تو آخرین حرفی هستی که من با خودم تکرار میکنم. آخرین امیدِ چشمها و آخرین رمقِ نگاهم.
تو تنها امیدی هستی که میتوانم بخاطرش این چیزهای نازیبا را تاب بیاورم.
فکر کردن به تو روزنههای قلبم را پرنور میکند و تسکینِ حضورت مرا زنده نگه میدارد.
دلم میخواهد تو را در گوشهای از قلبم پنهان کنم تا شیطنت هیچ حادثهای این رازِ اصیل را برملا نکند.
حالا که روح و قلبم دارند قد میکشند و بودنم تفسیر جدیدی یافتهاست، فهمیدهام بعضی چیزها را نباید گفت بعضی چیزها را فقط میشود تا عمق جان دوست داشت.
نیلوفر دادور
https://t.me/Niloofardadvar
تو تنها امیدی هستی که میتوانم بخاطرش این چیزهای نازیبا را تاب بیاورم.
فکر کردن به تو روزنههای قلبم را پرنور میکند و تسکینِ حضورت مرا زنده نگه میدارد.
دلم میخواهد تو را در گوشهای از قلبم پنهان کنم تا شیطنت هیچ حادثهای این رازِ اصیل را برملا نکند.
حالا که روح و قلبم دارند قد میکشند و بودنم تفسیر جدیدی یافتهاست، فهمیدهام بعضی چیزها را نباید گفت بعضی چیزها را فقط میشود تا عمق جان دوست داشت.
نیلوفر دادور
https://t.me/Niloofardadvar