🔸آگاهیهای دیگری درباره ملوک علوی ری در دوره ایلخانی
🔹احمد خامهیار
🔺پیش از این مقالهای به قلم نگارنده با عنوان «ملوک شیعه ری و ورامین در دوره ایلخانی» (فصلنامه کتابگزار، ش1، بهار 1395، ص433-438)، در معرفی یک خاندان علوی حاکم بر منطقه ری و ورامین در دوره ایلخانی منتشر شد. پس از انتشار این مقاله، در مطالعات و جستجوهای بعدی در منابع تاریخی، آگاهیهای دیگری درباره این خاندان دستیاب شد که به عنوان تکملهای بر مقاله پیشین، در قالب یادداشت حاضر ارائه میگردد.
از میان علمای انساب، مؤیدالدین عبیدالله واسطی (درگذشته 787ق) در کتاب خود الثبت المُصان آگاهیهایی افزون بر نسبشناسان دیگر درباره ملوک ری به دست داده است. [البته برخی از پژوهشگران در انتساب این اثر به واسطی تشکیک کردهاند.] او صدرالدین مهدی فرزند فخرالدین حسن اول را از ملوک ری برشمرده و از برادرش علاءالدین مرتضی (مدفون در برج علاءالدوله ورامین) به عنوان «ملک ری و قم و کاشان» یاد کرده است. این نکته نشان میدهد که گستره حکمرانی وی، فراتر از ورامین و ری بوده و شهرهای دورتری همچون قم و کاشان را شامل میشده است. واسطی همچنین تاریخ ولادت فخرالدین حسن دوم را سوم محرم سال 653ق تعیین، و به ورود وی به عراق در سال 693ق به عنوان والی آنجا از سوی پادشاه ایلخانی اشاره کرده است. 1
از میان مورخان ایرانی دوره ایلخانی، ابوالقاسم کاشانی (درگذشته 738ق) در کتاب خود تاریخ اولجایتو، اشاره نسبتاً مفصّلی به ملک فخرالدین حسن دوم دارد که ابعاد تازهای را درباره شخصیت وی به دست میدهد. یک نکته قابل توجه در این باره آن است که او تاریخ وفات وی را سال 707ق ضبط کرده است که نشان میدهد تاریخ 709 که به عنوان سال وفات وی در مجمع الآداب ابن فوطی نقل شده، در واقع تصحیف تاریخ 707 (ناشی از تصحیف «سبع» به «تسع» در نسخه خطی یا در تصحیح متن کتاب) است. متن سخن کاشانی درباره ملک فخرالدین به شرح زیر است:
«و همچنین روز چهارشنبه بیستم شعبان سنه سبع و سبعمایه هلالی موافق بیست و دوم آرام آی، مرحوم سعید حسیب نسیب اصیل بدیل، ملک فخرالدین حسن، والی ولایت ری و ورامین به شهر سلطانیه وفات یافت که به همه آداب و فضایل و فرّ و فرهنگ و هنرها و سیاقت انشای مغولی و مسلمانی و صناب و استیفا و اسباب بزرگی و وزارت آراسته بود. و از منها و من ذلک، حشو و بارر حسبانات (؟) چالاک و مبارز، به شش زبان و سه خط مغولی و فارسی و کوفی حاذق و ماهر، چنانکه گوی مسابقت به چوگان مبادرت از جمله اکفا و اقران ربوده و همه چیزش تمام و به کمال بود، مگر عمر که آن بس بیوفا و کمبقا بود، گوییا وزارت قبایی بود راست بر قامت استقامت او دوخته.
لینک یادداشت: 👇
http://ganjineh.kateban.com/post/3779
@Kateban
🔹احمد خامهیار
🔺پیش از این مقالهای به قلم نگارنده با عنوان «ملوک شیعه ری و ورامین در دوره ایلخانی» (فصلنامه کتابگزار، ش1، بهار 1395، ص433-438)، در معرفی یک خاندان علوی حاکم بر منطقه ری و ورامین در دوره ایلخانی منتشر شد. پس از انتشار این مقاله، در مطالعات و جستجوهای بعدی در منابع تاریخی، آگاهیهای دیگری درباره این خاندان دستیاب شد که به عنوان تکملهای بر مقاله پیشین، در قالب یادداشت حاضر ارائه میگردد.
از میان علمای انساب، مؤیدالدین عبیدالله واسطی (درگذشته 787ق) در کتاب خود الثبت المُصان آگاهیهایی افزون بر نسبشناسان دیگر درباره ملوک ری به دست داده است. [البته برخی از پژوهشگران در انتساب این اثر به واسطی تشکیک کردهاند.] او صدرالدین مهدی فرزند فخرالدین حسن اول را از ملوک ری برشمرده و از برادرش علاءالدین مرتضی (مدفون در برج علاءالدوله ورامین) به عنوان «ملک ری و قم و کاشان» یاد کرده است. این نکته نشان میدهد که گستره حکمرانی وی، فراتر از ورامین و ری بوده و شهرهای دورتری همچون قم و کاشان را شامل میشده است. واسطی همچنین تاریخ ولادت فخرالدین حسن دوم را سوم محرم سال 653ق تعیین، و به ورود وی به عراق در سال 693ق به عنوان والی آنجا از سوی پادشاه ایلخانی اشاره کرده است. 1
از میان مورخان ایرانی دوره ایلخانی، ابوالقاسم کاشانی (درگذشته 738ق) در کتاب خود تاریخ اولجایتو، اشاره نسبتاً مفصّلی به ملک فخرالدین حسن دوم دارد که ابعاد تازهای را درباره شخصیت وی به دست میدهد. یک نکته قابل توجه در این باره آن است که او تاریخ وفات وی را سال 707ق ضبط کرده است که نشان میدهد تاریخ 709 که به عنوان سال وفات وی در مجمع الآداب ابن فوطی نقل شده، در واقع تصحیف تاریخ 707 (ناشی از تصحیف «سبع» به «تسع» در نسخه خطی یا در تصحیح متن کتاب) است. متن سخن کاشانی درباره ملک فخرالدین به شرح زیر است:
«و همچنین روز چهارشنبه بیستم شعبان سنه سبع و سبعمایه هلالی موافق بیست و دوم آرام آی، مرحوم سعید حسیب نسیب اصیل بدیل، ملک فخرالدین حسن، والی ولایت ری و ورامین به شهر سلطانیه وفات یافت که به همه آداب و فضایل و فرّ و فرهنگ و هنرها و سیاقت انشای مغولی و مسلمانی و صناب و استیفا و اسباب بزرگی و وزارت آراسته بود. و از منها و من ذلک، حشو و بارر حسبانات (؟) چالاک و مبارز، به شش زبان و سه خط مغولی و فارسی و کوفی حاذق و ماهر، چنانکه گوی مسابقت به چوگان مبادرت از جمله اکفا و اقران ربوده و همه چیزش تمام و به کمال بود، مگر عمر که آن بس بیوفا و کمبقا بود، گوییا وزارت قبایی بود راست بر قامت استقامت او دوخته.
لینک یادداشت: 👇
http://ganjineh.kateban.com/post/3779
@Kateban