ناباورانه ب تقلا کردن بچه ی زیر دستش خیره میشه
: دارمچیکار میکنم...
یادش میاد برخلاف تصوراتش از ی بچه ی پاک و معصوم، اون توله صگ احمق ریده بود ب زندگیش.
با قدرت بیشتری ب خفه کردنش ادامه داد و تمام.
@radionepenthe
: دارمچیکار میکنم...
یادش میاد برخلاف تصوراتش از ی بچه ی پاک و معصوم، اون توله صگ احمق ریده بود ب زندگیش.
با قدرت بیشتری ب خفه کردنش ادامه داد و تمام.
@radionepenthe