#ماه_ترین_ماه_خدا
#عطر_شب_های_قدر
امشب چه شوری برپاست! همهٔ فرشتگان در تب و تابند، تاپذیرای مهمانی شوند که عمری عاشق دیدار معبود بودهاست. همهچیز باید آماده باشد.
اما کوفه امشب بارانیست. باران اشک یتیمان کوفه امشب دل زمین را آب کرده است. امشب اینجا چهخبر است؟ این کاسههای شیر چیست که در دست این کودکان گریان است؟
امشب صدای نالهٔ فرشتگان را میشنوم، دیگر به شوق دیدار چهکسی به زمین بیایند؟ چهکسی از این پس در این محراب خونین نماز میگذارد؟
امشب کودکان پدر، بالای سر پدر قرآن بهسر گرفتهاند و برای شفای پدر دعا میکنند.
اما امشب نجف همچون در، در دل زمین میدرخشد و اشک از این محراب خونین میجوشد. سوغات نجف از امشب شد، درهای اشک!
مردترین مرد عالم و پدر همهٔ یتیمان عالم امشب از این خانه به اوج عرش سفر میکند و نجف با آن ایوان طلایش میشود رویای من! رویای من دیدن ایوان خانهٔ پدرم است که امشب منتظرم اذن ورودم را از دستان پرمهر پدر بگیرم!
پدر خوبم! میشود امشب من هم کاسهٔ شیری به دست بگیرم و راهی کوچههای بنی هاشم شوم؟ شاید بتوانم لحظهای روی ماه شکافتهٔ بهخون نشستهتان را ببینم!
پدر خوبم! میشود امشب من هم به ملاقاتتان بیایم؟
#آسمان_کاویاری
#عطر_شب_های_قدر
امشب چه شوری برپاست! همهٔ فرشتگان در تب و تابند، تاپذیرای مهمانی شوند که عمری عاشق دیدار معبود بودهاست. همهچیز باید آماده باشد.
اما کوفه امشب بارانیست. باران اشک یتیمان کوفه امشب دل زمین را آب کرده است. امشب اینجا چهخبر است؟ این کاسههای شیر چیست که در دست این کودکان گریان است؟
امشب صدای نالهٔ فرشتگان را میشنوم، دیگر به شوق دیدار چهکسی به زمین بیایند؟ چهکسی از این پس در این محراب خونین نماز میگذارد؟
امشب کودکان پدر، بالای سر پدر قرآن بهسر گرفتهاند و برای شفای پدر دعا میکنند.
اما امشب نجف همچون در، در دل زمین میدرخشد و اشک از این محراب خونین میجوشد. سوغات نجف از امشب شد، درهای اشک!
مردترین مرد عالم و پدر همهٔ یتیمان عالم امشب از این خانه به اوج عرش سفر میکند و نجف با آن ایوان طلایش میشود رویای من! رویای من دیدن ایوان خانهٔ پدرم است که امشب منتظرم اذن ورودم را از دستان پرمهر پدر بگیرم!
پدر خوبم! میشود امشب من هم کاسهٔ شیری به دست بگیرم و راهی کوچههای بنی هاشم شوم؟ شاید بتوانم لحظهای روی ماه شکافتهٔ بهخون نشستهتان را ببینم!
پدر خوبم! میشود امشب من هم به ملاقاتتان بیایم؟
#آسمان_کاویاری