غزݪ بانوۍ احساسم...


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


هزاران مثنوۍ گویم بر آن مسٺ کمان ابرو
غزݪ بانوۍ احساسم شراب ارغوان دارد
#محمد_امیری

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


یوسف ‌معتکفم عاشق رسوای دگر
می نوازد به تنم چنگ زلیخای دگر

ماه‌زخمی‌به‌خون‌خفته‌دراین‌چاه‌منم
بشکند بغض مرا سنگ یهودای دگر


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


عاقبت در ازدحام این خیابانهای شهر
سایه‌‌ی‌پنهان‌‌من‌از کوچه‌‌هاخواهدگذشت

از مدار مرزهای عاشقی، بی گفت و گو
یار نابینای عاشق با عصا خواهد گذشت

#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


زیر بارانم تورا اینجا تجسم میکنم
در کنارم نیستی ...اما تبسم میکنم

نیستی‌عطر‌حضورت‌درکنارم‌مانده‌است
رد پای آن عبورت درکنارم مانده است


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


#پاییز_من🍁

بر سجاده عشق
چه مستانه به سجده نشسته ای
عطر خون گلهای بیقرار بهار
چه مشتاقانه بر جلگه‌ی دستانت سرازیر شده و به سوی دریاها
تپنده جاریست...
امشب این نماز عشق ...
چه شکوهی گرفته است!
نگاه کن گلهای سرخ همگی به نفس‌نفس افتاده اند؛
خورشید را ببین چه باوقار سر به زانوی شب گذاشته، به خاطر حضور تو...
و به حرمت ظهور تو
غروب سرختر از همیشه شرمش را به فردایی باشکوه برده است؛
#پاییز‌من دلم برای طلوعت همیشه بیتاب بود؛
و میان قصه های بود و نبودت
این شبها هوای تازه‌ای را نفسهایم از حس نفسهایت گرفته است...
روشنی را از پنجره‌ی مهتاب نگاهت به آسمان تیره‌ام بتابان
روشنگر شبهای تاریکی عشق؛

و میعادگاه آغوشم را طور سینایی دیگر،
محشری سوزان

و بهشتی از باران کن..


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


بنده‌ی آنم که به لب دُرّ گرانش ادبست


ذکر تمام سحر و ورد زبانش ادبست


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


میشه با برگای زرد رنگ آفتابُ بسازیم

زیر این ترانه بارون شعر مهتابُ بسازیم

#محمد_امیری

@Mehdii_Ahmadvand☔️
@MoHaMadD_Amiri🍃🌹


بوی‌ باران خزان و خاک خیس و موی تو


از خدا چیزی نمیخواهم، همین ما را بس است


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri




جمعه شد اشکی به چشمانم نشست
بغض و آهی روی لبهایم نشست

این قلم از شوق تو شعری نوشت
درد هجران روی شب هایم نشست


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


#روایت_پاییز🍁

دوباره شعر حزن انگیز
من‌وچشمان گریان در خیابانهای سردوخیس
صدای نعره های باد
میان کوچه های غم
میان ناله‌ی خشک درختانی
که سیلی میخورند از هجمه‌ی پاییز؛

تن لرزان یک مردی نمایان است
نگاه سرد و بی روحش شبیه آه باران است،
نشسته بر تنش یک آتش پردرد
و رویش زرد...
روایت میکند از قصه‌ی پرغصه‌ی یک آدم نامرد...

و لبهایش پر از بغضُ است
ولی بغضش چه پنهان است
شبیه ماهی افتاده بر ساحل چه بی جانست
و بر دستان لرزانش تیغی هوس انگیز
هویدا هست
نفسهایش پر از حسرت وَ رنگ دود سیگارست
نمیداند چه باید کرد
میان ماندن و رفتن...

و در این قتله گاه برگهای بیگناه امشب
چه بیتابانه چشمانش
سماع مرگ را دیده میان بزم رقص قاصدکهایش
و اشک درد میریزد
دلش را ساده از دنیای پر تزویر میگیرد
و در رویا میمیرد...


