم که من قلقلکم میشد و میخندیدم. از این حرکات اکبر اقا خوشم میومد. یه روز اکبر اقا اومد خونمون. موقع رفتن گفت ماشینش پنچره و کمک می خواد. مادرم از من خواست برم کمک کنم. وقتی اکبر اقا خونه ما بود مادرم جلوش حجاب کامل داشت. من رفتم تو پارکینگ پیش اکبر اقا. داشتیم کار میکردیم که دیدم زیپ اکبر آقا بازه و یه چیز سیاه بزرگ پیداست. خنده ام گرفت. اکبرآفا با خونسردی گفت به چی میخندی. با چشم بهش نشون دادم. گفت ای داد بیداد شیطونک دوباره پیداش شد. گفتم شیطونک چیه؟ گفت همون که تو هم داری. میخوای با بازی کنی؟ بعد اون چیز سیاه را از تو خشتکش درآورد. من میخندیدم. اکبر آقا جلوی صورتم گرفت . من با دست لمسش کردم. بعد رفت از توی صندوق عقب یه شیشه کرم کارامل آورد مالید سزشیطونک و گفت کرم کارامل دوست داری گفتم بله و بعد شروع به لیسیدن کرم کارامل کردم. بعد چند ثانیه اکبر اقا لرزید و یه مایع سفید از شیطونک پاشید تو دهنم. گفت این خامه اش بود. منم خامه ها را خوردم.


تا چند روز اکبر اقا میومد دنبالم منو میبرد بیرون بهم کرم کارامل میداد بخورم. بعد هم میگفت مامانت نفهمه این یه راز مردونس. منم چیزی نمیگفتم. تا یه روز که مامانم خونه نبود اکبر اقا اومد خونمون. گفتم کارامل آوردی گفت نه امروز میخواهیم دکتر بازی کنیم. من رفتم پیشش و اون مثلا آمپول نوشت. بعد گفت باید آمپول بزنی. منم شلوارمو کشیدم پایین و خوابیدم رو تخت. اکبر اقا شروع کرد یه باسنم و رونهام دست بکشه. بعد دست کرد زیر شکمم و ممه هام. من مور مور شده بودم. کیف کرده بودم. اکبر اقا گفت حالا مثل حالت سجده باسنت را بیار بالا. بعد لای قمبلهامو باز کرد. با زبون شروع کرد سوراخ کونمو بلیسه. من خنده ام گرفته بود. سوراخ کونم خیس خیس شده بود. اکبر اقا اومد رو تخت شیطونک را در آورد. مالید روی سوراخ کونم. حسابی قلقلکم شده بود که یهو درد شدید احساس کردم و با جیغ از روی تخت پریدم. اکبر اقا گفت این درد آمپوله یا امپول میزنی یا دیگه از شیطونک بازی خبری نیست. من مثل بره خوابیدم روی تخت. قمبلهامو بردم بالا. اکبرآقا شیطونک را کرد تو سوراخم. بعد از چند لحظه آبش اومد. روی قملهام احساس گرمی و لزجی کردم. تا چند ماه کار اکبرآقا همین بود تا یه روز وقتی فکر میکدیم مامانم دیر میاد من و اکبر آقا مشغول بودیم که مامانم اومد تو!! اکبر آقا سریع از خونه در رفت. مامانم شوکه شده بود. من لباسمو پوشیدم و نشستم کنار مامان. مامان گفت چیکار میکردید. من همه چیز را گفتم. وسط تعریفهام مامان هی تکون میخورد. گاهی پاهاشو به هم میمالید. بعد به من گفت برم حموم. شب از اتاق مامان صداهایی می اومد. فکر کردم نماز شب میخونه اما صداش فرق میکرد. رفتم از لای در دیدم مامانم قمبلشو هوا کرده و با دست بین پاهاشو میماله میگه اکبر جون... کیرتو بورم.... اکبرجون کیرت تو کسم.. چند رور بعد از بیرون اومدم دیدم اکبرآقا خونمونه. پریدم تو بغل عمو اکبر. زود منو پایین گذاشت و گفت برم تو اتاقم. مامانم چادر مشکی سرش بود اما یه تاپ قرمز زیرش پوشیده بود. چند دقیقه بعد صدای آه مامانمو شنیدم. دیدم اکبرآقا مامانم قمبل کرده. بعد منو صدا زد. رفتم پیشش. مامانم گفت مصطفی جان این کیر تو کونت میرفت؟ شلوارمو در آوردم و موازی مامانم قمبل کردم. اکبر آقا کیرشو کرد تو کونم. مامانم جیغ زد درش بیار درش بیار کیرت مال منه. اکبر آقا دراورد و گرفت جلووی صورت مامانم. مامانم خامه حسابی خورد!! از اون روز کسی نیست منو بکنه. کونم کیر اکبر آقا را میخواد.


