سینمای مستند صنعتی، تمجید نفت
احمد غلامی-دکتری جامعهشناسی
فیلم مستند صنعتی "موج و مرجان و خارا" یکی از فیلمهای صنعتیای است که به سفارش شرکت نفت طی دههی 1340 توسط ابراهیم گلستان و آلن پندری طی چهار سال (1341-1337) ساخته شد، فیلمی است دربارهی لولهکشی نفتی از چاههای نفت آغاجاری به سواحل خلیج فارس و از آنجا از زیر آبهای خلیج به جزیرهی خارک. فیلم مذکور گزارشی است از اهمیت صنعت نفت (حامی مالی فیلم) در پیشرفت جامعهی ایران و صنعتی شدن کشور و اعلان آن به تماشاگران. ساختار این نوع مستند به شکلی شاعرانه و در عین حال واقعگرایانه مصوّر کردن فرآیند صنعتی شدنِ صنعت نفت در جنوب طی دههی 1340 است. موج و مرجان و خارا تقابل میان انسان و طبیعت، و بازنمایندهی تکنولوژی و اقتدار ملی است.
آنچه فیلم به نیابت صنعت نفت به شکلی تضمینی در پی بازنمایی آن است، نقدی است که بیانگر استیلای تکنولوژی بر هستی و البته بر طبیعت است. هایدگر در تعریف و تمایز تکنولوژی مدرن از تکنولوژیهای پیشین در دوران سنتی معتقد است، مفهوم تخنه در اعصار کهن تنها یک تکنولوژی صرف نبود بلکه انکشافی بود که حقیقت را فرا میآورد و حضور میبخشید و بدین ترتیب یک امر شاعرانه و هنری به حساب میآورد. در حالی که تکنولوژی مدرن بالذاته نوعی تعرض است و درافتادن با طبیعت. تکنولوژی مدرن انرژی و طبیعت را محصور و محبوس میکند تا آن را بکار بگیرد. چنین تعرضی از نظر هایدگر عنصر لاینفک تکنولوژی مدرن است. به همین دلیل تکنولوژی مدرن نوعی درافتادن، انضباط بخشیدن، ابژه کردن و در نهایت استیلا و چیرگی را بدنبال دارد".
بدین تقدیر استفادهی کارگردان از عنصر شاعرانه به جای یک زبان علمی و صنعتی تمام عیار، نقبی زیرکانه است که گلستان سعی میکند تا امر تکنولوژیک را به عنوان امری زیبا تفسیر کند. امر زیبا همان مفهومی است که امر تکنولوژیک آن را از ساحت جامعه زدوده است یا در شرف زدودن میباشد. این امر شاعرانه راهی را که امر تکنولوژیک از طریق تعرّض و استیلا بسته است، از طریق فرآوردن ابژه و مورد خطاب قرار دادن هستی و البته زبان آن را فرا میگشاید.
فیلم برای بیان این اقتدار و البته ضرورت صنعتی شدن به شکلی نوستالوژیک جامعهی پیشا صنعتی را در قالب جامعهی ساکتِ بُزهای چوپان، خانههای متروکه و سنگهای آفتاب سوخته و مردان بیرمقی در نظر می¬گیرد، که به ناگاه میبایست با رعد و برق حضور کشتیها، هلیکوپترها و هواپیما از خواب زمانه بیدار میشد. از نظر محصّصی چنین رویکردی در ذات خود یک رویکرد سیاسی-تاریخی است. او معتقد است فیلم از نماهایی از زیر آب آغاز میشود. از موجودات فریبندهی زیر دریای نیلگون خلیج فارس؛ و گوینده با لحنی ترنّموار با این موجودات زیر آب گفتگوی شاعرانه دارد. این گفتار شاعرانه سمت و سویی کنایی هم دارد و در واقع اشارهاش به تمدنی است که دورانی داشته که چشماندازش به فریبندگی همین مناظر زیر دریا بوده است؛ گویی که این ماهیهای آرام و بیخیال و رؤیای دیروز این سرزمین است. سرزمین ایران و همین است که دوربین نمیخواهد بیش از این در زیر دریا باشد و در سرزمین رؤیا سیر کند. با خروج دوربین از آب گفتار متن به جای روایت رؤیا، توصیفی بسیار کلی میدهد از سرزمینی که "موجها" هستی آن را سوختند و از آن سرزمین ماهی و مرجان و چیزی بر جای نماند، جز ویرانههایی که اندک چرندگانی که چوپانی برایشان در صحرایی با گیاهان کم جان نمیریزند. در چنین ویرانهای است که به ناگاه موجوداتی بیگانه رخ میکنند؛ هواپیماهای اکتشافی و مردانی با سر و وضعی غریب. پس از آن دیگر صدای نالهی ماشینها و زنجیر بولدزرها و قرقرههای کابل است و انفجار سنگ... الی آخر. فضا به کلی عوض میشود و در سرزمینی که تنها بادها و موجها بودند که حرف اول را میزدند، این آدمها و ماشینها هستند که چهرهی محیط را تعیین میکنند. این تصویری است از جهان مدرنی که حاکمیت پهلوی خود را بنیانگذار و عامل اصلی تحقق آن در ایران به حساب میآورد. صنعتی شدن در این گفتمان، بخشی از اقتداری ملی/تاریخی است که سینمای مستند صنعتی به شکلی حماسی آن را شاهراه رهایی بخشِ ایران و در عین حال آغاز شکلی از سرمایه داری نوینی معرفی میکند که همانا نفت موتور متحرکه آن بوده است. @Ahmad_Gholami17548
احمد غلامی-دکتری جامعهشناسی
فیلم مستند صنعتی "موج و مرجان و خارا" یکی از فیلمهای صنعتیای است که به سفارش شرکت نفت طی دههی 1340 توسط ابراهیم گلستان و آلن پندری طی چهار سال (1341-1337) ساخته شد، فیلمی است دربارهی لولهکشی نفتی از چاههای نفت آغاجاری به سواحل خلیج فارس و از آنجا از زیر آبهای خلیج به جزیرهی خارک. فیلم مذکور گزارشی است از اهمیت صنعت نفت (حامی مالی فیلم) در پیشرفت جامعهی ایران و صنعتی شدن کشور و اعلان آن به تماشاگران. ساختار این نوع مستند به شکلی شاعرانه و در عین حال واقعگرایانه مصوّر کردن فرآیند صنعتی شدنِ صنعت نفت در جنوب طی دههی 1340 است. موج و مرجان و خارا تقابل میان انسان و طبیعت، و بازنمایندهی تکنولوژی و اقتدار ملی است.
