بزم قدسیان dan repost
🔸دیدار آیة الله العظمی بروجردی از فیلسوف شرق
🔹مرحوم شیخ محمد شریف رازی در گنجینه دانشمندان آورده است:
🔸در ماه ذیحجه سال 1368ق در منزل مرحوم آیة الله حجت (ره) بودم و مرحوم میرزا مهدی آشتیانی در آنجا وارد بودند.
🔹مرحوم آیة الله العظمی بروجردی و آیة الله سید محمد تقی خوانساری برای دیدن ایشان آمدند.
🔸بعد از تعارفات و تشریفات، آیة الله حجت به آیة الله بروجردی گفتند: آقای میرزا مهدی آشتیانی مکاشفه عجیبی دارند و مناسب است خودشان نقل کنند.
🔹مرحوم آشتیانی فرمودند: من مبتلا به یرقان هستم و برای همین مسافرت به خارج هم نموده ام ولی علاج نشده است. در سال 1365ق که توده ای ها نهایت تسلط را در شمال و غرب ایران داشتند به مشهد مشرّف می شدم.
در اتوبوس حالم منقلب شد به طوری که مسافرین و راننده خیال کردند من سکته کرده ام. ماشین را متوقّف کردند و مرا بیرون آوردند.
🔸در آن حال دیدم که در عرفات هستم و انوار بسیاری از آسمان به زمین می آید، و دیدم که مردم به یک طرف متوجّه هستند.
🔹پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: حضرت رسول (ص) تشریف آورده اند.
🔸من به آن طرف رفتم و دیدم چهارده خیمه در کنار یکدیگر نصب است. خیمه بزرگی بود که متعلق به حضرت رسول (ص) بود. من در آن خیمه مشرّف شدم و حضرت را زیارت کردم. خواستم از کسالت خود و حوائج دیگرم بگویم گفتند: چون زائر فرزندم رضا (ع) هستی برو به خیمه ای که متعلق به اوست.
🔹پس من به خیمه آن حضرت شرفیاب شدم و سه حاجت خود را اظهار کردم. اول راجع به کسالتم، فرمودند: مقدّر شده که این کسالت با تو باشد تا از دنیا بروی.
🔸دوّم راجع به فتنه توده ای ها، فرمودند: به همین زودی شرّ آنها مرتفع خواهد شد،
🔸 و تا شما با قبور و مجالس سوگواری ما ارتباط دارید در امان هستید. و سوم راجع به حاجت شخصی بود که فرمودند: این حاجت هم رواست.
گنجینه دانشمندان ج 4
🔹مرحوم شیخ محمد شریف رازی در گنجینه دانشمندان آورده است:
🔸در ماه ذیحجه سال 1368ق در منزل مرحوم آیة الله حجت (ره) بودم و مرحوم میرزا مهدی آشتیانی در آنجا وارد بودند.
🔹مرحوم آیة الله العظمی بروجردی و آیة الله سید محمد تقی خوانساری برای دیدن ایشان آمدند.
🔸بعد از تعارفات و تشریفات، آیة الله حجت به آیة الله بروجردی گفتند: آقای میرزا مهدی آشتیانی مکاشفه عجیبی دارند و مناسب است خودشان نقل کنند.
🔹مرحوم آشتیانی فرمودند: من مبتلا به یرقان هستم و برای همین مسافرت به خارج هم نموده ام ولی علاج نشده است. در سال 1365ق که توده ای ها نهایت تسلط را در شمال و غرب ایران داشتند به مشهد مشرّف می شدم.
در اتوبوس حالم منقلب شد به طوری که مسافرین و راننده خیال کردند من سکته کرده ام. ماشین را متوقّف کردند و مرا بیرون آوردند.
🔸در آن حال دیدم که در عرفات هستم و انوار بسیاری از آسمان به زمین می آید، و دیدم که مردم به یک طرف متوجّه هستند.
🔹پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: حضرت رسول (ص) تشریف آورده اند.
🔸من به آن طرف رفتم و دیدم چهارده خیمه در کنار یکدیگر نصب است. خیمه بزرگی بود که متعلق به حضرت رسول (ص) بود. من در آن خیمه مشرّف شدم و حضرت را زیارت کردم. خواستم از کسالت خود و حوائج دیگرم بگویم گفتند: چون زائر فرزندم رضا (ع) هستی برو به خیمه ای که متعلق به اوست.
🔹پس من به خیمه آن حضرت شرفیاب شدم و سه حاجت خود را اظهار کردم. اول راجع به کسالتم، فرمودند: مقدّر شده که این کسالت با تو باشد تا از دنیا بروی.
🔸دوّم راجع به فتنه توده ای ها، فرمودند: به همین زودی شرّ آنها مرتفع خواهد شد،
🔸 و تا شما با قبور و مجالس سوگواری ما ارتباط دارید در امان هستید. و سوم راجع به حاجت شخصی بود که فرمودند: این حاجت هم رواست.
گنجینه دانشمندان ج 4