در پشت سکوت و لبخندم
هزاران بغض و فریاد را به زنجیر کشیده ام
دردی که قلب را در سینه میفشارد ؛ زبان را گِره میزند
و همزادِ من تنها کسانی هستند
که بر قلب زخم هایی عمیق دارند و در کام زبان هایی گِره خورده .
هزاران بغض و فریاد را به زنجیر کشیده ام
دردی که قلب را در سینه میفشارد ؛ زبان را گِره میزند
و همزادِ من تنها کسانی هستند
که بر قلب زخم هایی عمیق دارند و در کام زبان هایی گِره خورده .