یروزی میرسه که دیگه نیستم.
نه اینکه رفته باشم و ترکت کرده باشم؛ نه!
یهو دیدی طبیعت منو با خودش برد و نبودم تا وقتی چشمت به صفحه ی گوشی بخوره کلی نوتیف ازم ببینی. نباشم تا روت حساس شم.
نباشم تا قربون صدقهات برم. نباشم تا حالِ بدتو خوب کنم امّا تو یادت نره بخندی؛ آخه لبات جون میده واسه خندیدن.
نبینم خودتو دوست نداشته بااشیااا؛ آخه خیلی دوست داشتنت قشنگه!
نبینم بی انگیزه شدیااا؛ آخه تو خدایی!
آره تو خدایی.
بهتره بگم خدامی :)
نه اینکه رفته باشم و ترکت کرده باشم؛ نه!
یهو دیدی طبیعت منو با خودش برد و نبودم تا وقتی چشمت به صفحه ی گوشی بخوره کلی نوتیف ازم ببینی. نباشم تا روت حساس شم.
نباشم تا قربون صدقهات برم. نباشم تا حالِ بدتو خوب کنم امّا تو یادت نره بخندی؛ آخه لبات جون میده واسه خندیدن.
نبینم خودتو دوست نداشته بااشیااا؛ آخه خیلی دوست داشتنت قشنگه!
نبینم بی انگیزه شدیااا؛ آخه تو خدایی!
آره تو خدایی.
بهتره بگم خدامی :)