@attachbot dan repost
روان شناسي عليه زندگي
تصور رايج بر اين است كه علم انسان را توانا مي كند و رهاييش مي بخشد. اين تصور مي تواند تصوري كاذب باشد زماني كه علم در خدمت انسداد جريان هاي زندگي در مي آيد. علم همانطور كه مي تواند توانايي بخش باشد مي تواند ناتوان ساز نيز باشد. مسئلۀ روان شناسي و گسترس آن در ايران معاصر مسئله است بس مهم. روان شناسي چگونه ميتواند بدل به نيرويي عليه زندگي شود؟
بر اين ايده تأكيد داشتم كه منطق آسيب شناسانۀ نظم دانش روان شناسي در خدمت توليد وجداني معذب و انساني گنه كار قرار مي گيرد. دانشي كه غايتش توليد انسان گنه كار، وجداني معذب و ناتوان است در هر منطقي از علم كه باشد: چه روان شناسي و چه جامعه شناسي و چه هر علمي ديگر، مي بايد مورد نقدي ريشه اي قرار گيرد. اين سخنراني تكمله اي است بر مقاله اي كه پيشتر در اين زمينه نوشته ام: روان شناسي، حكومت مندي و نوليبراليسم.
نشست "روان شناسی و زندگی" سه شنبه 27 فروردین 98 در دانشكدۀ روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران و به همت بردار و انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشكده برگزار شد. ساير سخنرانان اين نشست دكتر مهدي يوسفي و دكتر حميدرضا غريبي بودند.
@Heydariarash
تصور رايج بر اين است كه علم انسان را توانا مي كند و رهاييش مي بخشد. اين تصور مي تواند تصوري كاذب باشد زماني كه علم در خدمت انسداد جريان هاي زندگي در مي آيد. علم همانطور كه مي تواند توانايي بخش باشد مي تواند ناتوان ساز نيز باشد. مسئلۀ روان شناسي و گسترس آن در ايران معاصر مسئله است بس مهم. روان شناسي چگونه ميتواند بدل به نيرويي عليه زندگي شود؟
بر اين ايده تأكيد داشتم كه منطق آسيب شناسانۀ نظم دانش روان شناسي در خدمت توليد وجداني معذب و انساني گنه كار قرار مي گيرد. دانشي كه غايتش توليد انسان گنه كار، وجداني معذب و ناتوان است در هر منطقي از علم كه باشد: چه روان شناسي و چه جامعه شناسي و چه هر علمي ديگر، مي بايد مورد نقدي ريشه اي قرار گيرد. اين سخنراني تكمله اي است بر مقاله اي كه پيشتر در اين زمينه نوشته ام: روان شناسي، حكومت مندي و نوليبراليسم.
نشست "روان شناسی و زندگی" سه شنبه 27 فروردین 98 در دانشكدۀ روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران و به همت بردار و انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشكده برگزار شد. ساير سخنرانان اين نشست دكتر مهدي يوسفي و دكتر حميدرضا غريبي بودند.
@Heydariarash