-دروغ چرا؟!
از وقتی باهات آشنا شدم بیشتر از خودم متنفر شدم.
از وقتی باهات آشنا شدم انگاری دیگه آسمون برام رنگی نداره.
از وقتی باهات آشنا شدم دیگه رنگا به چشمم نمیان.
از وقتی باهات آشنا شدم دیگه میلی برا ادامه زندگی ندارم.
از وقتی باهات آشنا شدم انگار زندگی باهام قهر کرده.
از وقتی باهات آشنا شدم دیگه چیزی به اسم اشتها و حوصله ندارم.
به قول فروغ فرخزاد:
"در آغوش دوست به غافله افتادم
رفت و من ماندم، همه قصه گذرا شدم "
از وقتی باهات آشنا شدم بیشتر از خودم متنفر شدم.
از وقتی باهات آشنا شدم انگاری دیگه آسمون برام رنگی نداره.
از وقتی باهات آشنا شدم دیگه رنگا به چشمم نمیان.
از وقتی باهات آشنا شدم دیگه میلی برا ادامه زندگی ندارم.
از وقتی باهات آشنا شدم انگار زندگی باهام قهر کرده.
از وقتی باهات آشنا شدم دیگه چیزی به اسم اشتها و حوصله ندارم.
به قول فروغ فرخزاد:
"در آغوش دوست به غافله افتادم
رفت و من ماندم، همه قصه گذرا شدم "