👤⁉️ مائو، رهبر جمهوری خلق چین چگونه با ایدئولوژی کشورش را دچار قحطی و نابودی کرد؟
🔸 بررسی گذشته ی مائو شاید بتواند در ریشه یابی اقدامات وی کمک کند. او یک خوره کتاب بود و وقتی دانشجو بود برای گذران امور خود مسئولیت کتابداری را بر عهده گرفته بود. در آنجا بود که با غرق شدن در کتاب ها مقاهیم مختلفی را یاد گرفت.
🔹 با وجود تلاشهایش به دلیل طبقه اجتماعی پایین و داشتن لهجه، از طرف اساتید جدی گرفته نمی شد. وی همچنین از دانشجویان مرفه دیگر فاصله گرفته بود. حدس من این است که رفتار بد طبقه ی مرفه با وی اگر عامل اصلی نباشد، محرک خوبی برای جهت یابی به عقاید کمونیستی بوده است.
🔸 ویژگی برجسته و شگفت انگیز سوسیالیسم که اگر درست مدیریت نشود به صورت شمشیر دولبه عمل می کند این است که ذاتا ضد مردمی است. دولت های سوسیالیستی بر خلاف دموکراسی ها می توانند منافع اکثریت را در نظر نگرفته و حتی آسیب بزنند.
🔹 ایده اصلی سوسیالیسم این بود که با لغو مالکیت خصوصی، افراد بر اساس استعداد هایشان کار کنند و هر کس با توجه به کاری که می کند دستمزد بگیرد. ایده ای مقابل سرمایه داری که در آن بازار آزاد است و هر کس می تواند با توجه به عرضه ای که دارد قیمتی تعیین کند.
🔸حال که قدرت مطلق چین به دست حزب کمونیست افتاده است، تغییرات اقتصادی شروع می شود. سیاست اشتراکی و لغو مالکیت راهکار اصلی سوسیالیست است. در نتیجه دیگر، کشاورزان حقی بر محصولات خود ندارند. کشاورز حق ندارد محصولش را بفروشد، بلکه باید هر روز کار کند و دستمزد بگیرد.
🔹به منظور جمع آوری محصولات کشاورزان، تعاونی های روستایی تبدیل می شوند به کمون. هر کمون مسئولیت جمع آوری محصولات، پرداخت دستمزد و حتی اطعام دهقانان را دارد. همزمان با این سیاست ها وضعیت آزادی بیان و مخالفان دولت نیز جالب است.
🔸در سال ۱۹۵۷ مائو تصمیم به اجرای جنبش اصلاح در حزب کمونیست گرفت. متفکران و اندیشمندان برای ابراز انتقاداتشان و توصیه راه هایی برای کارآمد تر کردن حزب و دولت دعوت شدند. عده ای مستقیما مشروعیت ساختار سیاسی تک حزبی و انحصار قدرت حزب را به چالش کشیدند.
🔹مائو که انتظار چنین مخالفتی را نداشت، منتقدان را زندانی می کند و چین با آزادی بیان پس از این واقعه خداحافظی می کند. بعد از آن وقایع میدان تیان آن من نیز نتوانست آزادی بیان را به این کشور بازگرداند.
🔸فاجعه وقتی نمایان می شود که در سال ۱۹۵۸ مائو تصمیم به اجرای برنامه « جهش بزرگ رو به جلو» میگیرد. در این برنامه او قصد دارد تا صادرات غلات را در چند سال کوتاه افزایش دهد و با کشور های غربی مقابله کند.
🔹در برنامه بزرگ ایده های بسیار عجیبی اجرا می شوند. محصولات در جایی کاشته می شوند که عملا امکان بهره برداری را ندارند. یا حتی می گویند که هر چه یک محصول را عمیق تر بکارید، بهتر است.
🔸با نابودی آزادی بیان و سیستم تک حزبی و دیکتاتوری مائو همه چیز دست به دست هم می دهد تا ایده های احمقانه اجرا شوند. وضعیت وقتی جالبتر می شود که در طی این سال ها صادرات غلات چین افزایش می یابد ولی مردم دچار قحطی می شوند.
🔹اوضاع آنقدر احمقانه بود که حتی مقالات دانشگاهی در تایید برنامه بزرگ با این مضمون نوشته می شود که هر چقدر از زمین کار بکشید همان قدر برداشت می کنید.
