💠 تفاوت حوادث ۹۶ و ۶۰
🖌 عباس عبدی
فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، در شماره امروز "اعتماد"
🆔 @Archpoldeb
✔️ اكنون كه اعتراضات فروكش كرده است، بايد به چند نكته مرتبط با اين حوادث پرداخت.
اول اينكه آيا اين اتفاق يا موارد مشابه آن در جامعه حل شده است يا در خوشبينانهترين حالت، جمع شده است؟
ميان حل شدن و جمع شدن فاصله زيادي است. مثل يک زلزله است كه به هر دليلي در يك منطقه رخ ميدهد، حتي به دليلي خارج از اراده ما، و يك دولت قدرتمند و كارآمد، ميتواند عوارض آن را رفع و رجوع کند، همچنان كه پس از گذشت سالهاي فراوان آثار و عوارض برخي از زلزلههاي قديمي جمع شده است.
ولي مسأله زلزله در ايران تا كنون حل نشده است؛ از اين رو، هر لحظه احتمال مواجهه با آن را با خطرات بالا داريم.
بنابراين، كاري كه ما انجام ميدهيم جمع كردن تبعات زلزله است و نه حل كردن آن.
اتفاقاتي از اين نوع كه در هفته گذشته رخ داد و پيش از اين نيز در سال ۱۳۸۸ و پيشتر در سال ۱۳۷۸ و حتي پيش از آن در اوايل دهه ۱۳۷۰ و مهمتر از همه در دهه ۱۳۶۰ و نيز در حكومت گذشته رخ ميداد، نشان ميدهد كه در همه موارد كوشش اصلي معطوف به حل مسأله نشده؛ بلكه فقط جمع كردن ماجرا هدف اصلي بوده است.
جمع كردن يک اقدام فني، كوتاهمدت و تا حدي مديريتي و متكي به ابزارهاي قدرت است. ولي حل مسأله بسيار متفاوت است.
كساني كه در جمع كردن مسأله دخالت دارند، لزوماً كساني نيستند كه بايد در مقام حل كردن آن باشند. حتي در مواردي نحوه جمع نمودن مسأله موجب ميشود كه حل كردن مسأله از دستور خارج شود.
هنگامي كه يك اتفاقي رخ ميدهد، آن هم اتفاقي در اندازههاي بزرگ، بايد پذيرفت كه اين اتفاق زمينه اجتماعي دارد. بدون پذيرش اين اصل، هيچ گام موثري نميتوان براي حل ماجرا برداشت.
اينكه همه مشكلات منحصر شود به توطئه بيگانگان، به نوعي پاک کردن صورت مسأله است.
اين امر بدان معنا نيست كه بيگانگان هيچ حضوري در اين موارد ندارند. بلكه بايد حضور و دخالت آنان را تا حدي طبيعي هم دانست. همانطور كه زلزله را امري طبيعي ميدانيم.
ولي فرق است ميان جامعهاي كه با ۶ريشتر زلزله، ۴۰هزار نفر كشته ميشوند با جامعهاي كه با ۷ريشتر هم چند نفر بيشتر زخمي نميدهد. در حقيقت، قابليت مقابله در برابر زلزله به عنوان يك پدیده خارجي، را نبايد فراموش كنيم.
بنابراين، گستردن فضا براي رسيدگي ريشهاي به وجوه پيدا و ناپيداي اين حوادث و رويدادها ضروري است و بايد در عرصه عمومي درباره آن گفتگو شود و جمعهاي كارشناسي براي بررسي ابعاد اين كار شكل گيرند.
از اين رو و در مرحله اول، پيشنهاد ميشود همان طور كه براي حادثه پلاسكو كميته ملي جهت بررسي آن شكل گرفت، درباره اين موضوع كه به مراتب اهميت بيشتري دارد نيز كميتهاي همهجانبه بوجود آيد و در اولين فرصت گزارشي را از علل شكلگيري، افراد شركتكننده، نحوه برخورد و نيز خسارتهاي احتمالي چنين حوادثي و... ارايه نمايند.
