روی_خط_ گسل
خاطرات مهندس علیرضا سعیدی
زلزله 96 ازگله– سرپل ذهاب
قسمت نوزدهم _ بخش دوم
از جمله خوبان موسسه نینوا باید از سید علی سید پور هم ذکر خاطره ای کنم ، معممی جوان که نماینده ولی فقیه در موسسه بود و از همان هفته اول به تیم توزیع ما پیوست ، سید علی و دوست عزیز دیگرمان حاج اقا سلیمانی ریاست حوزه علمیه سرپل ذهاب با ماشینهای شخصی خود چه در بحث ارزیابی و چه در شناسایی نیازمندان واقعی در سطح شهر به جهت ارتباط قوی که داشتند کمک فوق العاده ای برای ما بودند ، اینکه شما در هفته سوم بعد از زلزله ،بتوانید مطمئن باشید که مخاطب نیازمند شما به واقع نیازمند حقیقی است کاری سخت و بسیار مشکل بود و این دو عزیز بودند که با وقت و حوصله زحمت موارد خاص را برای ما می کشیدند و بعد از راستی ازمایی هر مورد معرفی شده ، اطلاعات را برای ما به نحوی نهایی میکردند که مخاطبان ما تا چه اندازه و به چه چیزی نیاز دارند از جمله کمکهای این دو عزیز شناسایی کودکان بیمار و سالمندان نیازمند کمک بود
بچه های حراست موسسه عمران نینوا نیز از جمله دوستانی بودند که در طی همه روزهای حضور ما در موسسه نینوا ، با صبر و حوصله ، ورود و خروجهای فراوان ما را تحمل میکردند و امنیت را برای انبارهای باز و لوازمی که ما در سطح محوطه برای بسه بندی باز میکردیم و تا صبح باقی می ماند را تامین می کردند قطعا می توانم بگویم وجود این نیروها در تامین امنیت موجب ان شده بود که ما فارغ از دغدغه بتوانیم با سرعت و ارامش بیشتری کار کنیم در میان عزیزان حراست جناب کرمی را بیش از همه اذیت کردیم که جا دارد از ایشان هم تشکر ویژه ای داشته باشم
ما در طی مدت حضورمان در سایت قرار گاه دوستان بسیار خوبی هم از بین رانندگاه کامیونها و میکسرها و جرثقیلها و مکانیکها پیدا کرده بودیم که هر وقت کارمان گیر می افتاد به دادمان می رسیدند از تعمییر ماشینهایمان که خراب میشد تا حمل و جابجایی کانکسها و حمام هایی که برایمان ارسال می شد، روزهای آخر که در جاده های روستایی در حال سر زندن به روستاهای مختلف بودم تقریبا نبود کامیون و میکسری که عبور کند و رفیقمان نباشد و چنین حس زیبایی که درتمامی منطقه هیچوقت تنها نیستی و همیشه برادرهایت در کنارت هستند ارامش وصف نشدنی را به ما میداد
https://t.me/Irandisaster
خاطرات مهندس علیرضا سعیدی
زلزله 96 ازگله– سرپل ذهاب
قسمت نوزدهم _ بخش دوم
از جمله خوبان موسسه نینوا باید از سید علی سید پور هم ذکر خاطره ای کنم ، معممی جوان که نماینده ولی فقیه در موسسه بود و از همان هفته اول به تیم توزیع ما پیوست ، سید علی و دوست عزیز دیگرمان حاج اقا سلیمانی ریاست حوزه علمیه سرپل ذهاب با ماشینهای شخصی خود چه در بحث ارزیابی و چه در شناسایی نیازمندان واقعی در سطح شهر به جهت ارتباط قوی که داشتند کمک فوق العاده ای برای ما بودند ، اینکه شما در هفته سوم بعد از زلزله ،بتوانید مطمئن باشید که مخاطب نیازمند شما به واقع نیازمند حقیقی است کاری سخت و بسیار مشکل بود و این دو عزیز بودند که با وقت و حوصله زحمت موارد خاص را برای ما می کشیدند و بعد از راستی ازمایی هر مورد معرفی شده ، اطلاعات را برای ما به نحوی نهایی میکردند که مخاطبان ما تا چه اندازه و به چه چیزی نیاز دارند از جمله کمکهای این دو عزیز شناسایی کودکان بیمار و سالمندان نیازمند کمک بود
بچه های حراست موسسه عمران نینوا نیز از جمله دوستانی بودند که در طی همه روزهای حضور ما در موسسه نینوا ، با صبر و حوصله ، ورود و خروجهای فراوان ما را تحمل میکردند و امنیت را برای انبارهای باز و لوازمی که ما در سطح محوطه برای بسه بندی باز میکردیم و تا صبح باقی می ماند را تامین می کردند قطعا می توانم بگویم وجود این نیروها در تامین امنیت موجب ان شده بود که ما فارغ از دغدغه بتوانیم با سرعت و ارامش بیشتری کار کنیم در میان عزیزان حراست جناب کرمی را بیش از همه اذیت کردیم که جا دارد از ایشان هم تشکر ویژه ای داشته باشم
ما در طی مدت حضورمان در سایت قرار گاه دوستان بسیار خوبی هم از بین رانندگاه کامیونها و میکسرها و جرثقیلها و مکانیکها پیدا کرده بودیم که هر وقت کارمان گیر می افتاد به دادمان می رسیدند از تعمییر ماشینهایمان که خراب میشد تا حمل و جابجایی کانکسها و حمام هایی که برایمان ارسال می شد، روزهای آخر که در جاده های روستایی در حال سر زندن به روستاهای مختلف بودم تقریبا نبود کامیون و میکسری که عبور کند و رفیقمان نباشد و چنین حس زیبایی که درتمامی منطقه هیچوقت تنها نیستی و همیشه برادرهایت در کنارت هستند ارامش وصف نشدنی را به ما میداد
https://t.me/Irandisaster