🔸دولت های ایالتی نیز از ترس مائو یا برای گرفتن تایید وی آمار و ارقام عجیبی از پتانسیل زراعی ایالت های خود می دهند. عدم آگاهی تا جایی جلو می رود که حتی دولت، اوایل قحطی متوجه نمی شود این پدیده رخ داده است! در قحطی بزرگ چین، ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر از گرسنگی می میرند.
🔹در نهایت بعد از ۳ سال برنامه جهش بزرگ رو به جلو با شکست مواجه می شود. آیا مائو درس عبرت گرفته و به بازار آزاد روی می آورد؟ خیر. او همچنان معتقد است که سیاست های کمونیستی درست هستند ولی باید درست اجرا شوند. در نتیجه چندین برنامه اقتصادی و فرهنگی دیگر اجرا می کند.
🔸در نهایت با این که چین دیگر دچار مشکل بزرگی مثل قحطی نمی شود ولی تا آخر عمر مائو دچار فقر و عدم توسعه و رکود می ماند. بعد از مرگ وی چند تن از افراد حزب کمونیست و ژنرال های نظامی با دستگیری موافقان اندیشه های مائو، قدرت را به دست می گیرند و اصلاحات اقتصادی را شروع می کنند.
🔹تعهد کورکورانه رهبران چین به آموزه های خارجی و پذیرش بدون قید و شرط آن به مثابه راه حل اصلی، رویکرد آن ها به مسائل مختلف را به جزمیت آلود. حتی سیاست مدار مبارز و مستقلی مانند مائو در این دام افتاد و کمونیسم را تنها وسیله گذار چین به سرزمین صلح و فراوانی تصور کرد.
🔸تعهد بی قید و شرط به کمونیسم و تقدم وسیله به هدف به تدریج حزب کمونیست چین را از بشارت دهنده به گروه حافظ ایدئولوژی تبدیل کرد.
✍️منبع: کتاب چین چگونه سرمایهدار شد.
♨️با ما در #كارخانه_دار بمانيد.
👇👇👇
@Karkhanedar_Mag
http://uupload.ir/files/936y_dc53b97f0c22427979ae0.jpg
🔸 بررسی گذشته ی مائو شاید بتواند در ریشه یابی اقدامات وی کمک کند. او یک خوره کتاب بود و وقتی دانشجو بود برای گذران امور خود مسئولیت کتابداری را بر عهده گرفته بود. در آنجا بود که با غرق شدن در کتاب ها مقاهیم مختلفی را یاد گرفت.
🔹 با وجود تلاشهایش به دلیل طبقه اجتماعی پایین و داشتن لهجه، از طرف اساتید جدی گرفته نمی شد. وی همچنین از دانشجویان مرفه دیگر فاصله گرفته بود. حدس من این است که رفتار بد طبقه ی مرفه با وی اگر عامل اصلی نباشد، محرک خوبی برای جهت یابی به عقاید کمونیستی بوده است.
🔸 ویژگی برجسته و شگفت انگیز سوسیالیسم که اگر درست مدیریت نشود به صورت شمشیر دولبه عمل می کند این است که ذاتا ضد مردمی است. دولت های سوسیالیستی بر خلاف دموکراسی ها می توانند منافع اکثریت را در نظر نگرفته و حتی آسیب بزنند.
🔹 ایده اصلی سوسیالیسم این بود که با لغو مالکیت خصوصی، افراد بر اساس استعداد هایشان کار کنند و هر کس با توجه به کاری که می کند دستمزد بگیرد. ایده ای مقابل سرمایه داری که در آن بازار آزاد است و هر کس می تواند با توجه به عرضه ای که دارد قیمتی تعیین کند.
🔸حال که قدرت مطلق چین به دست حزب کمونیست افتاده است، تغییرات اقتصادی شروع می شود. سیاست اشتراکی و لغو مالکیت راهکار اصلی سوسیالیست است. در نتیجه دیگر، کشاورزان حقی بر محصولات خود ندارند. کشاورز حق ندارد محصولش را بفروشد، بلکه باید هر روز کار کند و دستمزد بگیرد.