شكل دادن چنين كميتهاي و ارايه گزارش آن به مردم نشان خواهد داد كه اراده جدي براي شناخت و سپس حل مشكلات و مسايل و پاسخ دادن به دغدغههاي جامعه وجود دارد.
از سوی دیگر، بعنوان اولین مساله یادآور میشود که براي حل ماجرا، بايد نسبت به نحوه مواجهه با بازداشتشدگان نهايت دقت و رواداری را داشت.
مسأله مهم اين است كه داوري درباره رفتارهاي جمعي، تا حدي متفاوت از اين داوري درباره رفتارهاي فردي است.
رفتارهاي جمعي تحت تأثير عوامل گوناگون اجتماعي و رواني شكل ميگيرد كه مسئوليت فردي تاحدي تحتالشعاع قالبهاي رفتاري جمعي قرار ميگيرد.
از اين رو بايد افراد عادي حاضر در اين صحنهها را به سرعت آزاد كرد. اين آزاد كردن به معناي آن است كه حكومت نيز متوجه ابعاد رفتاري هيجاني در اجتماعات مشابه هست، و به حل بهتر ماجرا كمك ميكند.
اگر حوادث دهه ۱۳۶۰ تحت تأثير سازماندهي و تشكيلات گروههاي سياسي بود و ربط مستقیمی با مسايل و زمينههاي اجتماعي نداشت، اتفاقات اين روزها بيش از آنكه متأثر از وجود برنامهريزي مشابه آن سالها داشته باشد، ناشي از زمينههاي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي است. بنابراين، نبايد به گونهاي رفتار كرد كه در گذشته برخورد ميشد.
نمونهاي از برخوردهاي بد در گذشته، بيان اعترافات و فيلمهاي اعترافگونه است كه بجاي اثرات مثبت، هميشه داراي اثرات منفي بوده است.
آزادي يا رسيدگيهاي قانوني و قضايي و علني، به هرچه بهتر شدن فضا كمك ميكند. بويژه در مورد دانشجويان بازداشتي بايد با فوريت و ملاحظات بيشتري رفتار و آنان را آزاد كرد.
t.me/Archpoldeb
🖌 عباس عبدی
فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، در شماره امروز "اعتماد"
🆔 @Archpoldeb
✔️ اكنون كه اعتراضات فروكش كرده است، بايد به چند نكته مرتبط با اين حوادث پرداخت.
اول اينكه آيا اين اتفاق يا موارد مشابه آن در جامعه حل شده است يا در خوشبينانهترين حالت، جمع شده است؟
ميان حل شدن و جمع شدن فاصله زيادي است. مثل يک زلزله است كه به هر دليلي در يك منطقه رخ ميدهد، حتي به دليلي خارج از اراده ما، و يك دولت قدرتمند و كارآمد، ميتواند عوارض آن را رفع و رجوع کند، همچنان كه پس از گذشت سالهاي فراوان آثار و عوارض برخي از زلزلههاي قديمي جمع شده است.
ولي مسأله زلزله در ايران تا كنون حل نشده است؛ از اين رو، هر لحظه احتمال مواجهه با آن را با خطرات بالا داريم.
بنابراين، كاري كه ما انجام ميدهيم جمع كردن تبعات زلزله است و نه حل كردن آن.
اتفاقاتي از اين نوع كه در هفته گذشته رخ داد و پيش از اين نيز در سال ۱۳۸۸ و پيشتر در سال ۱۳۷۸ و حتي پيش از آن در اوايل دهه ۱۳۷۰ و مهمتر از همه در دهه ۱۳۶۰ و نيز در حكومت گذشته رخ ميداد، نشان ميدهد كه در همه موارد كوشش اصلي معطوف به حل مسأله نشده؛ بلكه فقط جمع كردن ماجرا هدف اصلي بوده است.
جمع كردن يک اقدام فني، كوتاهمدت و تا حدي مديريتي و متكي به ابزارهاي قدرت است. ولي حل مسأله بسيار متفاوت است.
كساني كه در جمع كردن مسأله دخالت دارند، لزوماً كساني نيستند كه بايد در مقام حل كردن آن باشند. حتي در مواردي نحوه جمع نمودن مسأله موجب ميشود كه حل كردن مسأله از دستور خارج شود.
