فرازهایی از تاریخ ایران


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


کانال بهرام روشن‌ضمیر
@BahramRoshanZamir (https://t.me/BahramRoshanZamir)

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


کتاب یونان و ایران به زبان آلمانی. اثر والزر به سال 1984.
نویسنده از نامهای بومی "ایران" و "هلاس" استفاده کرده و نه پرس و گریس.


ایران یا پرشیا؟
مخالفان تغییر نام بین‌المللی کشورمان از پرشیا به ایران در زمان رضاشاه می‌گویند این کار یک گسست و دوگانگی میان "پرشیا" یعنی امپراتوری کهن و ایران کشور کنونی ایجاد کرد. چه بهتر بود که مانند یونان یا تایلند یا بسیاری کشورهای دیگر، نام بین‌المللی پرشیا را در کنار نام ملی ایران حفظ می‌کردیم.
1- اگرچه نگه داشتن نام بین‌المللی پرشیا برای کشورمان نکات مثبتی به همراه داشت، ولی خطراتی را هم به همراه داشت و احتمال می‌رفت این نام هر زمانی از سوی مردمانی دیگر با اغراض سیاسی خاصی به کار برود.
2- بهره‌گیری از پرشیا یا پارس یا پرس، کاملا هم فراگیر و یکپارچه نبوده. مثلا در منابع یونانی عصر کلاسیک به ایران، "ماد" و به مردم ایران "مادی" گفته شده. در منابع رومی به ایران "پارت" گفته شده و در منابع بیزانس یعنی اواخر دوره ساسانی، این کشور به صورت ماد، پارس و حتا پارت آمده! بنابراین آنگونه نیست که یک نام یکپارچه در عصر باستان در غرب برای کشورمان به کار رفته باشد. پرس و پرشیا اتفاقا مربوط به قرون جدید است که به ویژه در سنت ادبی انگلیسی - فرانسوی به کار رفته است. و با توجه به رویه استعماری این کشورها، این خطر وجود داشته که با توجه به اینکه پارس در واقع نام یک ایالت ایران بوده است، تجزیه کشور در دستور کار قرار بگیرد.
3- در پژوهش‌های آلمانی‌زبان از سده 19 با توجه به تسلط آلمانیها به زبانهای ایرانی استفاده از "ایران" برای این کشور باب شده بود و 55 سال پیش از تصمیم دولت رضاشاه، تئودور نُلدکه در کتاب خود به "ایران" و نه "پرس" یا "پارس" اشاره می‌کند و آنرا به حق نام همین کشور می‌نامد(کتاب ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان).
@HistoriographyOfIran
4- از زمان جنگ جهانی دوم تا چند دهه شاهد این دوگانگی و گسست در زبانهای اروپایی بودیم. یعنی آثار و کتابهایی که به ایران مدرن و معاصر می‌پرداختند از عنوان "ایران" استفاده می‌کردند و آثار و کتابهایی که به دوره‌های کهن تر می‌پرداختند (باستان تا صفوی و نادرشاه) از عنوان "پرشیا" یا "پرس" بهره می‌گرفتند. و برای مخاطب غیرمتخصص و عام ممکن بود این سوءتفاهم پیش آید که پرشیا، همان ایران نیست، بلکه کشور دیگری است. با اینحال به مرور وزنه به سود "ایران" سنگین شد و تقریبا از سه دهه پیش برخی از نویسندگان حتا برای دوره‌های کهن (پیش از قاجاریه) هم از "ایران" بهره جستند. و هم‌اکنون کتابها به زبانهای اروپایی، در مورد گذشته درخشان ایران یا با همین عنوان درست "ایران" منتشر می‌شوند و یا آن دسته از آثاری هم که عنوان پرس و پرشیا دربر دارند، در متن مدام به "ایران" اشاره دارند و در نتیجه خواننده کاملا متوجه می‌شود که ایران همان پرشیا است. نتیجه اینکه هم‌اکنون دیگر مشکلی در کتابها و آثار فرهنگی و تاریخی نیست.
5- طبیعتا هنوز این گسست در بحث رسانه‌ای وجود دارد و مردمانی که کتاب نخوانده‌اند، ممکن است ایران و پرشیا را دو سرزمین جدا بدانند. که خب این به مشکل آموزش همگانی و ضعف رسانه‌ای برمی‌گردد که بخشی از آن به گردن خود ما ایرانیان است. وقتی بسیاری از مردم جهان اصلا نمی‌دانند ایران کجاست و گاه آنرا کشوری در آفریقا یا یک کشور عربی می‌دانند، ضعف ما نمایان می‌شود. با اینحال شکی نیست که آن تصمیم و بخشنامه 1313 باعث شد نام درست و زیبا و کهن "ایران" که خاصیت ملی و نه قومی دارد، از حالت گمنامی برای کشورهای دیگر خارج شود. و با گذشت هرچه بیشتر زمان، این نام جایگاه فرهنگی و تمدنی و تاریخی خود را بیشتر یافته و پرشیا را در خود جذب می‌کند.
6- اینکه ایران برای جهانیان یادآور رخدادهای تلخ معاصر است، دلیل مناسبی نیست. بهتر است به جای مخفی کردن نام واقعی کشور خود، رفتار و حرکات خود و حکومتهای خود را اصلاح کنیم. همین امروز هم همه خبرها از کشوری به نام "ایران" بد و زشت و تلخ و بی‌آبرویی نیست. و باید تلاش کنیم تا لیاقت و شایستگی عنوان ایران را داشته باشیم! نه اینکه با آدرس غلط، یک نام متروک تاریخی که شنونده هیچ خبری از آن در دوره معاصر نشنیده و صرفا امپراتوری باستانی یا آثار فرهنگی خیلی کهن آنرا می‌شناسد را بر پیشانی خود بزنیم. این کار، پاک کردن صورت مساله است و مانند این است که یک عراقی، به جای اشاره به نام کشورش بگوید سومری یا بابلی است! ایران نمرده است. زنده است و موجود زنده، پدیده‌های تلخ و زشت و شاید بی‌آبرویی هم خواهد داشت ولی اگر حواسمان به این بار سنگین آبروی نیاکانی باشد، کاری می‌کنیم که نه تنها با کردارهای ایرانیان معاصر، جایگاه بلند ایرانیان کهن خدشه دار نشود، بلکه خود ما چیزی به آبروی اندوخته تمدن خود بیافزاییم.
@HistoriographyOfIran
و یادمان باشد که این نیز بگذرد ...


