آدمی را تصور کنید که روز تعطیل میرود در رستورانی و یک خانواده را میبیند که با شادی دور یک میز جمع شده تا از همنشینی و نهاری لذیذ بهره ببرند. شلوارش را درمیآورد و روی همان میز قضای حاجت میکند. وقتی با عواقب کارش روبرو میشود شروع میکند به تمیز کردن میز از کثافات، حال آن که تمام مشتریها رستوران را ترک کردهاند. در همین لحظه خبرنگاری سر میرسد و از این مرد، که میز را تمیز میکند، عکس میگیرد. ۴۵ سال بعد همین عکس را در روزنامهای منتشر میکنند و تیتر میزنند که «مرد بزرگوار درحال تمیز کردن فضولات انسانی از میز رستوران». حکایت همین عکس بالا است. شما به بهانهی مبارزه با استعمار و غربگرایی علیه تمام مظاهر حقوق انسانی و رفاه در دنیا شوریدید؛ به افرادی قدرت مطلق دادید که آن فضولات روی میز رستوران در برابر پلیدیهایشان مانند شکوفههای بهاری جلوه میکنند. بعد که فهمیدید چه گندی بالا آمده ریختید در خیابان و چندتا شعار دادید و عکسهایتان را گرفتید و برگشتید خانه. حالا این عکسها را منتشر میکنید که ما باور کنیم به حقوق انسان یا زن اهمیت میدادید؟
@austro_libertarian
@austro_libertarian