نوشته: ؟


#پایان



کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


زن داداش بیقرار

سلام خدمت دوستان عزیز سایت میخوام چندتایی از خاطرات سکسیمو واستون بنویسم البته در نوشتن به شما دوستان عزیز نمی رسم ولی سعی میکنم اتقاقاتی ک واسم افتاده بنویسم چون اصلا از خالی بندی خوشم نمیاد فدای شما دوستان عزیز.
اسم من سروش 25 سالمه ی داداش دارم بنام رضا ک دو سه سالی از من کوچیک تره ی دوست دختر داشت بنام رعنا(قد165 سینه70کمرباریک کون نسبتا بزرگ موهای خرمایی چشم عسلی) ک بعد دوسال از رفاقتشون باهم ازدواج کردن بابام دوماه بعدعروسیشون ی خونه واسه ی رضا خرید منم توی اسباب کشی خونه کمکشون کردم تا از اداره اومدم نهارخوردیم بعد شروع کردیم ب نقل مکان خونه رضا وسایل ریختیم توی کامیون رفتیم خونه جدید تا وسایل اوردیم خونه شب شد شام خوردیم حسابی خسته شده بودم خواستم برم خونه ک رضا گفت بمون شب فردا ک جمعه است فردا کمکمون میدی ماهم ک تنهاییم دهن سرویس مارو با کارگر افغانی اشتباه گرفته بود منم قبول کردم ک بمونم خلاصه شام خوردیم ی پتویی پهن کردیم قرارشد سه تایی رو پتو بخوابیم قبل خواب ی کم کس شعر گفتیمو خوابیدیم من خوابیدم رضا وسط خوابید رعنا اونطرف رضا خوابید.

من ی چیزی تو مایه های خواب و بیدار بودم ک حس کردم ی نفر دستش برد وسط پاهام کیرم گرفت اولش ترسیدم بعدش گفتم یعنی میشه رضا باشه (راستی این بگو ک خداییش اصلا تو نخ سکس با رعنا نبودم) شاید داره شوخی میکنه بعد ک دستم گذاشتم روی دستش فهمیدم ک رعنا اومده پایین پام داره با کیرم بازی میکنه حسابی شوکه شدم یواش بهش گفتم داری چکار میکنی من سروشم رضا نیستم گفت خودم میدونم خاک تو سر رضا دیدم فایده ای نداره بلندش کردم رفتیم تئی اتاق اخری گفت سروش رضا نسبت بمن خیلی سرده ب نیاز من توجهی نداره من ارضا نمیشم با رضا من میکنه ابس ک میاد بیخیال خواسته های من میشه داشتم میگفتم ک خودم باهاش صحبت میکنم ک دستش گذاشت رو دهنم گفت دوست داری ب غریبه ها بدم خوب تو منو ب اوج لذتم برسون بعد لباش رو لبام گذاشت شروع کرد ب خوردن لبام نمیدونستم چکارکنم اگه رضا بیدار میشد چی افکارم خیلی مشغول شده بود خلاصه دل ب دریا زدم همراهیش کردم زبونم کردم تو دهنش شروع کردم ب مکیدن لباش امان از این ماهیچه غیر ارادی م وقتی بلند میشه دیگه نمیخوابه بعد لبام رو بردم کنارگوشش شروع کردم ب مکیدن اونم با دستش با کیرم بازی میکرد پیرهنش دادم بالا مثل سینه ندیده ها سینه هاش مک زدم ی جورایی ناله اش دراومده بود مجبوربودم ی دستم بذارم رو دهتش ک صداش بیرون نره ی صندلی تو اتاق بود ک گفتم بشین روش بعد شلوارش دراوردم با سر رفتم تو کسش چقدر خیس شده بود واقعاخوشمزه بود با دستام کسش بازکردم شروع کردم ب مکیدن کسش بادستاش موهام چنگ میزد سرم فشار میداد ب کسش ی 5 دقیقه ای خوردم تا ارضا شد بعدش گفتم ک بیا کیرم بخور ک گفت خوشم نمیاد حالم بد میشه منم اصراری نکردم کیرم مالیدم ب کسش تا خیس بشه بعدش اروم سرش گذاشتم رو سوراخ کسش فشار دادم تو واااااااااااااییییییییی ک چ کس تنگ و داغی داره ی کم عقب جلو کردم تا کسش ب کیرم بعد تا ته کردم تو کیرم پاهاش دور کمرم حلقه کرده بود با دستاش کمرم گرفته بود کمرم چنگ میزد جوری ک کمرم زخم شده بود میگفت دوست دارم بکن منو تو من نکنی کی من بکنه دردت بجونم منم با حرفاش تحریک میشدم تندتر میزدم ده دقیقه ایی کیرم تو کسش بود ک گفتم ابم داره میاد گفت بریز تو گفتم نه من محکم گرفته بود منم ک تو حال خودم نبودم همه ابم خالی کردم تو کسش ی 5 دقیقه ای طول کشید تا خودمون پاک کردیم بهش گفتم برو بخواب منم همینجا میخوابم صبح ک رضا بیدار شد اومد گفت چرا اومدی اینجا خوابیدی گفتم شما زن وشوهرید درست نبود من اونجا بخوابم خلاصه بعد اون شب رعنا با من خیلی مهربون تر شده بود از اون شب به بعد من دو بار دیگه باهاش سکس کردم اگه مایل بودید بگید تا واستون بنویسم شرمنده اگه بد نوشتم


