کمکم دلم میخواد برگردم خونه... درسته دلم برای مامانم تنگ نشده اما برای دستپختش و غذاهاش، خیلی تنگ شده. غذاهای هیچکسی رو به اندازهی غذاهای اون دوست ندارم، شاید چون دقیقاً میدونه چه چیزایی رو دوست دارم و چه چیزایی رو دوست ندارم. در همین حد بگم که من از لازانیا متنفر بودم؛ اما مامانم طوری درستش میکنه که میتونم هر روز، با اشتها لازانیا بخورم و لازانیاهای هیچکس دیگهای رو دوست ندارم؛ حتی اونی که خودم میپزم. روزی که قراره برگردم، حتماً از شب قبلش بهش پیام میدم که برام لازانیا درست کنه.
میدونم خیلی پرروام ولی غذاهای مامانم رو برای همتون ارزومندم:))
میدونم خیلی پرروام ولی غذاهای مامانم رو برای همتون ارزومندم:))