آنچه ما باید امروز بخواهیم و در تحصیلِ آن کوشش کنیم، این است که هیچ فرد یا دستهای خود را مافوقِ قانون تصوّر نکند و میل و هوسِ خود را برایِ اهلِ مملکت حکمِ مطاع و قانونِ متبع نداند. یک روز اراده و مشیتِ یک نفر جبّار مردها را به تهدید و اجبار مجبور نکند که زنان خود را بیحجاب بیرون بیاورند، و روزِ دیگر فتوی و اجتهادِ فلان آیتاللّه به تهدید و اجبار زنان را به پوشیدنِ چادر محکوم نسازد. مردمانِ بیبندوباری که زنان را در بازار و کوچه کتک میزنند، یا دکان ومغازهیِ آن تاجری را که به نسوانِ بیچادر جنس بفروشد خراب میکنند، نباید که فتوایِ فلان مجتهد را مجوزِ جنایات و اعمالِ خلافِ قانونِ خود قرار دهند و از مجازاتِ کردارِ خود مصون بمانند. آن کسی که زنان را مجبور میکرد که یا حتماً بیچادر بیرون بیایند و یا اصلاً از خانه خارج نشوند، بد میکرد. آنها هم که فعلاً خلافِ آن را بر مردم تحمیل میکنند، بد میکنند و به حالِ ملّت و مملکت مضرند. طریقهیِ صحیح در این موضوع همانست که زنان را به حالِ خود واگذارند تا اگر بخواهند رویِ خود بپوشند و اگر میل دارند بیحجاب ظاهر شوند، و هر کس که به آزادیِ ایشان تخطی کند، او را شدیداً مجازات کنند.
مجتبی مینوی، «پوشیدنِ روی یا نپوشیدنِ روی: ای زنان بکوشید تا چادرِ حقارت نپوشید»
مجلهیِ یغما، تیرِ ١٣٢٧، شمارهیِ 4
@axgar_pub
مجتبی مینوی، «پوشیدنِ روی یا نپوشیدنِ روی: ای زنان بکوشید تا چادرِ حقارت نپوشید»
مجلهیِ یغما، تیرِ ١٣٢٧، شمارهیِ 4
@axgar_pub