زردِ کهربایی:! dan repost
اینکه بابام یهو میگه: "گوشیتو بیار ببینم چی داری مینویسی "اگه بی احترامی نیس چیه پس؟!
شاید بگید خب تو اگه به خودت اطمینان داشته باشی نباید بترسی
و باید بگم من به خودم اطمینان ندارم.
من اطمینان ندارم چون دوس ندارم حرفایی که با دوستام میزنم رو بقیه بخونن،دوس ندارم حرفاشون آشکار شه،حرفام آشکار شه.
اگه قرار بود اونا بفهمن من با کیا حرف میزنم و چیا میگم که دیگه مریض نبودم بیام مجازی،
همه رو به خودشون میگفتم!
و آخرش اینکه خودشونم این روزا رو گذروندن،کارای پنهونی داشتن،حرفای پنهونی داشتن،دوستای پنهونی داشتن،پس چرا اینقد مارو اذیت میکنن؟ من واقعا نمیفهمم.
شاید بگید خب تو اگه به خودت اطمینان داشته باشی نباید بترسی
و باید بگم من به خودم اطمینان ندارم.
من اطمینان ندارم چون دوس ندارم حرفایی که با دوستام میزنم رو بقیه بخونن،دوس ندارم حرفاشون آشکار شه،حرفام آشکار شه.
اگه قرار بود اونا بفهمن من با کیا حرف میزنم و چیا میگم که دیگه مریض نبودم بیام مجازی،
همه رو به خودشون میگفتم!
و آخرش اینکه خودشونم این روزا رو گذروندن،کارای پنهونی داشتن،حرفای پنهونی داشتن،دوستای پنهونی داشتن،پس چرا اینقد مارو اذیت میکنن؟ من واقعا نمیفهمم.