#پایان


کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


داستان

من و مادر زنم اعظم


#مادرزن
این داستان که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه من احسانم 32 ساله قدم حدود 180 تا و سبزه هستم و واقعا حشریم من مدت 5 ساله ازدواج کردم .همسرم نسبت به مادرش اصلا خوشگل نیست خیلی لاغر و روی کشیده ایی داره در عوض مادر زنم که فقط 5 سال از خودم بزرگتره چشمای درشت رنگی و صورت توپول و گردی داره در ضمن کون خیلی باحالی داره اونم مثل من خیلی حشرش بالاست. از همون روز اول خواستگاری قسم خوردم هرجوری شده بکنمش .پدر زنم ادعای غیرتش میشه و مادر زنم را از همون روز اول وادار کرده بود جلوی من روسری و چادر بپوشه ولی یه شیشه ایی و بیکار و علافه همش تو خونه پلاس بود. و همیشه تا لنگ ظهر تو خونه بود و بعد میرفت ساعتای 12 شب برمیگشت. من از همون روزای اول عقد به مادر زنم نخ میدادم که اونم بخاط کمبود هایی که از طرف پدر زنم میکشید جواب میداد.خلاصه یه روز بعد از ظهر که خانمم رفته بود آرایشگاه دلا به دریا زدمو رفتم خونه مادر زنم گفتم من مهشیدو بردم آرایشگاه و چون خیلی طول میکشید اومدم اینجا یکم استراحت کنم.و رفتم روی تخت خواب مادر خانمم بخوابم .تا رفتم بخوابم دیدم سوتین و شورتش روی تخت افتاده برش داشتم و یه بویی کشیدم وای داشتم دیونه میشدم درست مثل اینکه یه دقیقه پیش از پاش در اورده باشه از بوی کوس تپل خانم داشت آبم میومد که متوجه شدم داره میاد توی اتاق خواب من هم سریع انداختمشون روی تخت جایی که بتونه ببیندشون.تا اومد تو اتاق و صحنه را دید یه شرمی تو صورتش پیدا شد. و شورت و سوتینشو برداشت .و گفت دو روزه کمرم درد گرفته و نتونستم خونه را جمع کنم .که منم خدا خواسته که چرا زودتر به من نگفتی .تو رفقا من معروفم به احسان ماساژ.خلاصه از اون که نه از من آره دستشو گرفتم و خوابوندمش روی تخت و پریدم از تو آشپز خونه یکم روغن زیتون اوردم.اول روسریشو در اوردم چون جلوی من همیشه روسری میپوشید بعد از ماساژ سرش رفتم سراغ کمرش .گفتم اگه میخوای جواب بده باید با روغن ماساژت بدم .خلاصه با هزار شوخی و بدبختی تونستم لباسشو در بیارم و فقط کرستش تنش بود.روغنو که ریختم و ماساژ دادم دیدم خیلی بیحال شده گیره های سوتینشو هم به آرومی باز کردم جوری که متوجه نشد و رفتم سراغ قسمت کونش وای چقدر نرم بود بر عکس زنم .تو دلم گفته هرجور شده من امروز این کونو میکنم .وقتی برش گردوندم که جلوی گردنشو ماساژ بدم سوتینش که باز بود افتاد من هم سریعا دستمو گذاشتم روی پستوناش و شروع کردم با یه لبخند ماساژ دادن. که اون هم دیگه جوری بیحال شده بود که چاره ایی جز ادامه دادن نداشت .تا خوب پسوناشا مالیدم یهو بدون اینکه بخوام شروع کردم به خوردنشون و حالا بخور و کی نخور و دستمو هم گذاشتم روی کوسش و همینطور میمالیدم که آخ و واخش بالا رفت وهمینطور میگفت من کیر میخوام کیر میخوام کیر .پاشد و شلوارمو کشید پایین و کیرمو با ولع کرد تو دهنش و با اخ و واخ خورد .بعد گوسفندی شد که براش تلمبه بزنم ولی من گفتم میخوام وقتی میکنمت چشمای رنگی خوشگلتو ببینم.سر کیرو به آرومی گذاشتم در کوسش و شروع کردم به تلمبه زدن حدود ده دقیقه تلمبه زدم که تا میخواست آبم بیاد کشیدم بیرون و پاشیدم روی صورتش اونم با انگشت همه شو جمع کرد و خورد.از اون روز به بعد هفته ایی دوبار میکنمش یه بار از کون یه بار از کوس . ولی جالبه تا پدر زنم میاد تو خودشو جمع و جور میکنه و جلوش تو روی من
روسری میپوشه که من از این جندگیش خیلی لذت میبرم.