آنچه فیلم به نیابت صنعت نفت به شکلی تضمینی در پی بازنمایی آن است، نقدی است که بیانگر استیلای تکنولوژی بر هستی و البته بر طبیعت است. هایدگر در تعریف و تمایز تکنولوژی مدرن از تکنولوژیهای پیشین در دوران سنتی معتقد است، مفهوم تخنه در اعصار کهن تنها یک تکنولوژی صرف نبود بلکه انکشافی بود که حقیقت را فرا میآورد و حضور میبخشید و بدین ترتیب یک امر شاعرانه و هنری به حساب میآورد. در حالی که تکنولوژی مدرن بالذاته نوعی تعرض است و درافتادن با طبیعت. تکنولوژی مدرن انرژی و طبیعت را محصور و محبوس میکند تا آن را بکار بگیرد. چنین تعرضی از نظر هایدگر عنصر لاینفک تکنولوژی مدرن است. به همین دلیل تکنولوژی مدرن نوعی درافتادن، انضباط بخشیدن، ابژه کردن و در نهایت استیلا و چیرگی را بدنبال دارد".
بدین تقدیر استفادهی کارگردان از عنصر شاعرانه به جای یک زبان علمی و صنعتی تمام عیار، نقبی زیرکانه است که گلستان سعی میکند تا امر تکنولوژیک را به عنوان امری زیبا تفسیر کند. امر زیبا همان مفهومی است که امر تکنولوژیک آن را از ساحت جامعه زدوده است یا در شرف زدودن میباشد. این امر شاعرانه راهی را که امر تکنولوژیک از طریق تعرّض و استیلا بسته است، از طریق فرآوردن ابژه و مورد خطاب قرار دادن هستی و البته زبان آن را فرا میگشاید.
فیلم برای بیان این اقتدار و البته ضرورت صنعتی شدن به شکلی نوستالوژیک جامعهی پیشا صنعتی را در قالب جامعهی ساکتِ بُزهای چوپان، خانههای متروکه و سنگهای آفتاب سوخته و مردان بیرمقی در نظر می¬گیرد، که به ناگاه میبایست با رعد و برق حضور کشتیها، هلیکوپترها و هواپیما از خواب زمانه بیدار میشد. از نظر محصّصی چنین رویکردی در ذات خود یک رویکرد سیاسی-تاریخی است. او معتقد است فیلم از نماهایی از زیر آب آغاز میشود. از موجودات فریبندهی زیر دریای نیلگون خلیج فارس؛ و گوینده با لحنی ترنّموار با این موجودات زیر آب گفتگوی شاعرانه دارد. این گفتار شاعرانه سمت و سویی کنایی هم دارد و در واقع اشارهاش به تمدنی است که دورانی داشته که چشماندازش به فریبندگی همین مناظر زیر دریا بوده است؛ گویی که این ماهیهای آرام و بیخیال و رؤیای دیروز این سرزمین است. سرزمین ایران و همین است که دوربین نمیخواهد بیش از این در زیر دریا باشد و در سرزمین رؤیا سیر کند. با خروج دوربین از آب گفتار متن به جای روایت رؤیا، توصیفی بسیار کلی میدهد از سرزمینی که "موجها" هستی آن را سوختند و از آن سرزمین ماهی و مرجان و چیزی بر جای نماند، جز ویرانههایی که اندک چرندگانی که چوپانی برایشان در صحرایی با گیاهان کم جان نمیریزند. در چنین ویرانهای است که به ناگاه موجوداتی بیگانه رخ میکنند؛ هواپیماهای اکتشافی و مردانی با سر و وضعی غریب. پس از آن دیگر صدای نالهی ماشینها و زنجیر بولدزرها و قرقرههای کابل است و انفجار سنگ... الی آخر. فضا به کلی عوض میشود و در سرزمینی که تنها بادها و موجها بودند که حرف اول را میزدند، این آدمها و ماشینها هستند که چهرهی محیط را تعیین میکنند. این تصویری است از جهان مدرنی که حاکمیت پهلوی خود را بنیانگذار و عامل اصلی تحقق آن در ایران به حساب میآورد. صنعتی شدن در این گفتمان، بخشی از اقتداری ملی/تاریخی است که سینمای مستند صنعتی به شکلی حماسی آن را شاهراه رهایی بخشِ ایران و در عین حال آغاز شکلی از سرمایه داری نوینی معرفی میکند که همانا نفت موتور متحرکه آن بوده است. @Ahmad_Gholami17548