Dr Shahab Sadati dan repost
اوضاع اسفبار موضوعات و تایید پایاننامههای ارشد و دکتری رشته #ادبیاتانگلیسی
👈 در تمام دنیا به دنبال تحلیل آثار ادبی هستند، اما برخی استادنماهای کشور ما تئوریزدگی را به اوج رساندهاند 😐
👈 متاسفانه برخی از به اصطلاح اساتید با اعمال نظریات شخصی بیپایه و اساس که در هیچ کتابی ذکر نشده است، سبب شدهاند تا این رشته جذاب و زیبا به کام دانشجویان ایرانی تلخ شود. نظراتی شخصی و بیارزش همانند: «این رویکرد / نظریهپرداز را با آن رویکرد / نظریهپرداز ترکیب کن!»، «بینارشتهای کار کن» (مگر مطالعه بینارشتهای اجباریه؟!)، «این نظریهپرداز را هم بگذار کنار آن یکی»، «دو نظریهپرداز را با یک فیلسوف قاطی کن!» (آش مگر هم میزنید؟!)، «حداقل بر روی سه رمان کار کن!» (مگر بقالیه یا کیلوییه؟!) 😂
👈 خودشان مثلاً بر روی سه نمایشنامه رساله دکتری نوشتهاند (آن هم حدود 12 سال دوره دکترایش طول کشیده است!)، حال دانشجوی ارشد باید روی سه رمان کار کند! آیا حجم سه نمایشنامه به اندازه یک رمان هست؟! شما تحلیل میخواهید یا همانند بقالی به دنبال دانهای و کیلویی هستید؟!
👈 در قرن 21 و آن هم در انگلستان و آمریکا بر روی یک رمان پایاننامه دکتری مینویسند، آن هم رمانهایی همانند «دل تاریکی» #کُنراد و «چهره هنرمند در جوانی» #جویس. حال اگر در ایران یک دانشجوی ارشد یا دکتری اسم این دو رمان را برای رساله نوشتن بیاورد مورد توهین و تحقیر قرار میگیرد.
👈 با نگاه کردن به سرفصل دروس و نحوه تدریس این استادنماها اوضاع خندهدارتر میشود. برخی از دروس در دوره ارشد و دکتری ادبیات انگلیسی: ادبیات دوره تجدید حیات، ادبیات قرن 17 و 18، تاریخ ادبیات انگلیسی، ادبیات دوران ویکتوریا، شکسپیر شناسی و... حال وقتی این استادنماها نقد ادبی تدریس میکنند، بیش از نیمی از طول ترم به فرمالیسم روسی، ساختگرایی فرانسوی و نقد نو آمریکایی میگذرد (دوره تحصیلی مهم نیست؛ در کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری یک چیز تدریس میشود!) و نهایتاً به فمینیسم ختم میشود! اما دانشجو باید بر روی آثار ادبی سال 1980 به بعد کار کند و اسپیواک و ادوارد سعید هم مثلاً قدیمی هستند! شما در درس نقد ادبی چه چیزی به آنها درس دادهاید؟!
👈 طنز تلخ جامعه آکادمیک ما این است که برخی استادنماها که حتی در یک موسسه خصوصی (که دیگر نه بحث نمره و امتحان است و نه سختگیری که بخواهند ژست استادی بگیرند و منفور بودن خود را توجیه کنند) نتوانستهاند رضایت دانشجویان را جلب کنند (برای مثال سال 1385 در موسسه کنکور «پارسه» با همکلاسی دوره دکترایش برای تدریس درس «تاریخ ادبیات انگلیسی» جایگزین میشود چون سوادی ندارد که منتقل کند!)، حال مدیر گروه شده و در دانشگاه مسئول تصمیمگیری شدهاند!
👈 در برخی موارد آن قدر سطح سواد به اصطلاح استاد نازل است که با دیدن تنها دو کلمه مشابه در عنوان میگوید این موضوع کار شده است! ترو خدا کمی روش تحقیق بخوانید، هر چند که همیشه از تدریس آن در دانشگاه طفره رفتهاید چون روش تحقیق برایتان جذاب نبوده است! به جای رد کردن موضوع بر پایه تفکر شخصیتان، به دانشجو بگویید آن رساله را در «پیشینه تحقیق» کار خودت ذکر کن و به تفاوتها و شباهتهای پژوهش خودت و آن تحقیق انجام شده اشاره کن...
👈 امیدوارم با خواندن این نوشته به جای خشم و کینه مضاعف، افکار و رفتارتان را اصلاح کنید و به چیزی به اسم «حقالناس» فکر کنید، بچههای مردم بازیچه شما نیستند که بخواهید امیال خودتان را با آزار آنها ارضا کنید... به جای کیلویی و دانهای و قاطی کردن این با آن و فتنه و جاسوسی و دسیسهگری، تحلیل را به دانشجویان بیاموزید...
