همون لحظه ای که دنیا پر از تاریکی و سیاهی شد، خدا جونگکوک و فرستاد تا یه نور جادویی کوچولو توی زشتی جهان روشن بشه، همون لحظه ای که یکی از درد به خودش میپیچید، حنجرشو بوسید تا صداش مسکن خیلی ها شه، و همون موقعی که انسان ها از تنهایی و طرد شدگی به ستوه اومدن، قلب جونگکوک و پر از عشق کرد تا مردم کسی رو روی زمین داشته باشن که دوستشون داشته باشه:>