فرهنگ روش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خطاهای مکرر در مقالات پژوهشی
دکتر فرهنگ مهروش
در مقالات پژوهشی اغلب از مؤلفان خواسته میشود ادبیات بحث را مرور کنند. یک خطای رایج در مرور ادبیات بحث، خلط میان محققان با عالمان کهن است. برخی نویسندگان مقالات عناوینی مثل «محقق»، «اندیشمند»، «عالم»، «مؤلف» و... را بدون استثناء برای هر کسی که مطلبی مربوط به بحث نوشته باشد به کار میبرند و هیچ توجهی به اختلاف مبانی و رویکردها ندارند.
بارها دیدهام که مثلاً فردی نوشته است: «اندیشمند معاصر، مرتضی عسکری معتقد است فلان روایت مجعول است؛ اما ویلفرد مادلونگ معتقد است این روایت را میتوان برای شناخت... مبنا قرار داد». یا مثلا، دیگری نوشته است: «از عالمان شیعه مجلسی و ملاعلی کنی و رسول جعفریان گفتهاند که...».
اشکال کار اینجا ست که وقتی ما حق داریم سخن افرادی را از یک جنس بدانیم که مبانی مشابهی داشته باشند. یکی مثل مرحوم مرتضی عسکری از موضع یک شیعه روایتی را نقد میکند و مثلاً همین که ببیند راوی آن فردی است که عالمان رجال شیعه به وضع و جعل متهم کردهاند، برای سلب اعتماد او از روایت کافی است. یکی مثل مادلونگ، تحلیل کاملاً متفاوتی از مسئله دارد. از نظر او اتفاقاً ممکن است همین هجوم عالمان یک مذهب به یک راوی خودش نشاندهندۀ رویدادی تاریخی تلقی شود. یکی مثل ملاعلی کنی فقیه است و به دنبال دستیابی به «حجت» است؛ یکی مثل آقای دکتر جعفریان میخواهد تحلیل تاریخی کند. این کارها متفاوت اند.
فعلاً جایی برای بحث از این اختلاف مبانی نیست؛ اما میخواهم گوشزد کنم وقتی از مؤلفان خواسته میشود «ادبیات بحث» را تبیین کنند، لازم است نخست به این توجه نشان دهند که خودشان در کجای ادبیات بحث قرار دارند. مثلاً، اگر ایشان از منظر یک تحلیلگر مدرن تاریخ قرار است با مبانی و رویکردهای نوین تاریخپژوهی به مسائل بنگرند، صرفاً آثاری جزو ادبیات بحثشان قرار میگیرد که صاحبانشان هم چنین رویکردی دارند. اگر هم قرار است مثلاً رویکردی دروندینی به بحث داشته باشند، باز باید حواسشان باشد که دستاوردهای افرادی با مبانی متفاوت را نباید جزو ادبیات بحث خود بینگارند.
این البته بدان معنا نیست که اگر در جایی بحثی بروندینی با رویکرد مدرن را پی میگرفتیم هرگز نامی از گذشتگان نباید بیاید. قطعاً در مواردی ممکن است با گذشتگانی روبهرو شویم که در یک مسئلۀ بخصوص، بر پایۀ شواهدی قضاوت کردهاند که از نگاه مدرن امروزی هم قابلاعتناء است.
@FarhangeRvesh
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خطاهای مکرر در مقالات پژوهشی
دکتر فرهنگ مهروش
در مقالات پژوهشی اغلب از مؤلفان خواسته میشود ادبیات بحث را مرور کنند. یک خطای رایج در مرور ادبیات بحث، خلط میان محققان با عالمان کهن است. برخی نویسندگان مقالات عناوینی مثل «محقق»، «اندیشمند»، «عالم»، «مؤلف» و... را بدون استثناء برای هر کسی که مطلبی مربوط به بحث نوشته باشد به کار میبرند و هیچ توجهی به اختلاف مبانی و رویکردها ندارند.
بارها دیدهام که مثلاً فردی نوشته است: «اندیشمند معاصر، مرتضی عسکری معتقد است فلان روایت مجعول است؛ اما ویلفرد مادلونگ معتقد است این روایت را میتوان برای شناخت... مبنا قرار داد». یا مثلا، دیگری نوشته است: «از عالمان شیعه مجلسی و ملاعلی کنی و رسول جعفریان گفتهاند که...».
اشکال کار اینجا ست که وقتی ما حق داریم سخن افرادی را از یک جنس بدانیم که مبانی مشابهی داشته باشند. یکی مثل مرحوم مرتضی عسکری از موضع یک شیعه روایتی را نقد میکند و مثلاً همین که ببیند راوی آن فردی است که عالمان رجال شیعه به وضع و جعل متهم کردهاند، برای سلب اعتماد او از روایت کافی است. یکی مثل مادلونگ، تحلیل کاملاً متفاوتی از مسئله دارد. از نظر او اتفاقاً ممکن است همین هجوم عالمان یک مذهب به یک راوی خودش نشاندهندۀ رویدادی تاریخی تلقی شود. یکی مثل ملاعلی کنی فقیه است و به دنبال دستیابی به «حجت» است؛ یکی مثل آقای دکتر جعفریان میخواهد تحلیل تاریخی کند. این کارها متفاوت اند.
فعلاً جایی برای بحث از این اختلاف مبانی نیست؛ اما میخواهم گوشزد کنم وقتی از مؤلفان خواسته میشود «ادبیات بحث» را تبیین کنند، لازم است نخست به این توجه نشان دهند که خودشان در کجای ادبیات بحث قرار دارند. مثلاً، اگر ایشان از منظر یک تحلیلگر مدرن تاریخ قرار است با مبانی و رویکردهای نوین تاریخپژوهی به مسائل بنگرند، صرفاً آثاری جزو ادبیات بحثشان قرار میگیرد که صاحبانشان هم چنین رویکردی دارند. اگر هم قرار است مثلاً رویکردی دروندینی به بحث داشته باشند، باز باید حواسشان باشد که دستاوردهای افرادی با مبانی متفاوت را نباید جزو ادبیات بحث خود بینگارند.
این البته بدان معنا نیست که اگر در جایی بحثی بروندینی با رویکرد مدرن را پی میگرفتیم هرگز نامی از گذشتگان نباید بیاید. قطعاً در مواردی ممکن است با گذشتگانی روبهرو شویم که در یک مسئلۀ بخصوص، بر پایۀ شواهدی قضاوت کردهاند که از نگاه مدرن امروزی هم قابلاعتناء است.
@FarhangeRvesh