نوشته: احسان

#پایان

کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


برای تبلیغ درچنل لینکدونی و چنل فیلم بیاین پی ممنونم باکمترین هزینه وبازدهی بالا

ایدی مدیر
@BOXING_78


_بامشتری





سلام دوستان اسمم مسعوده.تا حالا داستان ننوشتم اگه ضعيف بود ببخشين.
من يه فروشگاه مانتو دارم با يه شريك كه رفيقه قديمميمم هستش.٢٥ سالمه و هيكلم متوسطه قبلا خيلي چاق بودم ولي لاغر كردم.
معمولا غروبا دو تايم وايميستيم يعني نصف من نصف اون. پنجشنبه بود تقريبا ساعت ٨ كه قرار بود شريكم بياد و من برم با رفيقام بيرون كه يه مشتري اومد تو كه يه لحظه هنگ كردم ولي سريع خودمو جمع و جور كردم كه ضايع نشه. مانتو جلو بازو يه ساپورت تنگو كتوني سفيد. م‍ ‍مه هاش بزرگ نبود زياد ولي خوش فرم بود. خلاصه يكم صحبت كريم درباره كارا و رسيد به قيمت كه گفتم قابل نداره ٢٧٠ تومن ميشه. يهو گفت كارتم همرام نيس چيكار كنم الان گفتم عب نداره فردا بياين كه گفت مسافرم فهميدم منظورش چيه چون ازين موردا تو كار زنونه زياد پيش مياد. گفتم شرمندتونم كه گفت جور ديگه ميتونم حساب كنم كه من از خود بيخود شدم چون واقعا چيزه نازي بود ولي از يه طرفم ضرر بود برام كه گفتم يكي از مانتوهارو ميدم فقط كه گفت قبوله ولي اون يک‍ ‍يرم دوس داشت اما اصرار نكرد خلاصه زنگ زدم رفيقمو گفتم كه ديگه نياد خودم وايميستم بجاش. به دختره گفتم ساعت ١٠ اينجا باش. ساعت ١٠ شد و اومد كركره رو دادم پايين و بردمش بالا. بالاي مغازه انبارمون بود كه تخت گذاشته بوديم كه استراحت كنيم با قليون و سيگار و اين چيزا. خلاصه يكم لاس زديم شروع كردم لب گرفتن . پيرهنشو در اوردمو يكم سينه هاشو ماليدم از رو س‍ ‍وتينشو انداختمشون بيرون شروع كردم به خوردن واقعا خوب بود ک‍ ‍يرم شاخ شده بود و داغ شده بودم سريع شلوارارو دراورديمو رفتم رو كار . يواش كردم تو كه ديدم پردم نداره فهميدم اينكارس. ک‍ ‍ير منم زياد بزرگ نيس ولي جوابه . خلاصه خيلي دختره خوش س‍ ‍كسي بود مخصوصا تو حالت سگي خيلي خوب بود انگار هرروز ميداده ناموسا ازينجور موردا كم گير مياد تند تند تلم‍ ‍به ميزدم ديدم بلند بلند ناله ميكنه گفتم يواشتر ممكنه همسايه بشنوه . برش گردوندم رو به خودم رفتم ک‍ ‍سشو بليسم كه حس كردم ممكنه حالم بد شه فقط انگشت كدرم يكمو چ‍ ‍وچولشو ليس زدم خيلي كم كه اونم يكم ارض‍ ‍ا شه ريز اه اه ميكرد منم واقعا ح‍ ‍شري شده بودم ک‍ ‍يرمو دوباره كردم توش يكم ديگه كردمشو ابم اومد سريع ريختم تو دسمال كاغذي . اينم بگم كه س‍ ‍اك نزد دوس نداشت منم اصرار نكردم. يكم ديگه حرف زديمو پنجررو باز كردم يه سيگار كشيديمو لباسارو پوشيديم اومديم پايين اول من رفتم بيرون ديدم خلوته فرستادمش رفت ديگه هم نديدمش ولي ارزش اون ١٥٠ ضررو داشت. اميدوارم خوشتون اومده باشه.



کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


دخترخاله_نازنازی




اعرض سلام خدمت شما امیدوارم از داستان من نهایت شهوت را ببرید .
راستی اسم من کورش است ودختر خاله ام اسمش پوپک من الان که این داستان رامی نویسم ۱۹سالمه وداستان من بر می گرده به ۵سال پیش راستشو بخای من خیلی تو کف کس بودم و خیلی کف دستی میزدم وبه خواطر همین تصمیم گرفتم دلو بزنم به دریا و از دختر خالم تقاصای سکس کنم راستی از دختر خالم بگم اندامی داره کاملا سکسی که دهن هر کسی رو به آب میندازه باپستون های نسبتا بزرگ و دوست داشتنی من یادمه ماهر دو هم کلاس بودیم و از درسها از هم کمک می گرفتیم تا اینکه میان من او دعوایی پیش اومد که منجر شد ما از هم قهر بشیم تا چند روزی با هم قهر بودیم تا اینکه بامن تماس گرفت و گفت می خوام که برام انشا بنویسی من گفتم من با تو قهرم و برای تو کاری انجام نمی دم بنده خدا خیلی التماس کرد ولی من براش یک شرط گذاشتم وراستش اولش خیلی واهمه داشتم ولی بهش گفتم گفتم حاضری با من سکس کنی که دیدم صداش درنیامد و پشت تلفن مانده بود که چی بگه. من گفتم اگه دوست داری فردا بیا خونمون من منتظرم.


