🔵ادامه
جالب است که آهنگ های آلبوم، یعنی اصل مطلب، چندان از نظر من آزاردهنده نبود. البته که الگوهای تکراری متالِ این تیپی را داشت، در حد معقولی تمیز و حرفه ای کار شده بود، اما آلبومی هم نبود که من نوعی را وادار به دوباره شنیدنش کند، چیزی که بیشتر آزارم داد، فضای "عمویی" حول آن بود ...این که چرا کوچکترین نظر منفی با چنین واکنش های عجیب روبرو می شود، از انگِ "اتهام زنی" تا "تخریب" و "دشمنی"....تا فراموش نکردم: حتماً می پرسید "عمویی" که در عنوان هم آمده یعنی چه؟ به طور خلاصه، منظور از فضا یا مافیایی عمویی، نگاه طنزآمیز به شرایطی است که همه به جای رفتار طبیعی و اظهار نظر واقعی یکدیگر را #عمو خطاب می کنند.
مخلص و نوکر و خاک پای هم باشند و در باطن احتمالاً فقط بر سر منافع با یکدیگر بمانند. "عموها" هنرمندانِ عمدتاً (همه نرنجند!) مدعی، اهل ریا و فخر فروشی هستند که در ظاهر متمدن و قرن بیست و یکُمی جلوه می کنند اما در باطن به شدت صاحب رفتارهای گشتاپویی/فاشیستی در مقابل "اقلیت" و کُنش محافظه کار و متواضعانه در مقابل "اکثریت" هستند. فضای عمویی، همان تبلیغات مصنوعی و از سر تعارف و رفاقت کاذب است که کاری به خوب و بد بودنِ اثر ندارد، صرفاً ماندن و مطرح شدن برایش مهم است. متاسفانه به نظرم پتانسیل اثرگذاری آلبوم مرگ خاموش، خواسته یا ناخواسته در چنین فضایی تلف شده است،
قسمت دردناک ماجرا ویدئوکلیپِ "ساز کهنه" است که برای یکی از قطعات این آلبوم منتشر شد؛ کلیپ ظاهراً به تقلید از کلیپ های دسته جمعی پاپ/راک/متال که اغلب برای مقاصد خیریه ساخته شده بودند، طراحی شده؛ کلیپهایی با حضور هنرمندان مطرح دنیای موسیقی، به طور مثال به منظور جمع کردن کمک برای کشورهای محروم. می توان به مواردی چون
We Are the World
Do They Know it´s Christmas?
و
We're Stars
اشاره کرد. کلیپ ساز کهنه نیز چنین ساختاری دارد؛ گروه فرشید اعرابی آهنگ را می زنند، و همزمان تعداد زیادی از فعالان راک و متال کشور را می بینیم که مشغول تکرار زدن همان ریف ها یا لب خوانی روی شعر آهنگ هستند. اما یک تفاوت میان این کلیپ و مثال های بالا وجود دارد؛ در اینجا به ظاهر نه امر خیری مطرح است، نه قصدی برای رساندن پیامی لزوماً مهم (که برای رساندنش به چنین جمعیتی نیاز باشد). صرفاً به نظر می آید عده ای خواسته اند اظهار وجود کنند؛ بگویند "ببینید ما چقدر متحدیم و رفیق! قدرت ما در حضور صمیمانه ی ماست! یکی برای همه، همه برای ...." تعجبی هم ندارد که کار با هشتگ های #اتحاد و #رفاقت در فضای مجازی منتشر شد. نتیجه ی کار بیشتر چیزی شبیه کلیپهای مناسبتی شبکه ی تپش (امیرقاسمی) است که در آن کارکنان شبکه می رقصند و همخوانی می کنند (مثل کلیپ "من قربونش"). البته آن کلیپها به مراتب منطقی تر از ساز کهنه است؛ در خوشبینانه ترین حالت به قصد شادی و تفریح ساخته شده و در بدبینانه ترین حالت به قصد تبلیغ برای شبکه؛ ادعای اضافه بر این ندارد. شخصاً به عنوان یک مخاطب عام از حضور برخی بچه های خوب موزیک آن هم بصورت حاشیه ی قضیه در کلیپ ناراحت شدم؛ برای مثال سهیل زرین کلک (که همیشه او را از با اخلاق ترین و محترم ترین بچه های این عرصه می شناختم... و این اواخر راستش کمی از او نا امید شده ام...) یا پدرام نیک نفس که حداقل بدون شناخت حضوری، خواننده ی بسیار خوبی است، یا حتی هادی کیانی، که با وجود انزجار شخصی ام از رفتار و منش عمویی او، می توان از توانایی او در آهنگسازی، نوازندگی و خوانندگی دفاع کرد.
