@attachbot dan repost
#زوج_طلایی
زرو: سلام بر همه خوانندگان و بینندگان عزیز با برنامه زوج طلایی خدمت شما عزیزان هستیم. من؛ زرو، و همکارم ناناچان مجریهای این برنامه هستیم.😌😉 خب... مهمون این ...
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت اول:
نانا: عه- برگشت😐
چویا و نانا: عه- زندست😑
*دازای و زرو شلپ شلوپ کنان وارد صحنه شده و کنار این دو مینشینند*
چویا: برو اونور دسمال توالت خیس شده...😕
دازای: چووویااااا~ هیساشیبوریییی!~😆😝 *پریدن در بغل چویا*
نانا و زرو: عاااخییییی!...☺️😍
چویا: هوی احمق مگه نگفتم برو اونور؟!😤
زرو: امم.. خب به هر حال بیاید با اولین سوال شروع کنیم... دازای سان میشه بگید-
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت دوم:
زرو: خب و اما سوال اخر ... فکر کنید همین الان یهویی بدون اینکه امادگی داشته باشید یه تایتان به هر دوتون حمله کنه ... چی کار میکنید؟🤔
ارن: میکشمش😡⚔
لیوای: این کارو میکنم😑 *چاقویی در آورده و در بازوی ارن فرو کرده*
ارن به تایتان تبدیل شده و سقف استادیو را سوراخ کرده
نانا: *خر ذوق شده* وااااااایییییییییییی😍ارن تایتان جییییییییییییییییییییغ😆😍😍
زرو:* رو به لیوای کرده* پول تعمیرات رو از حلقومت میکشم بیرون😑
لیوای: اگه میتونی بکش😏
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت سوم:
نانا: سوال دوم ... بدترین صحنه ی عمرتون؟
ایزایا: قیافه ی نحس شیزوچان😁
شیزوئو: کل وجود ایزایا😏
زرو:(از خنده پاره شده)😂😂😂
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت چهارم:
نانا: درخواستی اینه که... کایتو ساما با شین چان دنس کنن!!!!!😍
*کایتو سریع بلند شده و دست شینیچی را گرفته*
کایتو: مه تانته!... صبر کن... به نظر میرسه چاره ای نداریم..😁
شینیچی: خ_خیلی خوب ... فقط همین یه بار😑
*زرو بشکنی زده*
زرو: موزیک لطفا!..
*موزیک ملایمی شروع به پخش شدن کرده، صحنه تاریک شده و عوامل پشت صحنه روی کایتو و شینیچی با نور افکن نور می اندازند*
*کایتو دست شینیچی را گرفته و شروع به دنس با او میکند*
شینیچی: چرا باید یه همچین کاری بکنیم..😓
کایتو: ششش! درخواستیه درخواستی~!😁
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
میخوای ادامش رو بخونی؟؟؟😋
پس بپر تو کانال😁👇
#زوج_طلایی
@read_novel
زرو: سلام بر همه خوانندگان و بینندگان عزیز با برنامه زوج طلایی خدمت شما عزیزان هستیم. من؛ زرو، و همکارم ناناچان مجریهای این برنامه هستیم.😌😉 خب... مهمون این ...
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت اول:
نانا: عه- برگشت😐
چویا و نانا: عه- زندست😑
*دازای و زرو شلپ شلوپ کنان وارد صحنه شده و کنار این دو مینشینند*
چویا: برو اونور دسمال توالت خیس شده...😕
دازای: چووویااااا~ هیساشیبوریییی!~😆😝 *پریدن در بغل چویا*
نانا و زرو: عاااخییییی!...☺️😍
چویا: هوی احمق مگه نگفتم برو اونور؟!😤
زرو: امم.. خب به هر حال بیاید با اولین سوال شروع کنیم... دازای سان میشه بگید-
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت دوم:
زرو: خب و اما سوال اخر ... فکر کنید همین الان یهویی بدون اینکه امادگی داشته باشید یه تایتان به هر دوتون حمله کنه ... چی کار میکنید؟🤔
ارن: میکشمش😡⚔
لیوای: این کارو میکنم😑 *چاقویی در آورده و در بازوی ارن فرو کرده*
ارن به تایتان تبدیل شده و سقف استادیو را سوراخ کرده
نانا: *خر ذوق شده* وااااااایییییییییییی😍ارن تایتان جییییییییییییییییییییغ😆😍😍
زرو:* رو به لیوای کرده* پول تعمیرات رو از حلقومت میکشم بیرون😑
لیوای: اگه میتونی بکش😏
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت سوم:
نانا: سوال دوم ... بدترین صحنه ی عمرتون؟
ایزایا: قیافه ی نحس شیزوچان😁
شیزوئو: کل وجود ایزایا😏
زرو:(از خنده پاره شده)😂😂😂
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
قسمت چهارم:
نانا: درخواستی اینه که... کایتو ساما با شین چان دنس کنن!!!!!😍
*کایتو سریع بلند شده و دست شینیچی را گرفته*
کایتو: مه تانته!... صبر کن... به نظر میرسه چاره ای نداریم..😁
شینیچی: خ_خیلی خوب ... فقط همین یه بار😑
*زرو بشکنی زده*
زرو: موزیک لطفا!..
*موزیک ملایمی شروع به پخش شدن کرده، صحنه تاریک شده و عوامل پشت صحنه روی کایتو و شینیچی با نور افکن نور می اندازند*
*کایتو دست شینیچی را گرفته و شروع به دنس با او میکند*
شینیچی: چرا باید یه همچین کاری بکنیم..😓
کایتو: ششش! درخواستیه درخواستی~!😁
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
میخوای ادامش رو بخونی؟؟؟😋
پس بپر تو کانال😁👇
#زوج_طلایی
@read_novel