از هیچکس ترس ندارم که مجبور به«تقیه» شوم
«تقیه» به معنای کتمان حق به دلیل ترس است.
به عقیده «اهل سنت» تقیه در دینیات به طور عام و در صورتی که یک فریضه تلقی شود، ناموجه است. زیرا در آن صورت این کار نقابی بر چهره حقیقت خواهد بود؛ بالاخص اگر از جانب پیشوایان دینی و مبلغان امت مورد عمل قرار گیرد.
اصحاب گرامی رسول الله(ص) هیچگاه در کارها و گفتارهای شان «تقیه» نمیکردند؛ چون مرتبه صحابیت و خصلت شجاعت آنان این موضوع را بر نمی تابید.
به همین دلیل می بینیم که آنها در سختترین دوران دعوت اسلامی مردانه و با یکرنگی تمام از خود ایستادگی نشان دادند و حق را اظهار نمودند و به دیگران رساندند.
در حقیقت اگر آنان چنین نمی کردند و پشت سپر ترس و «تقیه» مخفی میشدند اسلام حقیقی هیچگاه به نسلهای آینده منتقل نمیشد.
در باور اهل سنت حضرت علی مرتضی (رض)در خصیصه شجاعت و اظهار حق در دشوارترین موقعیت ها مثل سایر اصحاب رسول الله (ص) و بلکه از شاخصترین های آنان بود.
از بعضی از مطالب نهجالبلاغه هم همین نکته بر می آید؛ ملاحظه فرمایید:
👈در نامهای به برادرش عقیل بن ابی طالب نوشتند:
«بسیار شدن مردم در پیرامون من بر عزت و قوتم و پراکنده شدنشان بر وحشتم نمی افزاید»
(۹۴۷٫۵نامه ٫۳۶ت۳)
👈در نامه ای به اهل مصر نوشت:
«سوگند به خدا که اگر من تنها با دشمن دچار شوم و آنان تمام زمین را پر کرده باشند پروا نمیکنم و وحشت نخواهم کرد»
(۱۵۰٫۵نامه ۶۲ت۵)
👈همچنین:
«سوگند به خدا که اگر همه عرب علیه من برای قتال یکپارچه شوند از آن روی بر نمی تابم و اگر فرصت ها پیش آید به سویشان خواهم شتافت»
(۹۶۵٫۵نامه۴۵ت۹)
«من از قومی هستم که در راه خداوند متعال از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی ترسند»
(۷۷۵٫۴نامه ٫۲۳۴ت ۷۰)
در خطابه ای هنگام رفتن به جنگ جمل اظهار داشتند:
«وسوگند به خدا که به انصاف مظلوم اقدام می کنم و مهار ظالم را میگیرم وبه آبشخور حق می کشانمش ولو اینکه برا یش ناگوار باشد»
(۴۱۷٫۲خطبه ۱۳۶)
باز به عنوان اظهار رویه دایمی خویش در مبازره با باطل و احیای حق تصریح فرمودند:
«بدانید که من با دو کس سر جنگ دارم یکی آن کس که چیزی را ادعا میکند که به وی تعلق ندارد و دیگر کسی که از ادای حقی که بر گردنش هست شانه خالی میکند»
(۵۵۸٫۳خطبه ٫۱۷۲ت۴)
و...
حال آیا این قسمت های نهج البلاغه با بخش های دیگری که حضرت علی را
ترسو،
کتمان کننده دستور الهی و حکم نبی،
کسی که همسرش جلوی چشمانش زده شود،
او را کشان کشان به بیعت صدیق اکبر بردند،
و...
معارض نیست؟
«تقیه» به معنای کتمان حق به دلیل ترس است.
به عقیده «اهل سنت» تقیه در دینیات به طور عام و در صورتی که یک فریضه تلقی شود، ناموجه است. زیرا در آن صورت این کار نقابی بر چهره حقیقت خواهد بود؛ بالاخص اگر از جانب پیشوایان دینی و مبلغان امت مورد عمل قرار گیرد.
اصحاب گرامی رسول الله(ص) هیچگاه در کارها و گفتارهای شان «تقیه» نمیکردند؛ چون مرتبه صحابیت و خصلت شجاعت آنان این موضوع را بر نمی تابید.
به همین دلیل می بینیم که آنها در سختترین دوران دعوت اسلامی مردانه و با یکرنگی تمام از خود ایستادگی نشان دادند و حق را اظهار نمودند و به دیگران رساندند.
در حقیقت اگر آنان چنین نمی کردند و پشت سپر ترس و «تقیه» مخفی میشدند اسلام حقیقی هیچگاه به نسلهای آینده منتقل نمیشد.
در باور اهل سنت حضرت علی مرتضی (رض)در خصیصه شجاعت و اظهار حق در دشوارترین موقعیت ها مثل سایر اصحاب رسول الله (ص) و بلکه از شاخصترین های آنان بود.
از بعضی از مطالب نهجالبلاغه هم همین نکته بر می آید؛ ملاحظه فرمایید:
👈در نامهای به برادرش عقیل بن ابی طالب نوشتند:
«بسیار شدن مردم در پیرامون من بر عزت و قوتم و پراکنده شدنشان بر وحشتم نمی افزاید»
(۹۴۷٫۵نامه ٫۳۶ت۳)
👈در نامه ای به اهل مصر نوشت:
«سوگند به خدا که اگر من تنها با دشمن دچار شوم و آنان تمام زمین را پر کرده باشند پروا نمیکنم و وحشت نخواهم کرد»
(۱۵۰٫۵نامه ۶۲ت۵)
👈همچنین:
«سوگند به خدا که اگر همه عرب علیه من برای قتال یکپارچه شوند از آن روی بر نمی تابم و اگر فرصت ها پیش آید به سویشان خواهم شتافت»
(۹۶۵٫۵نامه۴۵ت۹)
«من از قومی هستم که در راه خداوند متعال از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی ترسند»
(۷۷۵٫۴نامه ٫۲۳۴ت ۷۰)
در خطابه ای هنگام رفتن به جنگ جمل اظهار داشتند:
«وسوگند به خدا که به انصاف مظلوم اقدام می کنم و مهار ظالم را میگیرم وبه آبشخور حق می کشانمش ولو اینکه برا یش ناگوار باشد»
(۴۱۷٫۲خطبه ۱۳۶)
باز به عنوان اظهار رویه دایمی خویش در مبازره با باطل و احیای حق تصریح فرمودند:
«بدانید که من با دو کس سر جنگ دارم یکی آن کس که چیزی را ادعا میکند که به وی تعلق ندارد و دیگر کسی که از ادای حقی که بر گردنش هست شانه خالی میکند»
(۵۵۸٫۳خطبه ٫۱۷۲ت۴)
و...
حال آیا این قسمت های نهج البلاغه با بخش های دیگری که حضرت علی را
ترسو،
کتمان کننده دستور الهی و حکم نبی،
کسی که همسرش جلوی چشمانش زده شود،
او را کشان کشان به بیعت صدیق اکبر بردند،
و...
معارض نیست؟