هنگامي كه يك اتفاقي رخ ميدهد، آن هم اتفاقي در اندازههاي بزرگ، بايد پذيرفت كه اين اتفاق زمينه اجتماعي دارد. بدون پذيرش اين اصل، هيچ گام موثري نميتوان براي حل ماجرا برداشت.
اينكه همه مشكلات منحصر شود به توطئه بيگانگان، به نوعي پاک کردن صورت مسأله است.
اين امر بدان معنا نيست كه بيگانگان هيچ حضوري در اين موارد ندارند. بلكه بايد حضور و دخالت آنان را تا حدي طبيعي هم دانست. همانطور كه زلزله را امري طبيعي ميدانيم.
ولي فرق است ميان جامعهاي كه با ۶ريشتر زلزله، ۴۰هزار نفر كشته ميشوند با جامعهاي كه با ۷ريشتر هم چند نفر بيشتر زخمي نميدهد. در حقيقت، قابليت مقابله در برابر زلزله به عنوان يك پدیده خارجي، را نبايد فراموش كنيم.
بنابراين، گستردن فضا براي رسيدگي ريشهاي به وجوه پيدا و ناپيداي اين حوادث و رويدادها ضروري است و بايد در عرصه عمومي درباره آن گفتگو شود و جمعهاي كارشناسي براي بررسي ابعاد اين كار شكل گيرند.
از اين رو و در مرحله اول، پيشنهاد ميشود همان طور كه براي حادثه پلاسكو كميته ملي جهت بررسي آن شكل گرفت، درباره اين موضوع كه به مراتب اهميت بيشتري دارد نيز كميتهاي همهجانبه بوجود آيد و در اولين فرصت گزارشي را از علل شكلگيري، افراد شركتكننده، نحوه برخورد و نيز خسارتهاي احتمالي چنين حوادثي و... ارايه نمايند.
شكل دادن چنين كميتهاي و ارايه گزارش آن به مردم نشان خواهد داد كه اراده جدي براي شناخت و سپس حل مشكلات و مسايل و پاسخ دادن به دغدغههاي جامعه وجود دارد.
از سوی دیگر، بعنوان اولین مساله یادآور میشود که براي حل ماجرا، بايد نسبت به نحوه مواجهه با بازداشتشدگان نهايت دقت و رواداری را داشت.
مسأله مهم اين است كه داوري درباره رفتارهاي جمعي، تا حدي متفاوت از اين داوري درباره رفتارهاي فردي است.
رفتارهاي جمعي تحت تأثير عوامل گوناگون اجتماعي و رواني شكل ميگيرد كه مسئوليت فردي تاحدي تحتالشعاع قالبهاي رفتاري جمعي قرار ميگيرد.
از اين رو بايد افراد عادي حاضر در اين صحنهها را به سرعت آزاد كرد. اين آزاد كردن به معناي آن است كه حكومت نيز متوجه ابعاد رفتاري هيجاني در اجتماعات مشابه هست، و به حل بهتر ماجرا كمك ميكند.
اگر حوادث دهه ۱۳۶۰ تحت تأثير سازماندهي و تشكيلات گروههاي سياسي بود و ربط مستقیمی با مسايل و زمينههاي اجتماعي نداشت، اتفاقات اين روزها بيش از آنكه متأثر از وجود برنامهريزي مشابه آن سالها داشته باشد، ناشي از زمينههاي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي است. بنابراين، نبايد به گونهاي رفتار كرد كه در گذشته برخورد ميشد.
نمونهاي از برخوردهاي بد در گذشته، بيان اعترافات و فيلمهاي اعترافگونه است كه بجاي اثرات مثبت، هميشه داراي اثرات منفي بوده است.
آزادي يا رسيدگيهاي قانوني و قضايي و علني، به هرچه بهتر شدن فضا كمك ميكند. بويژه در مورد دانشجويان بازداشتي بايد با فوريت و ملاحظات بيشتري رفتار و آنان را آزاد كرد.
t.me/Archpoldeb