پروانهی شیشهای؛ چرا دیگه برام لالایی نمیخونی؟
گفتی همدم شبهای تیره و تارم میشی، گفتی کنار این شمع تنها میمونی و ترکم نمیکنی، گفتی به گرمهای روشنی بخشم معتاد شدی… .
بهت هشدار داده بودم پروانهی دوست داشتنی، بهت از قلب تو خالیام هشدار داده بودم و گفتم نتیجهی باهم بودنمون قرار نیست خوشایند باشه. اما قبول کردم تا اخر عمر برای دیدن بال های ظریفت ذره ذره آب بشم، جون بدم برات تا وجود کوچکت رو گرم کنم.
من بهت هشدار داده بودم پروانهی زیبای من، گفتم از این شمع توخالی دوری کنی، فرار کنی ولی تو هیچ وقت گوش ندادی؛ و من رو به تماشای به آتش کشیده شدن بال های شیشهایت مجبور کردی.
꒦꒷꒷꒦༐⁑꧂
گفتی همدم شبهای تیره و تارم میشی، گفتی کنار این شمع تنها میمونی و ترکم نمیکنی، گفتی به گرمهای روشنی بخشم معتاد شدی… .
بهت هشدار داده بودم پروانهی دوست داشتنی، بهت از قلب تو خالیام هشدار داده بودم و گفتم نتیجهی باهم بودنمون قرار نیست خوشایند باشه. اما قبول کردم تا اخر عمر برای دیدن بال های ظریفت ذره ذره آب بشم، جون بدم برات تا وجود کوچکت رو گرم کنم.
من بهت هشدار داده بودم پروانهی زیبای من، گفتم از این شمع توخالی دوری کنی، فرار کنی ولی تو هیچ وقت گوش ندادی؛ و من رو به تماشای به آتش کشیده شدن بال های شیشهایت مجبور کردی.
꒦꒷꒷꒦༐⁑꧂