Café Ferrofluid dan repost
یک آدم وقتی لاتاری برنده میشه و یک شب کلی پول دستش میاد چیکار میکنه؟
خب بقیه رو نمیدونم ولی قسمت سوم سه گانه ی واندروومن قرار بود اکران بشه پس هر جوری که بود تو بازار سیاه بلیط اولین اکران رو گیر آوردم
با ذوق روی صندلیم نشسته بودم و منتظر بودم فیلم شروع بشه و به تبلیغ های قبل فیلم داشتم فحش میدادم
- بسه دیگه ولمون کنید بزارید فیلمو ببینیم
که صدای جیغ و داد از پشت سرم بلند شد، بی توجه به صداها به جلوم نگاه میکردم و منتظر بودم فیلم شروع بشه
که یک صدای آشنایی بهم گفت
" ببخشید اجازه میدید من رد بشم "
به دست پر تتوش که جلوی چشمم بود نگاه میکنم و بعد سرمو میچرخونم تا ببینم باهاش به کجا اشاره میکنم
صندلی خالی کنارم رو که میبینم یکم پاهام رو عقب میکشم و بعد سرمو میارم بالا و با لبخند میگم
- بفرما....
و با دیدن زین جیغ بلندی میکشممم، پاهامو تا حد ممکن به صندلی میچسبونم و میگم
- اومده بودیم یک فیلم قشنگ ببینیم خدا قشنگ ترین مخلوقش و برامون فرستاد تا نشون بده رییس کیه
خب بقیه رو نمیدونم ولی قسمت سوم سه گانه ی واندروومن قرار بود اکران بشه پس هر جوری که بود تو بازار سیاه بلیط اولین اکران رو گیر آوردم
با ذوق روی صندلیم نشسته بودم و منتظر بودم فیلم شروع بشه و به تبلیغ های قبل فیلم داشتم فحش میدادم
- بسه دیگه ولمون کنید بزارید فیلمو ببینیم
که صدای جیغ و داد از پشت سرم بلند شد، بی توجه به صداها به جلوم نگاه میکردم و منتظر بودم فیلم شروع بشه
که یک صدای آشنایی بهم گفت
" ببخشید اجازه میدید من رد بشم "
به دست پر تتوش که جلوی چشمم بود نگاه میکنم و بعد سرمو میچرخونم تا ببینم باهاش به کجا اشاره میکنم
صندلی خالی کنارم رو که میبینم یکم پاهام رو عقب میکشم و بعد سرمو میارم بالا و با لبخند میگم
- بفرما....
و با دیدن زین جیغ بلندی میکشممم، پاهامو تا حد ممکن به صندلی میچسبونم و میگم
- اومده بودیم یک فیلم قشنگ ببینیم خدا قشنگ ترین مخلوقش و برامون فرستاد تا نشون بده رییس کیه