نمیدونم حسو گرفتین یا نه
بچه هم که بودم، همیشه قبل از خواب منو نیم ساعت زیر پتو پیش خودش میذاشت، بعد پتو رو یه حالتی نگه میداشت بالای سرمون که حس میکردی توی چادر توی کمپی چیزی هستی. بعدشم صدای باد و طوفان در میاورد و بهم میگفت تصور کن داره باد و بارون شدید میباره و ما اومدیم توی غار و اینجا میخوابیم تا بارون بند بیاد. منم هیجانزده میشدم و همیشه دلم میخواست که زیر پتو، واقعاً اون غاره باشه و واقعاً بارون بیاد.
بچه هم که بودم، همیشه قبل از خواب منو نیم ساعت زیر پتو پیش خودش میذاشت، بعد پتو رو یه حالتی نگه میداشت بالای سرمون که حس میکردی توی چادر توی کمپی چیزی هستی. بعدشم صدای باد و طوفان در میاورد و بهم میگفت تصور کن داره باد و بارون شدید میباره و ما اومدیم توی غار و اینجا میخوابیم تا بارون بند بیاد. منم هیجانزده میشدم و همیشه دلم میخواست که زیر پتو، واقعاً اون غاره باشه و واقعاً بارون بیاد.