نارضایتی در ایران کاملا با بیکاری نسبت دارد.
بیخودی گرای غلط ندهیم! اصلا مساله قومیتی و خطر تمامیت ارضی نیست.
"نقشه بیکاری در استانها"


همه با هم
همه در کنار هم
یک روح، یک احساس در هشتاد میلیون جسم.
همه ما ایرانیم.


==فارغ از رخدادها و بحثهای سیاسی==
از ارومیه و زنجان تا زاهدان و چابهار و از اهواز و سنندج تا اردبیل، به "زبان فارسی" شعار داده می‌شود: «جانم فدای ایران» و شعار داده می‌شود: «ما آریایی هستیم»
این یعنی دشمنان ایران، تجزیه‌طلبان، هویت‌طلبان(عنوان جدیدی برای تجزیه‌طلبان)، فدرالیست‌ها و البته تئوریسین‌هایی که بیشتر عمرشان را در انگلیس و آمریکا بوده‌اند و پژوهشگرانی که ایران را بیشتر از روی منابع خارجی مطالعه کرده‌اند تا از روی منابع بومی، باید گوش خود را در این روزها باز کنند.
@HistoriographyOfIran
کار سخت و دشواری نیست. کافی‌ست به گوش خود اجازه بدهید که بشنود. خودتان را به کری نزنید.
اینجا ایران است. اینجا سوریه و عراق و لبنان نیست. اینجا روح ملی، احساس ملی، همبستگی ملی، در عین اختلاف سیاسی-اعتقادی وجود دارد. اختلاف سیاسی-اعتقادی نه تنها بد نیست که اصلا شاخصی برای تعیین رشد توسعه‌یافتگی یک ملت است. هرچه یک ملت توسعه‌یافته‌تر، تفاوت‌های سیاسی-اعتقادی‌اش بارزتر. ولی ندیدن و نشنیدن این حس ملی واقعا دشوار است! روح و حسِ ملی که نه فقط امروز، که سال 57، دوره ملی شدن نفت، دوره مبارزات برای سرنگونی قاجار، مقاومت در جنگ جهانی اول، دوره انقلاب مشروطه، جنبش تنباکو، دوره جنگ با روسیه و پیش از آن همیشه بوده است. و کسی که آنرا ندیده و نشنیده و امروز نمی‌بیند و نمی‌شنود، نابینا و ناشنوا نیست، بلکه خود را به نابینایی و ناشنوایی زده!
مسائل در ایران همیشه به صورت "ملی"، حل شده و در آینده هم به صورت "ملی" حل خواهد شد. فرایند جعلی و مصنوعیِ تجزیه ملت ایران به اقوام با اینکه با خرج سرمایه‌های هنگفت تبلیغاتی دشمنان، در این دهه‌ها بسیار روبه جلو بوده، ولی هنوز فرایندی ناتمام است و امیدواریم که ناتمام بماند. مردم همچنان احساس ملی خود را داشته و دارند. این وسط ما پژوهشگران و نویسندگان باید تلاش کنیم با 4 کتاب و مقاله انگلیسی که نام آکسفورد و کمبریج رویش خورده، مرعوب نشویم. در همین کانال دیدیم(ویدئو مربوط به رضا ضیاءابراهیمی) که استاد تاریخ دانشگاه‌های انگلیس اشتباهاتی فاحش کرد که دانشجویان ایران توانستند آنرا دریابند.
پاسخ علمی به این شبهات نوشته شده و در صف انتشار است. شبهاتی چون «اشاره به آریایی یعنی نژادپرستی»! و «هویت ملی در ایران یک پدیده جعلی و مدرن ساخته پهلوی است»! و «ایران هم یک کشور دیگر مانند دیگر کشورهای منطقه است که محصول اتفاقات سیاسی چند قرن اخیر است»!(برای خواندن مشروح این جعلیات آخرین شماره مجله "اندیشه پویا" را بخوانید)
@HistoriographyOfIran
اما اکنون می‌خواهم پرسشی دیگر در سطحی مردمی‌تر مطرح کنم! گیریم که ما آریایی نیستیم(که هستیم) و گیریم که هویت ملی ایرانی محصول دوره جدید است(که نیست و هزاران سال سابقه دارد)، آیا قدرت و عظمت و شکوه و ژرفا و گستره آن در یک کشور بزرگ از قلب پایتخت تا ده‌کوره‌های مناطق محروم را امروز نمی‌بینید؟ هرچه بوده، درست یا غلط، آیا اکنون کاملا تثبیت نشده؟ شما چطور به خود اجازه می‌دهید به نام یک استاد دانشگاه و پژوهشگر، بر علیه چیزی که درست یا غلط، جزو باورهای مردم است، قیام کنید؟ البته که روشنفکر، باورهای مردم را نقد می‌کند. ولی پژوهشگر تاریخ مگر باید روشنفکرانه رفتار کند؟ آیا جرات دارید همین رویکرد را در مورد باورهای مذهبی مردم به‌کار گیرید؟ به وضوح خیر! گردن باورهای ملی ما از مو باریک‌تر است. و شما با حمله به باورهای ملی، دن‌کیشوت‌پنداری می‌کنید.
و اهورامزدا این کشور را از دشمن، از خشکسالی، از "دروغ" بپاید!