فردای اون رو ز من چشمم به در بود تا بیاد که بالاخره اومد درضمن خونه ما هیچ کس نبود ومن بودم و اون اومد تو البته خیلی خجالت میکشید ولی من که به آرزوم رسیده بودم مثل وحشی ها به جانش افتادم اول از لباش شروع کردم هر چی می خوردم سیر نمی شدم تا اینکه تاپشو در آور دم و یک کرست سبز رنگ طرح دار پو شیده بو د که شهوت منو دو چندان کر د همین طور داشتم بدنشو لیس میزدم تا اینکه رسیدم به شلوار و شرتش و شلوارشو دادم پایین وااااااای چی می دیدم اینبار یک شر ت سبز رنگ طرح دار که منو به اوج شهوت رساند مثل وحشی ها شرتشو دادم پایین!!!!
وای من داشتم به آرزوم میرسیدم اونقدر لیسیدمش که دو بار ارضا شد
ولی من هنوز لخت نبودم به سرعت لباسامو در آوردم وکیرمو دادم به دستش وگفتم بخور بنده خدا از این چیزا سردر نمی آورد و کیرمو گزاشتم در کونش که خیلی تنگ بود راستی کیر من چندان بزرگ نبود حدودا ۱۴_۱۵ سانت می شد بامقداری ژل مشغول شدم و بالاخره رفت تو خیلی داغ بود طوری که حدود ۲ دقیقه بدون حرکت بودم حدود۵ دقیقه تلمبه زدن آبم اومد وریختم داخلش وسریع خو دمو نو جمع جور کردیم من که دیگه مغذم کار نمی کرد یه چرتو پرتهایی تحویلش دادمو رفت .
امیدوارم خوشتون اومده باشه.

#پایان


کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


لز من و وست تپلم
سلام دوستان
میخوام خاطره ی خودم رو از اولین لزی که با دوستم داشتم رو بهتون بگم. من پارسال 18 ساله بودم و سال آخرم بود برای کنکور رفتم مدرسمو تغییر دادم اونجا با دختری به اسم نیوشا آشنا شدم که خیلی سفید و تپل بود با اینکه زیاد خوشگل نبود ولی یه جورایی به دل میشست. منم همیشه عاشق لز بودم چون از پسرا به شدت بدم میاد و با دخترا راحت ترم.خلاصه منو نیوشا حسابی با هم صمیمی شدیم تا اینکه یه روز که مامانم اینا خونه نبودن دعوتش کردم خونمون. خودم قبلش رفتم حمام و یه تاپ گردنی قرمز با شورت خیلی کوتاه لی پوشیدم و مخصوصا شورت و سوتین نپوشیدم تا سینه ها و کونم حسابی خودشونو نشون بدن.خیلی اشتیاق داشتم زودتر بیاد. بلاخره انتظارم به سر رسید و در خونه رو زد. یه مانتوی کوتاه و خیلی خیلی تنگ پوشیده بود با شلوار چسب که اندام تپل و سکسی شو انداخته بود توش. مانتو و روسری شو در آورد. وای خدایا چی میدیدم. یه تاپ مشکی خیلی چسب پوشیده بود و سینه ها افتاده بود بیرون. پیدا بود که سوتین تنش نیست . براش مشروب بردم.