چه بسا قصد نهایی گروه اعرابی فراهم آوردن فضا برای بسیاری از فعالان موسیقی بوده، که به خودی خود امر خوبی می تواند تلقی شود...اما "هنرمندانی" که حتی در شروع کار بسیار مدعی و باد به غبغب انداز جلوه می کنند، حالا با حضور در کنار "استاد" شان چه غوغایی به پا خواهند کرد! نتیجه ی این فضای عمویی همین تنگ تر شدن عرصه برای صدای مخالف است. سانسور "دیگری" به حدی است که به دوست انگ دشمن می خورد، به علاقمند و پیگیر انگ حسود، و گفتگوی منطقی هرچند در موضع ضد، به توصیفات توهین آمیز کشیده می شود؛ بله، خودم هم متاسفانه به این دام افتادم، شاید برخی دوستان را با الفاظ "توهین آمیز" خطاب کرده ام... و شاید این دوستان چندان هم معصوم نبودند....اما اغلب بحث ابتدا از در منطق و حمایت شروع شده و با "خفه" شدن صدا، به توهین کشیده شده. چه بسا اعتراض به هر سیستمی ابتدا مسالمت آمیز شروع شده و بعدها با بی توجهی و سانسور، به جای باریک کشیده شود.
پایان .
http://www.uupload.ir/files/2xne_img_20180318_114933_634.jpg
☯ #رسانه_ورای_موسیقی
@Beyondthemusic
https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
جالب است که آهنگ های آلبوم، یعنی اصل مطلب، چندان از نظر من آزاردهنده نبود. البته که الگوهای تکراری متالِ این تیپی را داشت، در حد معقولی تمیز و حرفه ای کار شده بود، اما آلبومی هم نبود که من نوعی را وادار به دوباره شنیدنش کند، چیزی که بیشتر آزارم داد، فضای "عمویی" حول آن بود ...این که چرا کوچکترین نظر منفی با چنین واکنش های عجیب روبرو می شود، از انگِ "اتهام زنی" تا "تخریب" و "دشمنی"....تا فراموش نکردم: حتماً می پرسید "عمویی" که در عنوان هم آمده یعنی چه؟ به طور خلاصه، منظور از فضا یا مافیایی عمویی، نگاه طنزآمیز به شرایطی است که همه به جای رفتار طبیعی و اظهار نظر واقعی یکدیگر را #عمو خطاب می کنند.
مخلص و نوکر و خاک پای هم باشند و در باطن احتمالاً فقط بر سر منافع با یکدیگر بمانند. "عموها" هنرمندانِ عمدتاً (همه نرنجند!) مدعی، اهل ریا و فخر فروشی هستند که در ظاهر متمدن و قرن بیست و یکُمی جلوه می کنند اما در باطن به شدت صاحب رفتارهای گشتاپویی/فاشیستی در مقابل "اقلیت" و کُنش محافظه کار و متواضعانه در مقابل "اکثریت" هستند. فضای عمویی، همان تبلیغات مصنوعی و از سر تعارف و رفاقت کاذب است که کاری به خوب و بد بودنِ اثر ندارد، صرفاً ماندن و مطرح شدن برایش مهم است. متاسفانه به نظرم پتانسیل اثرگذاری آلبوم مرگ خاموش، خواسته یا ناخواسته در چنین فضایی تلف شده است،
قسمت دردناک ماجرا ویدئوکلیپِ "ساز کهنه" است که برای یکی از قطعات این آلبوم منتشر شد؛ کلیپ ظاهراً به تقلید از کلیپ های دسته جمعی پاپ/راک/متال که اغلب برای مقاصد خیریه ساخته شده بودند، طراحی شده؛ کلیپهایی با حضور هنرمندان مطرح دنیای موسیقی، به طور مثال به منظور جمع کردن کمک برای کشورهای محروم. می توان به مواردی چون
We Are the World
Do They Know it´s Christmas?