#محمد_امیری🍁🍃
@MoHaMadD_Amiri


میبرم بغض لبم را روی عرش آسمان

تا به غم صبری دهد آرامش پروردگار

#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


در شب تاریکم و تنها نشستم بیقرار
خیره ماندم با نگاهم برسرابی پرغبار

حسرت‌چشمان‌عاشق تاابد یک‌واژه شد
انتظار و انتظار و انتظار و انتظار


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


#بی_همتا💞

با من تو بمان ستاره ی بیتا باش
در خواب شبم زمزمه ی رویا باش

مهتاب رخت روشنی شام من است
یک ماه فروزنده ی بی همتا باش

تو موج غزل بر دل آغوش منی
با شعر لبت شاعره ی دریا باش

معراج تنت مقصد و مقصود من است
در بستر دل حادثه ای زیبا باش

شب آمد و من سوی تو می آیم باز
با رقص شفق عاشق بی پروا باش


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


اگرچه حال‌من بی‌تو شبیه‌حال بیماریست
وَ کار هر شبم تنها تماشای خود آزاریست

ولی تاجان به‌تن داری،لباست را که برداری
میان‌گریه‌های تو،هوای عطر من جاریست


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


قسم براین شب بی‌ماه
قسم بر سوز بغض‌و آه
قسم برتارهای گیسوان تو
قسم بر‌آن‌کمندی‌که‌شده چون‌حلقه‌ دارم
گرفتارم به پاییزی،به پاییز غم انگیزی
که باهر ریزش برگش
تلنگرمیزند بر جان من مرگش

#محمد_امیری🍁🍃


گفته بودم که خزان تاب و توانم برده
جگر سوخته ام ... حسرت باران دارد

گفته بودی به کویر جگرت میبارم
اشک من معجزه ی فصل بهاران دارد

#محمد_امیری🍁🍃
@MoHaMadD_Amiri


تو ماه دل آرایی ، زیبا و فریبایی
آرامش دریایی ، معشوق شکیبایی

من دشت پریشانم، دلداده‌ی بارانم
صحرای ترک خورده، اندوه بیابانم


#محمد_امیری🌹🍃
@MoHaMadD_Amiri


باز هم آتش و شمع بوسه به پروانه زدند

ساقیان باده بر این بوسه ی مستانه زدند

#محمد_امیری🔥🍃
@MoHaMadD_Amiri


#رقصی_در_آتش🔥

آهسته سر گذارم بر شانه های دیوار
ای وای از غریبی؛ ای وای از شب تار

نایی دگر ندارم تا انتهای مقصد
پایی به گل نشسته از گریه‌های بسیار

قلبم به غم تپیده، صبرم به لب رسیده
دیده دل غریبم آزار پشت آزار

《جامانده زخمی از او بر پیکر نحیفم》
جامانده ردّ خونی دورم شبیه پرگار

وقتی حریق و شعله بر جان جنگل افتد
باران اثر ندارد بر شاخه های تبدار

میسوزم و ندارم میلی برای ماندن
رقصی کند در آتش مردی به چوبه‌ی دار


#محمد_امیری🍁🍃
@MoHaMadD_Amiri


@AxNegarBot dan repost
‍#محبت_مرد✨

وفاداری در این دنیا به یک ارزن نمی ارزد
کسی احساس پاکت را
در این عالم نمیفهمد...

کسی چشمان گریان را
به روی هق هق و غمها به مهر خود نمیبندد...
و در ماتم سرای این جهان پر غم و اندوه،
لبی دیگر به شادیها نمیخندد...

محبت مرد...!

صداقت از دروغ و تهمت و عصیان، هزاران زخم کاری خورد...
جفا و ظلم به سوز خود
بهار مهربانی را به دامان زمستان برد..

و دلهای بدون حیله و تزویر
در این سرمای عالمگیر...
شبیه غنچه‌ی نشکفته ی بیتاب
به دست کینه ی نامردمان پژمرد...

و شیطان روبروی عشق
چه مستانه نبرد تن به تن را برد...!


#محمد_امیری🍁🍃
@MoHaMadD_Amiri

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

749

obunachilar
Kanal statistikasi