انگار بین برون گرا و درون گرا ی میان گرا هم هست.
احساس میکنم میان گراعم.
میان گرا اینجوریه که،تنهایی رو به شدت دوست داری ولی بعضی وقتا تنهایی زیاد خستش میکنه اما وقتایی که خیلی دیگه احساس میکنه دورش شلوغه دوباره میخواد تنها باشه که اون انرژی قبلی رو بدست بیاره.
دوست داره توی جمع باشه ولی دیگه مدت خیلی زیاد نه.
دوستای کمی داره و خیلی نمیخواد که دورش شلوغه باشه.
تحمل سکوت طولانی مدت و سرو صدای خیلی زیادو نداره،ی چیزی بین این دوتارو دوست داره.
از بیرون رفتن لذت میبره اما ی کم که میگذره دلش میخواد به خونه بگرده،خیلی دوست نداره زمان زیادی رو بیرون باشه.
کلا میان گرا حد وسط هرچیزی رو میپسنده،
به نظرم میان گرا تقریبا مثل همون درون گراست اما با کمی تفاوت جزئی.
احساس میکنم میان گراعم.
میان گرا اینجوریه که،تنهایی رو به شدت دوست داری ولی بعضی وقتا تنهایی زیاد خستش میکنه اما وقتایی که خیلی دیگه احساس میکنه دورش شلوغه دوباره میخواد تنها باشه که اون انرژی قبلی رو بدست بیاره.
دوست داره توی جمع باشه ولی دیگه مدت خیلی زیاد نه.
دوستای کمی داره و خیلی نمیخواد که دورش شلوغه باشه.
تحمل سکوت طولانی مدت و سرو صدای خیلی زیادو نداره،ی چیزی بین این دوتارو دوست داره.
از بیرون رفتن لذت میبره اما ی کم که میگذره دلش میخواد به خونه بگرده،خیلی دوست نداره زمان زیادی رو بیرون باشه.
کلا میان گرا حد وسط هرچیزی رو میپسنده،
به نظرم میان گرا تقریبا مثل همون درون گراست اما با کمی تفاوت جزئی.