دَر این گُرگ‌و‌میشِ بارانی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


خدای من چشمانیست که عاشقانه آنها را میپرستم.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


باشه


معده خالی نمیخوری.


تو فکر اینم امروز بعد کلاسم ابجو بگیرم برم پیش لیدا شب باهم بخوریمش


چنل معرفی مهسا dan repost
🙇🏻‍♀🌿-برای معرفی چنلت و دیده شدن چالش‌هات، "ویولت" بهت کمک میکنه
☁️[ @Violet_M_Channel ]


[معرفی تب گسترده] dan repost
برای دیده شدن چالش ها و پست های چنلتون میتونید از چنل کرلی استفاده کنید🦋^
@chanel_gostardeh
تبلیغات،جفج.سین💌


Mahan_Reflex dan repost
❤️ برای دیده شدن چالش یا پست چنلتون
میتونید از چنل معرفی مُبهَم استفاده کنید
🤒
🤒@Mobham_M_Channel 🤒
🤒 [ گپ جفج م
ُبهَم ] 🤒




درسال 1997 عده ای از مردم به طرز مشکوکی ناپدید شدند و چند روز بعد بقایایی از جسدشون زیر پل کشف شد و کارآگاهان بخش جنایی طبق بررسی های فراوان درباره‌ چگونگی قتل به هیچ نتیجه ای نرسیدند؛درنتیجه درسال 2000 این پرونده بسته و مختومه اعلام شد.
این پیامو فوروارد کنید تا بگم اگر شما اون قاتل مرموز بودید:
_چه افرادی رو به قتل میرسوندید.
_با چه وسیله‌ای قربانی رو میکشتید.
_چند تا قربانی رو تا الان به قتل رسوندید.
_در چه مکانی اون هارو میکشتید.
_و در اخر بگم‌ چند درصد احتمال دستگیر شدنتون هست.80بشیم.
ظرفیت:تکمیل




از گذشته گریختیم، ته‌مانده‌ی امیدمان را جا دادیم توی کوله، دست هم را گرفتیم و دویدیم زیر باران.
چتر؟ چتر برای چه، خیال که خیس نمی‌شود!














با بغض انگشت لرزونشو روی صفحه ی چت نگه داشت و دوباره پیام هیونگشو خوند
تهیونگی هیونگ :
+تصمیمتو گرفتی ازم دور بشی؟..به همین راحتی؟
+داری خودتو گول میزنی جونگکوک..میخوای بدون من زندگی کنی؟ کسی جلوتو نگرفته که..
قطره های سرد بارون دونه دونه روی گوشی میچکید و صدای لاستیک خیس ماشین های توی خیابون مثل یه اهنگ غمگین.. باعث میشد بغضش بیشتر بشه و دستهای خونیش مشت تر بشه
دوباره چشمهای تارشو داد به صفحه ی گوشی و چونش از سرما برای هزارمین بار لرزید
+چطوری میخوای یادت بره کی اولین بار نعنا صدات زد و تو با چشمهای کهکشانیت نگاهش کردی؟
+اصلا فکر کردی که تو نباشی قلب ضعیفم قراره چه بلایی سرش بیاد؟
+چطوری جونگکوکیِ هیونگش یادش رفته من‌ تمام زندگیشم و بدون بوی گردنم و بوسه هام شبا خوابش نمیبره؟

تمام خشم هاش از بچگیش توی سرش جمع شدن توی صفحه ی گوشیش و روی صفحه ی چت خاموش کرد.
کلاه هودیشو انداخت رو سرش و پاکت سیگار تلخشو و با فندک از جیبش در اورد
سیگار و بین لبهاش روشن کرد ولی با قطره های سمج بارون اتیشش‌ خاموش شد و از بین لبای خیس پسر افتاد
اروم به سمت کوچه های بی روح قدم برمیداشت کف دستاش عرق سرد کرده بود و اخم یه لحظه از بین ابروهای مشکیش کنار نمیرفت
زیر لب فقط یه جمله زمزمه میکرد
"ما دوست نیستیم هیونگ"
"ما دوست نیستیم هیونگ"
"ما دوست نیستیم هیونگ"

زانو هاش با هر قدمش خم میشد و دیگه نفسهاش براش سنگین شده بودن
با خشم‌ توی صداش زیر نور زرد کوچه دو زانو خورد زمین و با گریه فریاد هاشو ازاد کرد
-کدوم ادمه خری طعم لبای دوستشو میدونه هیونگ؟
کدوم؟
بهم نشون بده..خواهش میکنم..
دستشو گذاشت کف زمین و پیشونیشو گذاشت پشت دستش
-چرا فقط‌ نمیزاری دوستت داشته باشم؟
دستش که خونی بود و بانداژ دورش بود و محکم به زمین کوبید و دوباره داد زد
-بزار عاشقت باشم..خواهش میکنم..
بزار فقط...
دستشو گذاشت وسط قفسه ی سینش و زمزمه کرد
-بزار خودخواه ترین ادم باشم و تمام تورو برای خودم بخوام..







20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

80

obunachilar
Kanal statistikasi