🔹به منظور جمع آوری محصولات کشاورزان، تعاونی های روستایی تبدیل می شوند به کمون. هر کمون مسئولیت جمع آوری محصولات، پرداخت دستمزد و حتی اطعام دهقانان را دارد. همزمان با این سیاست ها وضعیت آزادی بیان و مخالفان دولت نیز جالب است.
🔸در سال ۱۹۵۷ مائو تصمیم به اجرای جنبش اصلاح در حزب کمونیست گرفت. متفکران و اندیشمندان برای ابراز انتقاداتشان و توصیه راه هایی برای کارآمد تر کردن حزب و دولت دعوت شدند. عده ای مستقیما مشروعیت ساختار سیاسی تک حزبی و انحصار قدرت حزب را به چالش کشیدند.
🔹مائو که انتظار چنین مخالفتی را نداشت، منتقدان را زندانی می کند و چین با آزادی بیان پس از این واقعه خداحافظی می کند. بعد از آن وقایع میدان تیان آن من نیز نتوانست آزادی بیان را به این کشور بازگرداند.
🔸فاجعه وقتی نمایان می شود که در سال ۱۹۵۸ مائو تصمیم به اجرای برنامه « جهش بزرگ رو به جلو» میگیرد. در این برنامه او قصد دارد تا صادرات غلات را در چند سال کوتاه افزایش دهد و با کشور های غربی مقابله کند.
🔹در برنامه بزرگ ایده های بسیار عجیبی اجرا می شوند. محصولات در جایی کاشته می شوند که عملا امکان بهره برداری را ندارند. یا حتی می گویند که هر چه یک محصول را عمیق تر بکارید، بهتر است.
🔸با نابودی آزادی بیان و سیستم تک حزبی و دیکتاتوری مائو همه چیز دست به دست هم می دهد تا ایده های احمقانه اجرا شوند. وضعیت وقتی جالبتر می شود که در طی این سال ها صادرات غلات چین افزایش می یابد ولی مردم دچار قحطی می شوند.
🔹اوضاع آنقدر احمقانه بود که حتی مقالات دانشگاهی در تایید برنامه بزرگ با این مضمون نوشته می شود که هر چقدر از زمین کار بکشید همان قدر برداشت می کنید.
🔸دولت های ایالتی نیز از ترس مائو یا برای گرفتن تایید وی آمار و ارقام عجیبی از پتانسیل زراعی ایالت های خود می دهند. عدم آگاهی تا جایی جلو می رود که حتی دولت، اوایل قحطی متوجه نمی شود این پدیده رخ داده است! در قحطی بزرگ چین، ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر از گرسنگی می میرند.
🔹در نهایت بعد از ۳ سال برنامه جهش بزرگ رو به جلو با شکست مواجه می شود. آیا مائو درس عبرت گرفته و به بازار آزاد روی می آورد؟ خیر. او همچنان معتقد است که سیاست های کمونیستی درست هستند ولی باید درست اجرا شوند. در نتیجه چندین برنامه اقتصادی و فرهنگی دیگر اجرا می کند.
🔸در نهایت با این که چین دیگر دچار مشکل بزرگی مثل قحطی نمی شود ولی تا آخر عمر مائو دچار فقر و عدم توسعه و رکود می ماند. بعد از مرگ وی چند تن از افراد حزب کمونیست و ژنرال های نظامی با دستگیری موافقان اندیشه های مائو، قدرت را به دست می گیرند و اصلاحات اقتصادی را شروع می کنند.
🔹تعهد کورکورانه رهبران چین به آموزه های خارجی و پذیرش بدون قید و شرط آن به مثابه راه حل اصلی، رویکرد آن ها به مسائل مختلف را به جزمیت آلود. حتی سیاست مدار مبارز و مستقلی مانند مائو در این دام افتاد و کمونیسم را تنها وسیله گذار چین به سرزمین صلح و فراوانی تصور کرد.
🔸تعهد بی قید و شرط به کمونیسم و تقدم وسیله به هدف به تدریج حزب کمونیست چین را از بشارت دهنده به گروه حافظ ایدئولوژی تبدیل کرد.
✍️منبع: کتاب چین چگونه سرمایهدار شد.
♨️با ما در #كارخانه_دار بمانيد.
👇👇👇
@Karkhanedar_Mag
http://uupload.ir/files/936y_dc53b97f0c22427979ae0.jpg