ʳᵉᵛᵉⁱʳᵉ dan repost
صدای فرو رفتن خورده شیشه ها و بریده شدن پوست کف پاش، باعث میشد بیشتر از قبل بلرزه.
- ک...کفش نداری. پات... پات خونی شد.
+ نگران پای منی جونگ کوک ؟
با شدت بیشتری به کارش ادامه داد. دور بدن لرزون دوست پسرش، قدم های خونیش رو میکشید. اینبار یاد میگرفت معنی " خط قرمز " رو؟
- تهیونگ... داری به خودت آسیب میزنی. بذار برات توضیح بدم.
+ میخوای بگی همش سوتفاهم بوده و..
حرفش رو ادامه نداد و مشتش رو بلافاصله توی آینه قدی کوبید. با همون انگشتای خونی که تیکه های آینه بین شیار های غضروف هاش گیر کرده بود چونه اش رو گرفت و سمت خودش کشید.
انگشت خونی تهیونگ روی لب هاش سر خورد و مزه خون تو دهنش پیچید.
- لب های هر.زت جز من خیلی ها رو بوسیدن.
- ک...کفش نداری. پات... پات خونی شد.
+ نگران پای منی جونگ کوک ؟
با شدت بیشتری به کارش ادامه داد. دور بدن لرزون دوست پسرش، قدم های خونیش رو میکشید. اینبار یاد میگرفت معنی " خط قرمز " رو؟
- تهیونگ... داری به خودت آسیب میزنی. بذار برات توضیح بدم.
+ میخوای بگی همش سوتفاهم بوده و..
حرفش رو ادامه نداد و مشتش رو بلافاصله توی آینه قدی کوبید. با همون انگشتای خونی که تیکه های آینه بین شیار های غضروف هاش گیر کرده بود چونه اش رو گرفت و سمت خودش کشید.
انگشت خونی تهیونگ روی لب هاش سر خورد و مزه خون تو دهنش پیچید.
- لب های هر.زت جز من خیلی ها رو بوسیدن.
- Lili