عکسی کمتر دیده شده از ازدواج شاه و فوزیه در مصر.
ملک فاروق هم در تصویر دیده میشود.


چرا یک صفحه از مقالات و آثار آقای ضیاءابراهیمی نیست که غلطهای عجیب و غریب نداشته باشد؟
اصطلاح آریانی که از 1930 مطرح شده بود در جنگ جهانی اول برجسته شد؟!


اگر این تصویر را به فردی که در مدارس غربی "درس نخوانده" باشد نشان بدهید و بخواهید که متمدن و بربر را تعیین کند قریب به یقین خواهد گفت: سمت راست(شاه هخامنشی): متمدن و سمت چپ (یونانی) بربر است.


میدان فردوسی در یک روز زمستانی دهه 1340
وقتی زمستان، زمستان بود و هوا، هوا بود.


ساختمانهای هخامنشی ظاهرا در برابر زلزله مقاوم بودند که بعد از 2500 سال ستونهای آن پابرجا مانده است.


مُهرهای هخامنشی با مضمون لشکرکشی داریوش به اروپا در پی سکاها


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
اشتباهات رضا ضیاء ابراهیمی در انکار ریشه‌های تاریخی هویت و ملیت تاریخی ایرانیان و آریاییها
(برای دوستانی که فایل قبلی را نتوانستند باز کنند)


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
اشتباهات رضا ضیاء ابراهیمی در انکار ریشه‌های تاریخی هویت و ملیت تاریخی ایرانیان و آریاییها




آخرین شماره مجله معروف فرانسوی لوپوئَن:
پارس؛ از کورش بزرگ تا ایران امروز
داریوش، تخت جمشید، زرتشت، تشیع، اصفهان
بیداری یک تمدن خارق العاده




میترا در سه حالت با کلاه معروفش.
خورشید شکست‌ناپذیر (سُل اینویکتوس) خدای محبوب و سرشناس و خیلی کهن رم باستان در بالا وسط تصویر.


آیا یلدا، جشن زایش مهر(میترا) است؟
25 دسامبر در رم، زادروز "خورشیدِ شکست‌ناپذیر" بود. بعدا مسیحیان کاتولیک بنابر یک دستکاری ماهرانه، مسیح را "خورشید عدالت" دانسته و همین روز را زایش مسیح(کریسمس) دانستند. حال آنکه بنابر روایات دیگری، روح‌القدس در عید پاک بر مریم وارد شده و در نتیجه کریسمس اصولا باید 9 ماه بعد، در 7 ژانویه باشد(هنوز در برخی کلیساهای فرعی چنین است).
هم در رم، هم در ایران، خودِ خورشید (به عنوان یک ایزدِ مستقل) با خدایان متوکلِ خورشید (مانند میترا و مهر) تمایز و تفاوت داشت. در آثار هنری رم، میترا در کنار خورشید در یک قاب حضور دارند. و در آثار ادبی ایران هم میترا و خورشید هر دو مستقلا حضور دارند.
یلدا در ایران باستان به گزارش منابع متعدد(ابوریحان بیرونی، ثعالبی و ...) جشن زادروزِ خورشید بود. و مهرگان (در مهرماه) به میترا داده شده بود.


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


🔴 دنیای تبلیغات dan repost
🔴 یکی از جذاب ترین و متفاوت ترین طرح های #یلدا / خط مدیا

● طراح: محمد شکیبا

@DonyaeTablighat

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

503

obunachilar
Kanal statistikasi