@DrShahabSadati
👈 در تمام دنیا به دنبال تحلیل آثار ادبی هستند، اما برخی استادنماهای کشور ما تئوریزدگی را به اوج رساندهاند 😐
👈 متاسفانه برخی از به اصطلاح اساتید با اعمال نظریات شخصی بیپایه و اساس که در هیچ کتابی ذکر نشده است، سبب شدهاند تا این رشته جذاب و زیبا به کام دانشجویان ایرانی تلخ شود. نظراتی شخصی و بیارزش همانند: «این رویکرد / نظریهپرداز را با آن رویکرد / نظریهپرداز ترکیب کن!»، «بینارشتهای کار کن» (مگر مطالعه بینارشتهای اجباریه؟!)، «این نظریهپرداز را هم بگذار کنار آن یکی»، «دو نظریهپرداز را با یک فیلسوف قاطی کن!» (آش مگر هم میزنید؟!)، «حداقل بر روی سه رمان کار کن!» (مگر بقالیه یا کیلوییه؟!) 😂
👈 خودشان مثلاً بر روی سه نمایشنامه رساله دکتری نوشتهاند (آن هم حدود 12 سال دوره دکترایش طول کشیده است!)، حال دانشجوی ارشد باید روی سه رمان کار کند! آیا حجم سه نمایشنامه به اندازه یک رمان هست؟! شما تحلیل میخواهید یا همانند بقالی به دنبال دانهای و کیلویی هستید؟!
👈 در قرن 21 و آن هم در انگلستان و آمریکا بر روی یک رمان پایاننامه دکتری مینویسند، آن هم رمانهایی همانند «دل تاریکی» #کُنراد و «چهره هنرمند در جوانی» #جویس. حال اگر در ایران یک دانشجوی ارشد یا دکتری اسم این دو رمان را برای رساله نوشتن بیاورد مورد توهین و تحقیر قرار میگیرد.
👈 با نگاه کردن به سرفصل دروس و نحوه تدریس این استادنماها اوضاع خندهدارتر میشود. برخی از دروس در دوره ارشد و دکتری ادبیات انگلیسی: ادبیات دوره تجدید حیات، ادبیات قرن 17 و 18، تاریخ ادبیات انگلیسی، ادبیات دوران ویکتوریا، شکسپیر شناسی و... حال وقتی این استادنماها نقد ادبی تدریس میکنند، بیش از نیمی از طول ترم به فرمالیسم روسی، ساختگرایی فرانسوی و نقد نو آمریکایی میگذرد (دوره تحصیلی مهم نیست؛ در کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری یک چیز تدریس میشود!) و نهایتاً به فمینیسم ختم میشود! اما دانشجو باید بر روی آثار ادبی سال 1980 به بعد کار کند و اسپیواک و ادوارد سعید هم مثلاً قدیمی هستند! شما در درس نقد ادبی چه چیزی به آنها درس دادهاید؟!
👈 طنز تلخ جامعه آکادمیک ما این است که برخی استادنماها که حتی در یک موسسه خصوصی (که دیگر نه بحث نمره و امتحان است و نه سختگیری که بخواهند ژست استادی بگیرند و منفور بودن خود را توجیه کنند) نتوانستهاند رضایت دانشجویان را جلب کنند (برای مثال سال 1385 در موسسه کنکور «پارسه» با همکلاسی دوره دکترایش برای تدریس درس «تاریخ ادبیات انگلیسی» جایگزین میشود چون سوادی ندارد که منتقل کند!)، حال مدیر گروه شده و در دانشگاه مسئول تصمیمگیری شدهاند!
👈 در برخی موارد آن قدر سطح سواد به اصطلاح استاد نازل است که با دیدن تنها دو کلمه مشابه در عنوان میگوید این موضوع کار شده است! ترو خدا کمی روش تحقیق بخوانید، هر چند که همیشه از تدریس آن در دانشگاه طفره رفتهاید چون روش تحقیق برایتان جذاب نبوده است! به جای رد کردن موضوع بر پایه تفکر شخصیتان، به دانشجو بگویید آن رساله را در «پیشینه تحقیق» کار خودت ذکر کن و به تفاوتها و شباهتهای پژوهش خودت و آن تحقیق انجام شده اشاره کن...
👈 امیدوارم با خواندن این نوشته به جای خشم و کینه مضاعف، افکار و رفتارتان را اصلاح کنید و به چیزی به اسم «حقالناس» فکر کنید، بچههای مردم بازیچه شما نیستند که بخواهید امیال خودتان را با آزار آنها ارضا کنید... به جای کیلویی و دانهای و قاطی کردن این با آن و فتنه و جاسوسی و دسیسهگری، تحلیل را به دانشجویان بیاموزید...
@DrShahabSadati