یه خاطره کوچیک بزارم برا بچه تا وقتی برمیگردم:)
بچه هایی که حتی صداشونم نشنیدم و از دور دوسشون دارم...
-اهورای عزیز که خودِ منِ( اون آرزویی که تو چنل گذاشتیمو خاطره کنی انشالله)
-ماریچی مهربونم(رسیدن به دلبرتو آرزو میکنم)
-ملاحت خوش قلب(کلکسیون پر از برگ های خشک شده رو برات میطلبم)
-ریحوش زیبا(برسه روزی که رماناتو چاپ کنی)
-طهورای چشم قشنگ(دنیای به زیبایی چشات برات آرزو میکنم.
دنی و رض و دلی (رسیدن اون دوتا دلبر و موفقیت دنی رو از خدا میخوام )
-پرتقال جان(همونی شه که دلت میخواد)
-سارماه خوشسیما(پایداری قلمت )
-ماه خاموش شب( حال خوب برای دلت میطلبم)
-فرزین اف(روان باشد قلمت همیشه)
-دخت شرقی مهربان(بهترین آینده رو برات میخوام)
-ماروین خوش سلیقه(تنور دلت همیشه گرم)
-دلی عزیز(رسیدن به دلبرت)
-حنا(رنگی بودن زندگیت)
-نادیا(افتتاحیهی کافه ابرت)
-سجاد(داشتن پاندا هرچند غیر ممکن)
-حورا(رسیدن به دلبرت)
-نیلرام (نوشتن کتاب خودت)
-هیدیکا(بغل کردن آسمونت)
-سارا(بالاترین مرتبهی زندگیت ببینمت)
-حسام(قلمت استوار تر)
اگر کسی رو یادم رفته بزارید پای زیادی چنل ها که یادم میره:*
اینجا بمونه یادگاری🤍