دیشب خواب دیدم برادر بزرگتر دارم
و هوا بارونی بود.☔️
بارون لطیف بهاری داشت میبارید،
دوتا از دوستامون هم اومده بودن
خونمون. اونا رفته بودن بالاپشت
بوم ما هم بدو رفتیم حیاط؛ اولش
دستای همو گرفتیم و کمی دور هم
چرخیدیم و بعد کف حیاط خوابیدیم
و بارش بارون رو تماشا میکردیم، تقریبا
موهامون خیس شده بود اما اهمیتی
نمیدادیم.🌧️🩰
چند دقیقه بعد دوستامون اومدنو
داشتن ما رو تماشا میکردن
که بعدش به ما ملحق شدن.🫧
و هوا بارونی بود.☔️
بارون لطیف بهاری داشت میبارید،
دوتا از دوستامون هم اومده بودن
خونمون. اونا رفته بودن بالاپشت
بوم ما هم بدو رفتیم حیاط؛ اولش
دستای همو گرفتیم و کمی دور هم
چرخیدیم و بعد کف حیاط خوابیدیم
و بارش بارون رو تماشا میکردیم، تقریبا
موهامون خیس شده بود اما اهمیتی
نمیدادیم.🌧️🩰
چند دقیقه بعد دوستامون اومدنو
داشتن ما رو تماشا میکردن
که بعدش به ما ملحق شدن.🫧