یه ذره که دوتایی خوردیم و گرم شدیم گفتم حالا دیگه وقت رقصه. جفتمون یه ذره رقصیدیم اونم چه رقص سکسیی. وقت رقص هم چند بار همدیگه رو بغل کردیم. دیگه تو حال خودم نبودم. خسته شدو نشست منم کنار نشستم و گفتم اگه خسته شدی برو تو اتاقم دراز بکش. گفت من که تنهایی دراز نمیکشم تو هم خسته شدی بیا منم از خدا خواسته رفتم و کنارش رو تخت دراز کشیدیم و با هم حرف زدیم. منم همون طور با موهاش بازی میکردم و اونم دست به گردن من می کشید. کم کم دستشو برد پشت و یقمو باز کرد و سینه هامو آورد بیرون و گفت وایی چه سینه های بزرگی داری و سرشو برد طرف سینه هام و شروع کرد به مک زدن. منم محکم به خودم فشارش میدادم و کمرشو میمالیدم و آروم دستمو بردم پایین و زیپ شلوارشو باز کردم و کسشو میمالیدم. هنوز داشت سینه هامو مک میزد منم که حسابی اه و اوهم در اومده بود سرمو برد کنار گوشش و زیر گوششو زبون زدم. 5 دقیقه ای به همون حالت بودیم کس جفتمون خیس خیس شده بود. بهش گفتم برعکس شو و 69 کس همدیگه رو حسابی لیس زدیم. خیلی به کارش وارد بود و باچوچولم بازی میکرد. منم زبونمو میکردم تو کسشو در میاوردم.بعد از چند دقیقه گفتم این طوری فایده نداره رفتمو و از تو کشوم کیر مصنوعیو کشیدم بیرون و گفتم اول تو منو میکنی یا من تورو؟گفت اول خوشگل ترا و به سمت من اشاره کرد. منم کیرو دادم دستشو پشتمو کردم که گفت شیرین این طوری اصلا حال نمیده. بزار از جلو بکنمت. گفتم من پرده دارم.گفت خب پردتو میزنم تو که نمیخوای ازدواج کنی هر وقت خواستی برو ترمیم. منم تو عالم مستی قبول کردم. کیرو گذاشت لا پاش که به خودشم حال بده و گذاشت دم کسم. من به خیال اینکه چون دفعه اولمه آروم میکنه پاهامو گذاشتم رو شونشو و چشمامو بستم. که یهو یه احساس سوزش وحشتناک تموم تنمو گرفت. با سرعت و فشار تمام کرده بود تو کسم. به طوری که تا چند ثانیه اصلا حال خودمو نمیفهمیدم. دوباره کشیدش بیرون که دیدم تموم کیر مصنوعیو و کسم خونیه خدایی خیلی درد داشتم ولی بیشتر حال کرده بود گفتم نیوشا تورو خدا زود بکن اونم این دفعه آروم تر کردو تند تلمبه زد. همون طور که تلمبه میزد کیر به کس خودشم کشیده میشد و حال میکرد اونقدر تلمبه زد تا یه لرزش خوشایند تموم تنمو گرفت و ارضا شدم. وقتی دید ارضا شدم کیرو کشید بیرون و گفت نوبت منه. منم کیرو دستمال کشیدمو و خونمو ازش پاک کردم. به نیوشا گفتم به پهلو بخوابه و خودم برعکس خوابیدم کنارشو ته کیرو گذاشتم تو دهنمو کردم تو کسش. خیلی حشرش زده بود بالا به طوری که صداش دوباره کسمو خیس کرد.بر عکس اون من آروم آروم تلمبه میزدم تا بیشتر شهوتی بشه و منو بیشتر با صداش شهوتی کنه. وقتی حس کردم نزدیک ارضا شدنشه تند تند تلمبه زدم تا ارضا شد. هر دو مون خیلی بیحال بودیم. کنار هم دراز کشیدیم و یکم از هم لب گرفتیم و خوابیدیم. یک ساعت بعد بیدار شدیمو با هم رفتیم حمام و همدیگه رو شستیم و لباساشو پوشید و رفت. بعد از اون تقریبا هفته ای یه بار با هم لز داشتیم تا دو ماه پیش که با دوست پسرش تو خیابون دیدمشو بهم زدیم.
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
اگه دوست داشتین بگین تا خاطرمو از سکس با دوست پسر یکی از دوستامو هم بگم
نوشته: شیرین

