سلوک و آداب صوفیانه
#سماع
(قسمت پنجم)
همانگونه که در پست های گذشته بیان شد "جلال الدین محمد بلخی رومی" معروف به مولوی از معتقدین سر سخت رقص و سماع بود.
اما برای تاکید بعضی از رویکردهای افراط گونه مولوی نسبت به سماع را مجددا متذکر می شویم.
🔴 مولوی سماع را برتر از نماز میداند!!
افلاکی شاگرد مولوی، در مناقب العارفین مینویسد :
روزی در حضور مولانا رباب میزدند و مولانا ذوقها میکرد. از ناگاه عزیزی(یکی از مریدان) درآمد که نماز دیگر (اذان) میگویند. (مولوی) لحظهای تن زد (صبر کرد) و فرمود : نی نی آن(اذان) نماز دیگر و این سماع نماز دیگر. هر دو داعیان حقند؛ یکی (اذان و نماز) ظاهر را به خدمت میخواهد و این دیگر (سماع)، باطن را به محبّت حق میخواند.
فرزند خلف مولوی نیز میگوید : انبیا توجه و رویکرد به خدا را در قالب نماز به مردم میرساندند؛ اما اولیاء (صوفیّه) آن نماز حقیقی را به صورت سماع به عالمیان رساندند!!
دکتر زرین کوب مینویسد:
«مولانا ایندفعه شمس را در شور و تابی که خود داشت و شعر و ترانه هایی که می سرود انعکاس داد. به سماع و رقص و وجد و شعر که یادگار شمس بود انس گرفت. در تمام قونیه خواننده ای نماند مگر آنکه مولوی او را به مجلس سماع دعوت نمود! وی هر جا میرفت آنجا را به محفل سماع تبدیل مینمود. صوفیان از ذوق او خرقه ها چاک کردند و حافظان قرآن به شاعرانِ شعر خوان مبدل گشتند.»
📓پله پله تا ملاقات خدا، ص ۱۶۱ و ۱۶۲
🔴 بنا بر آنچه مورد اجماع محققین تصوف است، مولوی چنان به موسیقی و سماع حساس شده بود که روزی در بازار زرگران، با شنیدن صدای ممتد پُتکهایی که فضا را پر کرده بود، به رقص و سماع آمد و شروع به چرخیدن کرد و مریدان نیز به متابعت او شروع به سماع کردند. زرگران نیز دست از کار کشیدند و گِرد مولوی به تماشا پرداختند. سماعِ مولوی از زوال ظهر تا وقت نماز عصر بطول انجامید.
📕مناقب العارفین، ۲/۷۱۰
❌ افراط مولوی در سماع و شعفِ صوفیانه و پشت کردن به علم و اهل علم، باعث شد که اعتراض فقها و علمای هم عصر او به حد اعلای خود برسد.
کار بجایی رسید که اگر یکی از مریدان مولوی از دنیا میرفت بجای قرآن و ذکر و صلوات، سماع و ساز و آواز و دست زدن به پا میکردند!
📘مولانا جلال الدین، ص ۳۴۶
👈🏻 جالب تر آن که آن قدر در رقص افراط کرد که هم نوعان و هم مذهبان مولوی تابِ بدعتهای او را نیاوردند و نمایندگانی نزد قاضی شهر فرستادند و از سماع و ساز و آوازی که مولوی در شهر به راه انداخته بود شکایت کردند و خواستار جلوگیری از بدعتهای وی شدند.
📜 رساله سپهسالار، تعلیقات ص ۳۳۹
جلال الدین رومی مجلس خصوصی سماع برای زنان نیز برپا کرده بود و خود در حلقه نسوان قرار می گرفت تا زنان به دور او گشته و تا حتما به شهود ذات حق و فناء فی الله نائل آیند!!!
گزارش ذیل از کتاب مناقب العارفین در همین رابطه است:
« از کمَّل (بزگان) اصحاب منقول است که:هر شب، مجموعه خواتین اَکابر ( همسران بزرگان)] قونیه پیش خاتون ( همسر)] امین الدّین میکائیل، که نایب خاص سلطان بود، جمع می آمدند و لابهها (التماس ها) میکردند که البته از حضرت خداوندگار (مولوی) برای برپایی مراسم سماع دعوت کند. چه، حضرتش را بدان خاتون آخرت، از حد بیرون التفات و عنایتها بود و او را شیخ خواتین میگفت. و چون آن جماعت [= زنان] جمع شدندی… بعد از نمازعشاء، حضرت مولانا، بیزحمت (بیمزاحمت) و تنها و تنها (به تنهایی) پیش ایشان رفتی و در میانه ایشان [ زنان] نشسته، همه آنها گرد آن قُطب [مولوی] حلقه گشتندی و بر او گشتندی… و حضرتش در میان گل و گلاب غرق عرق گشته تا نصفاللیل به معانی و اسرار و نصایح مشغول شدی. آخرالامر کنیزکان گوینده (آوازهخوان) و دفّافانِ ( دایرهزنان) نادِر و نایزنان [= نی زنان]، از [گروه] زنان، [به خوانندگی و نوازندگی] سرآغاز کردندی و حضرت مولانا به سماع شروع فرمودی و آن جماعت به حالی میشدند که سر از پا و کلاه از سر ندانستندی…»
مناقب العارفین، ص۴۹۰
🔰حال باید منتظر ماند و دید که آیا در این مجلس سماع بانوان نیز، جناب قطب و مرشد در حلقه نسوان قرار گرفته و همچون استادشان مولوی، به تماشای ذات جمیل در جنبش و لرزش کمر شاهدان می نشیند و در سکر عرفانی از قاعده المجاز قنطرة الحقیقة به شهود اعظم می رسند یا خیر؟
اگر میبینید الان نیز صوفیان در تشییع جنازه هایشان رقص و دست و پایکوبی میکنند، ریشه در معارف مولوی دارد.
ادامه⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
@OstadSokhanvar