و
We're Stars
اشاره کرد. کلیپ ساز کهنه نیز چنین ساختاری دارد؛ گروه فرشید اعرابی آهنگ را می زنند، و همزمان تعداد زیادی از فعالان راک و متال کشور را می بینیم که مشغول تکرار زدن همان ریف ها یا لب خوانی روی شعر آهنگ هستند. اما یک تفاوت میان این کلیپ و مثال های بالا وجود دارد؛ در اینجا به ظاهر نه امر خیری مطرح است، نه قصدی برای رساندن پیامی لزوماً مهم (که برای رساندنش به چنین جمعیتی نیاز باشد). صرفاً به نظر می آید عده ای خواسته اند اظهار وجود کنند؛ بگویند "ببینید ما چقدر متحدیم و رفیق! قدرت ما در حضور صمیمانه ی ماست! یکی برای همه، همه برای ...." تعجبی هم ندارد که کار با هشتگ های #اتحاد و #رفاقت در فضای مجازی منتشر شد. نتیجه ی کار بیشتر چیزی شبیه کلیپهای مناسبتی شبکه ی تپش (امیرقاسمی) است که در آن کارکنان شبکه می رقصند و همخوانی می کنند (مثل کلیپ "من قربونش"). البته آن کلیپها به مراتب منطقی تر از ساز کهنه است؛ در خوشبینانه ترین حالت به قصد شادی و تفریح ساخته شده و در بدبینانه ترین حالت به قصد تبلیغ برای شبکه؛ ادعای اضافه بر این ندارد. شخصاً به عنوان یک مخاطب عام از حضور برخی بچه های خوب موزیک آن هم بصورت حاشیه ی قضیه در کلیپ ناراحت شدم؛ برای مثال سهیل زرین کلک (که همیشه او را از با اخلاق ترین و محترم ترین بچه های این عرصه می شناختم... و این اواخر راستش کمی از او نا امید شده ام...) یا پدرام نیک نفس که حداقل بدون شناخت حضوری، خواننده ی بسیار خوبی است، یا حتی هادی کیانی، که با وجود انزجار شخصی ام از رفتار و منش عمویی او، می توان از توانایی او در آهنگسازی، نوازندگی و خوانندگی دفاع کرد.
چه بسا قصد نهایی گروه اعرابی فراهم آوردن فضا برای بسیاری از فعالان موسیقی بوده، که به خودی خود امر خوبی می تواند تلقی شود...اما "هنرمندانی" که حتی در شروع کار بسیار مدعی و باد به غبغب انداز جلوه می کنند، حالا با حضور در کنار "استاد" شان چه غوغایی به پا خواهند کرد! نتیجه ی این فضای عمویی همین تنگ تر شدن عرصه برای صدای مخالف است. سانسور "دیگری" به حدی است که به دوست انگ دشمن می خورد، به علاقمند و پیگیر انگ حسود، و گفتگوی منطقی هرچند در موضع ضد، به توصیفات توهین آمیز کشیده می شود؛ بله، خودم هم متاسفانه به این دام افتادم، شاید برخی دوستان را با الفاظ "توهین آمیز" خطاب کرده ام... و شاید این دوستان چندان هم معصوم نبودند....اما اغلب بحث ابتدا از در منطق و حمایت شروع شده و با "خفه" شدن صدا، به توهین کشیده شده. چه بسا اعتراض به هر سیستمی ابتدا مسالمت آمیز شروع شده و بعدها با بی توجهی و سانسور، به جای باریک کشیده شود.
پایان .
http://www.uupload.ir/files/2xne_img_20180318_114933_634.jpg
☯ #رسانه_ورای_موسیقی
@Beyondthemusic
https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