#پایان

کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx


لز

  
سلام اسمم نیناست 24 سالمهخاطره ای که می خوام بنویسم براتون از زمان پیش دانشگاهیمهستشیه هم کلاسی داشتیم اسمش مینا بود تازه عقدم کرده بوداما نمی گفت به کسی که اخراج نشهاوون روزا برا کنکور درس می خوندیم)من و پریسا دوستم و مینا (خلاصه یروز وسط استراحت دست درس خوندنمون پریسا از مینا راجب شوهرش پرسید اونم گفت عقد هستن و اینکه پسر عموشه و خیلیم پول دارندمینا خیلی خوشگل بود سفید رووووسینه 70 قد 170 60 کیلو وزنخلاصه مدرسه تموم شد و یروز توی خونمون باز بحث شوهرش باز شد پریسا توی گوشیش فیلم سوپر داشت به مینا گفت شوهرت اینطوری میزارتت ؟؟؟؟اونم سررررررررررررررخ شد حسابی گفت : نه این طوری !!!من سریع پرسیدم باهم سکسم داشتین ؟؟پریسا پرسید چند بار ؟دردم داشتی؟همین جوری سوال بارونش کرده بودیم خلاصه اونم گفت بچه واااااااااااااااااااایسید چی دارین میگی !!!مام درس رو ول کردیم گفتیم باید بگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گفت باهم لب میدیم زیاد هر وقت هم رو میبینیم همون لحظه پریسااااا اونمد بغلم ویه لببببببب
ازم گرفت گفت ایجوری ؟؟؟پرسیدیم باهم سکس داشتین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گفتش بچه باید روزه زن بهم کاادو بدینمام فهمیدیم که بله !!!!!!!خلاصه من که حسابی شینطنتم گل کرده بود دستم رو انداختم زیر دامنه مینااا گفتم یعنی پرده رفتهههه میتونم ببینمشیخورده هم مالیدم براش دیدم چیزی نمیگه دستم رو کردم زیر شرتش به مالیدنبعد یلحظه دیدم گوشم گرم شه دیدم پریسا داره گوشم رو میخورهو داره کونم رو میماله پریسا عاشق کون منه هی میشگه کونت خوش فرمه خوش بحال شوهرتبعد پریسا رو کرد به من گفت من وتو تجربه نداریم بزار مینا بگه چی کار کنیمسه تایی رفتیم رووووووووووو تختپریسا شورتم رو دراورد و شروع کردن به لیسیدن کسم داشتم از حال میرفتم دیدممینا هم اومد رو دهنم کسش رو می مالید رو دهنم و منم میخوردم کسش روعینه فیلمای پرون شده بودیمپریسا لعنتی هی انگشت می کرد تو کونمهی می پریدم هوااااااااااااااادرد داشت نااااااااااااااجوربعد مینا پاشد پریساا رو هول داد رفت تو بغلشششروووووووووع کرد لب گرفتن منم ازپشت کسش رو لیسیدم
