زندگی آبی.


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


"خون آبی توی رگهام در جریانه"
http://t.me/HidenChat_Bot?start=2056332839

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


مرررسی :]💙


𝐩𝐫𝐞𝐭𝐭𝐲 𝐥𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐥𝐢𝐞𝐫 dan repost
و اما سروش اینجاست؛ خوش اومدی💙


یه بخشیش از اتفاقای زندگیم یه بخشیش از مود خودم و یه بخشش هم از آهنگ بیکلامی که روش ریپلای کردم.


Soori dan repost
بعد طبق چی نوشتیش اونوقت؟
https://t.me/ItsMyBlueLife/912


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


چرا صننشمشم




کیوت:)


تخیلات ذهنم بود ببخشید :(


Hidden Chat dan repost
منم اونجا بودم
ساعت چند رفتی؟


امروز عصر همون لباس طوسیم که همیشه تنمه رو پوشیدم، همون کوله پشتیم رو که همیشه همرامه انداختم روی شونم، هندزفریمو گذاشتم توی گوشم و از خونه اومدم بیرون. خیلی فی البداهه تصمیم گرفته بودم برم تجریش و از اونجایی که حدودا ۲ ساعت و نیم فاصله خونمون تا اونجاست یکم زودتر حرکت کردم که برای غروب اونجا باشم. به سمت مترو گلشهر حرکت کردم و داشتم به دوستای نزدیکم میگفتم که باهام بیان ولی هیچکدومشون نیومدن و ایرادی نداشت چون من عادت دارم به پیاده روی تنهایی و تنها بودن.
به هر حال سوار مترو تندرو شدم و ۴۰ دقیقه بعد رسیدم صادقیه و هجمه مردمی رو دیدم که سریع میخواستن سوار خط فرهنگسرا بشن منم مثل همیشه آروم پیاده روی کردم و برام مهم نبود که سریع برسم به همین مترو یا نه، اما رسیدم. به خط امام خمینی رسیدم و باید خط عوض میکردم همینطور که پیاده شدم یه پیرمردی دست گذاشت روی شونم و گفت پسرم برام یه چیزی میخری خیلی وقته چیزی نخوردم گشنمه!
کمکش کردم و کمی حس خوب بهم دست داد ولی به طور خیلی موقت.
به مسیرم ادامه دادم؛
از اونجایی که شب قبل نخوابیدم بودم چشمام با آهنگ بیکلامی که از اول مسیر پلی شده بود در حال بسته شدن بود که با صدای گوینده مترو از اون حالت خارج شدم و دیدم که مترو خالی شده بود و همه پیاده شده بودن. سوار پله برقی شدم و به سمت بیرون حرکت کردم.
با خودم گفتم آره خودشه همون سوز همیشگی تجریش؛ اما اینبار به خاطر نم نم برفی که میومد کمی شدیدتر شده بود. به سمت بازار سنتی حرکت کردم، چشمام با دیدن رنگ و لعاب چیزایی که توی بازار سنتی بود برق میزد ولی برخلاف اون مغزم مثل همیشه ساحل فکرش طوفانی بود.
به مسیرم ادامه دادم؛
بعد از کمی گشت و گذار توی بازار تصمیم گرفتم که یه غذایی بخورم ولی نمیدونستم چی... تا اینکه چشمم به یه نفر خورد که یه کاسه آش دستش بود. کمی جلوتر رفتم رسیدم به پیرزنی که کنار خیابون یه دیگ آش گذاشته بود و در حال کاسبی کردن بود، بوی آش رشته پیرزن که روی شعله در حال قل قل کردن بود کل اون منطقه رو گرفته بود. از اونجایی که دستام و نوک دماغم یخ زده بود خیلی سریع یه کاسه آش ازش خریدم و شروع کردم به خوردن اما چون که خیلی داغ بود زبونم سوخت. آش رو گرفتم دستم و به سمت ولیعصر حرکت کردم و منتظر بودم که کمی سرد شه، رسیدم به پارک قلمستان یه صندلی پیدا کردم، نشستم و شروع کردم به خوردن غذام؛
آخرین نخ کمل آبیم رو روشن کردم بعد از چند دقیقه یه گربه اومد کنارم نشست اما بر خلاف همیشه چیزی نداشتم بهش بدم جز محبت. شاید بگم حدود نیم ساعت به چشماش که خیلی برام آشنا بود زل زده بودم و نوازشش میکردم انگار سال ها بود که باهاش زندگی میکنم. به خودم اومدم و دیدم پاهام اینقد نشسته بودم بی حس شده، به هر حال بازم کمی حس خوب موقت گرفتم.
به مسیرم ادامه دادم؛
دیگه تقریبا ساعتای ۷ شب شده بود. هر چی به سمت پایین حرکت میکردم شلوغی کمتر میشد عجیب بود برام چون همیشه این مسیر شلوغه ولی یادم افتاد که توی این هوای سرد هیچکس بیرون نمیاد. راستی تا گفتم هوای سرد هوس بستنی قیفی کردم؛
همینطور که توی ذهنم در حال کلنجار رفتن با خودم بخاطر اتفاقای پیش اومده توی زندگیم بودم به اطراف هم نگاه میکردم بلکه یه بستنی فروشی پیدا کنم.
پیدا کردم و خریدم؛ از شدت سرما در حال لرزیدن بودم ولی این دلیل نمیشد که از بستنیم لذت نبرم. مردمی که رد میشدن خیلی عجیب نگام میکردن ولی خب اهمیت نمیدادم و باز هم؛
به مسیرم ادامه میدادم -

۴ دی ۱۴۰۱.




• این پیام رو فوروارد کنید تا یه متن از بوف کور رو بر اساس وایب دیلیتون بهتون بدم.


هالزی میفرماید:
Everything is blue
His pills, his hands, his jeans
And now I'm covered in the colors
Pulled apart at the seams
And it's blue
And it's blue
Everything is grey
His hair, his smoke, his dreams
And now he's so devoid of color
He don't know what it means
And he's blue


Despite the color, blue means sad.


چون آبی بهترین چیزیه که میتونه زندگیمو توصیف کنه.


Hidden Chat dan repost
چرا آبی؟


Bluer than ever.





20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

54

obunachilar
Kanal statistikasi