همینجور که مشغول تمیز کردن گل فروشیت بودی نگاهت به تاج گل هایی که تازه سفارش دادی میوفته.بین همه ی اونا یکیشون برات اشنا میومد...
"پرتغال_1721
تو یک دختر روستایی ساده و بسیار زیبا بودی که به دشت میرفتی و با گل ها تاج و دسته گل میساختی و در شهر میفروختی.
اما شانس باهات یار نبود و درسن 23 سالگی بیماریه وبا همه گیر شد.نصف بیشتر مردم روستا فوت کردن و توهم جزو اونها بودی"
تاج گلو برمیداری و تصمیم میگیری باخودت ببریش خونه...
@Te_amora
"پرتغال_1721
تو یک دختر روستایی ساده و بسیار زیبا بودی که به دشت میرفتی و با گل ها تاج و دسته گل میساختی و در شهر میفروختی.
اما شانس باهات یار نبود و درسن 23 سالگی بیماریه وبا همه گیر شد.نصف بیشتر مردم روستا فوت کردن و توهم جزو اونها بودی"
تاج گلو برمیداری و تصمیم میگیری باخودت ببریش خونه...
@Te_amora