میناااا گردن پریسا رو می بوسید میلیسد اووووومد پایین سینه هاش رو میخورد پریسا که فقط تا از لذت نفش نفسم می زد بعد وقتی شکم پریسا رو لیسیدپریسااااا عجیب اه اه می کرد منم حسودیم شده بود همیجوری کهمینا داشت پریسا رو میلیسد و وردش خوابیده بوداز پشت با انگشت تو کس مینا کردم خیلی خوشش اومد گفتبیاااااا بالاتر با اونن دسشت بالاش بمااااالتو این حالت بودیم که مینا گفت بسه می خوام حساب پریسا روبرسمهمین طوری که پریسا دراز کشیده بووووووودمینا بر عکس شد می خواد کست رو بخورم تو باید ترتیبم رو بدیمیناا شروع مرد به لیسدن کس پریسا و پریسا هم کس مینا رومیلیسد منم رفت که داغ کزده بودبعد دیدم جفتشون خسته شدن بی حال افتادنبعد گفتم مینا تو مگه اپن نیستی گفت ارهرفتم از یخچال خونه یخیار برداتشم سریع اومدماولش مالیدم به کس خودم داغ بودم اما تو نمی کردم بعد پریسا اومد ازم گرفت و مینا خوابید پاهاهشو باز کردپریسا سینه های مینا رو میلیسد و خیار رو می مالید به کس میناااااا مینا حسابی آه آه میکرد بعد من رفتم خیااررو گرفتم و انگشتم تو کس مینا کردم خیلی داغ و خیس بود
بعد دوباره خیار رو توش کردممن گفتم شما هااا من رو اصلا تحویل نگرفتینااااااااااابعد پریسا گفت نه نینا جونم الان میام بغلتپریسا بغلم کرذ و کردنم رو میسلیسد خیلی لذت بخش بود میناهم انگشتش رو دمه سوراخ کونم می مالید و کسم رو با اون دستش می ماااالیدپریسا به مینا گفت می خوام ترتیب نینا رو بدیممینا اومد حسابی کسم رو خورد هم زمان یه انگتشم تو کونم میکرد و پریسا هم سینه هام رو میلیسیدو میک میزد و گردنم رو میلیسیددیگه بی حال شده بودم بهشون گفتم بچه ها دارم ارضا میشم که مینا تند تند دستش رو چوجولام مااالید و انگشتش رو تو و کونم تند تند بالا پاینن کرد که منم عجیب ارضا شدم چند بار دیگه هم با هم سه تایی لز کردیم البته من و پریسا خیلی با هم لز داشتیم.



کانال KOBSLAND2
تاسیس کانال 20▪︎7▪︎1400
کانال فیلم ها
https://t.me/joinchat/GOOpezD_RL80ZmVk
ایدی
@BOXING_78
کانال لینکدونی

https://t.me/joinchat/dj--Moz234Q3MDlk
کانال تخماتیسم داستان سرا
https://t.me/joinchat/8SGKha3XkJswMGYx

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

2 776

obunachilar
Kanal statistikasi