💥نقد روانشناسی فیلم #مرثیه_ای_برای_یک_رویا
✍داستان فیلم: سارا گلد فارب، بیوه زنی معتاد به تلویزیون که در کانی آیلند زندگی می کند، از شوهر متوفایش پسری به نام هری دارد. هری که #معتاد است اغلب اوقاتش را با ماریون (یک طراح مد ناکام) و بهترین دوستش تایرون (مواد فروش سیاه پوست) می گذراند.هری و تایرون در پی به جیب زدن پول کلانی از راه فروش #مواد مخدر هستند و ماریون هم در حالی که اعتیاد آن ها و نا #امیدی توام با آن شدت می گیرد، با آن دو همراه می شود. سارا نیز به تلویزیونش چسبیده و رویای شرکت در مسابقه تلویزیونی محبوبش را در سر می پروراند. سارا که باور دارد حضورش در تلویزیون قطعی است، زیر نظر پزشک #بدنامی شروع به رژیم گرفتن می کند تا لباس قرمز رنگی که در جوانی اش می پوشید، دوباره اندازه اش شود. او به زودی گرفتار قرص هایش می شود که در واقع مواد مخدر (مخلوطی از #کوکایین و #هروئین) هستند. اعتیادش او را از دنیای واقعی دور و #توهم های #هراسناکی را جانشین آن می کند. هری و تایرون هر چند در آغاز کارشان موفق به جمع آوری پول قابل توجهی می شوند، اما در نهایت این پول خرج مصرف فزاینده هر سه نفر می شود و از دست می رود. هری که همراه تایرون در صدد قاچاق مواد از شهری دیگر هستند، با عفونت بازوی هری (بر اثر تزریق با سرنگ آلوده) به دکتر مراجعه می کنند و به چنگ پلیس می افتند. بازوی هری برای پرهیز از گسترش عفونت قطع می شود و ماریون نیز که تنها و بی کس شده، به #تن_فروشی روی می آورد. سارا هم پس از گذشت مدتی کوتاه دچار #فروپاشی_عصبی و در #آسایشگاه_روانی بستری می شود.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy
✍داستان فیلم: سارا گلد فارب، بیوه زنی معتاد به تلویزیون که در کانی آیلند زندگی می کند، از شوهر متوفایش پسری به نام هری دارد. هری که #معتاد است اغلب اوقاتش را با ماریون (یک طراح مد ناکام) و بهترین دوستش تایرون (مواد فروش سیاه پوست) می گذراند.هری و تایرون در پی به جیب زدن پول کلانی از راه فروش #مواد مخدر هستند و ماریون هم در حالی که اعتیاد آن ها و نا #امیدی توام با آن شدت می گیرد، با آن دو همراه می شود. سارا نیز به تلویزیونش چسبیده و رویای شرکت در مسابقه تلویزیونی محبوبش را در سر می پروراند. سارا که باور دارد حضورش در تلویزیون قطعی است، زیر نظر پزشک #بدنامی شروع به رژیم گرفتن می کند تا لباس قرمز رنگی که در جوانی اش می پوشید، دوباره اندازه اش شود. او به زودی گرفتار قرص هایش می شود که در واقع مواد مخدر (مخلوطی از #کوکایین و #هروئین) هستند. اعتیادش او را از دنیای واقعی دور و #توهم های #هراسناکی را جانشین آن می کند. هری و تایرون هر چند در آغاز کارشان موفق به جمع آوری پول قابل توجهی می شوند، اما در نهایت این پول خرج مصرف فزاینده هر سه نفر می شود و از دست می رود. هری که همراه تایرون در صدد قاچاق مواد از شهری دیگر هستند، با عفونت بازوی هری (بر اثر تزریق با سرنگ آلوده) به دکتر مراجعه می کنند و به چنگ پلیس می افتند. بازوی هری برای پرهیز از گسترش عفونت قطع می شود و ماریون نیز که تنها و بی کس شده، به #تن_فروشی روی می آورد. سارا هم پس از گذشت مدتی کوتاه دچار #فروپاشی_عصبی و در #آسایشگاه_روانی بستری می شود.
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
@Analiyis_cinema_psy