حکایت و آه ملت مظلوم
چند سخن میگم برایت از این فرهنگ ما ...
من حکایت میکنم از دیده های جنگ ما ...
این وطن تاکی ویران واشغال می شود ...
ملتی مظلومِ ما تاکی لگدمال می شود ...
از همان روزی که اینها در میان خاک ما ...
شد اسیری غم ها این ملتی درد ناک ما ...
با غلمانی خود این ملک را ویران نمود ...
مسجد و مهراب را با خون یکسان نمود ...
مرهمی دردی دلی مایان را آتش زدند ...
من به چشمم دیده ام قرآن را آتش زدند ...
یا الهی کار این ها غیری اخلاقی بود ...
کرداری زشت اینها غیری اسلامی بود ...
شهر پاکم را به خونها من تماشا میکنم ...
بر زدی اشغالگـران جهاد صـدا میکنم ...
حافظ کابلی این شعر را عیان کرد ...
با این اشعار خود دردم را درمان کرد ...
#حافظ_کابلی
چند سخن میگم برایت از این فرهنگ ما ...
من حکایت میکنم از دیده های جنگ ما ...
این وطن تاکی ویران واشغال می شود ...
ملتی مظلومِ ما تاکی لگدمال می شود ...
از همان روزی که اینها در میان خاک ما ...
شد اسیری غم ها این ملتی درد ناک ما ...
با غلمانی خود این ملک را ویران نمود ...
مسجد و مهراب را با خون یکسان نمود ...
مرهمی دردی دلی مایان را آتش زدند ...
من به چشمم دیده ام قرآن را آتش زدند ...
یا الهی کار این ها غیری اخلاقی بود ...
کرداری زشت اینها غیری اسلامی بود ...
شهر پاکم را به خونها من تماشا میکنم ...
بر زدی اشغالگـران جهاد صـدا میکنم ...
حافظ کابلی این شعر را عیان کرد ...
با این اشعار خود دردم را درمان کرد ...
#حافظ_کابلی