تولد گوجو؟
نانامی: بچه ها من رفتم برای کیک تولد گوجو شمع گرفتم
شوکو: اون داره سی سالش میشه چرا صفر نگرفتی؟ این فقط سه هست( در اصل ۳۵)
نانامی: برای سن عقلیش گرفتم
شوکو: خب به نظرم نسبت به سال قبل خیلی بزرگ شده
گتو : ولی سال قبل هم سه بود
نانامی: خب اون سه ماه بود
گتو: خوشحالم تو این یک سال سه سال بزرگ شده
یوجی:کادوهاتون چی هست؟ من به گوجو سنسه یه ساعت دادم
مگومی: ساعتش چه شکلی بود؟
یوجی: مگه قراره شکل داشته باشه
مگومی: چی؟ شت...بدبخت خراب...من دوساعت دادم
گوجو در حالی که وارد میشود: سوپرایز
نانامی: احمق تو نباید مارو سوپرایز کنی ما باید تورو سوپرایز کنیم
گوجو: خب من که میدونم تولدم امروزه
گتو: خب ماهم میدونیم تولدت امروزه
گوجو: پس کی باید مارو سوپرایز کنه؟
شوکو: من زنگ زدم عمو پورنگ که بیاد اجرا کنه
گتو: چی گفت؟
شوکو: نامرد برای هر یک ساعت یه ساعت میگرفت
نوبارا: خودم در نقش خاله شادونه سوپرایزتون میکنم فقط وایسید این کیه حاضر بشه
گوجو: کیک کو؟
نوبارا: اینه دیگه
گوجو: آهان من فکر کردم این رو از تو شومینه برداشتی ...به قیافه اش میخوره که خیلی خوشمزه نباشه
نانامی: وایسا من این شمع رو کنم تو کیک عکس بگیریم بعد کادو هارو باز کنیم..اون مته رو بیار من این کیک رو سوراخ کنم..
شوکو: من یه تیتاپ طلایی دارم بزار تو این..
نانامی شمع رو فرو میکنه
همه باهم:Happy birthday to you...nobody likes you.
نانامی: برات یه کادو گرفتم که به رنج سنی ات بخوره
گوجو: او مای گاد چه دی.لدوی خوبی
نانامی: جغجغست....
گوجو: مهم نیته..
گتو: مال من رو باز کن
گوجو: چه جغجغه خوبی...
گتو: نه این جغجغه نيست
گوجو: ...نیت مهم نیست
شوکو: خوشحالم برات یه کادوی آدمیزادی گرفتم
گوجو: اوه..چیه؟
شوکو : خودم
گوجو: تمرین کرده بودم رقص چاقو کنم ولی انگار کیکی نداریم
گتو: من یه کیک خریدم گذاشتم رو صندلی..منتظر بودم همتون بیایند ولی برای خوردن کیک باید بشینی روی اون صندلی...
گوجو: رو اون صندلی که چیز خاصی نیست؟