اوپی درباره اینکه چند روز پیش سوبین رو تو خیابون دیدن پست گذاشته
اوپی با چندتا موآ دیگه تو کافه بودن و دورهمی soobrangdan داشتن که یه فرد مو بلوند و خیلی آشنا میبینن ( سوبین بود!!!!)
اوپی داشت فکر میکرد که چیکار باید کنن تا اینکه سوبین Glidic ( ایرپاد) هاشو در آورد و به اوپی و دوستاش نگاه کرد. اوپی حرکت دستی TXT رو انجام داد و سوبین هم پیس رو انجام داد!🐰✌️🏻 و سوبین سمت جایی که اوپی نشسته بود رفت
اوپی به سوبین گفت که اونروز دورهمی soobrangdan داشتن و درمورد کارایی که طول روز انجام دادن ( خوردن، عکس گرفتن، حتی اوپی عکسایی که گرفته بودن رو به سوبین نشون میده) به سوبین تعریف میکنه. و سوبین به نظر میرسید که از شنیدن اینکه اونها یه دورهمی soobrangdan داشتن خیلی خوشش اومده بود!!
اوپی گفت از اونجایی که تعداد زیادی موآ اونجا بودن که باهاش صحبت میکردن و ازش سوال میپرسیدن باید براش سخت بوده باشه ولی سوبین حتی یه سوالی که ازش پرسیده میشد هم رد نمیکرد! اون با حوصله به همه سوال ها جواب میداد ><
و از اونجایی که سوبین خیلی قدبلنده وقتی که داشته با موآ ها حرف میزده سرشو خم میکرد
اوپی ازش پرسید که میتونه با سوبین دست بده و اون خیلی دوستانه و با مهربونی گفت 'البته~~!' و باهم دست دادن ( اوپی گفت دستش خیلی بزرگ بود) و ازش بوی bombshell رو استشمام کرده
و وقتی سوبین به راهش ادامه میداد برمیگشت و به راه اوپی هم نگاه میکرد
بنابراین اوپی و دوستاش به خداحافظی کردن ادامه دادن و ژست قلب گرفتن و سوبین هم ژست قلبی گرفت 💗
اوپی با چندتا موآ دیگه تو کافه بودن و دورهمی soobrangdan داشتن که یه فرد مو بلوند و خیلی آشنا میبینن ( سوبین بود!!!!)
اوپی داشت فکر میکرد که چیکار باید کنن تا اینکه سوبین Glidic ( ایرپاد) هاشو در آورد و به اوپی و دوستاش نگاه کرد. اوپی حرکت دستی TXT رو انجام داد و سوبین هم پیس رو انجام داد!🐰✌️🏻 و سوبین سمت جایی که اوپی نشسته بود رفت
اوپی به سوبین گفت که اونروز دورهمی soobrangdan داشتن و درمورد کارایی که طول روز انجام دادن ( خوردن، عکس گرفتن، حتی اوپی عکسایی که گرفته بودن رو به سوبین نشون میده) به سوبین تعریف میکنه. و سوبین به نظر میرسید که از شنیدن اینکه اونها یه دورهمی soobrangdan داشتن خیلی خوشش اومده بود!!
اوپی گفت از اونجایی که تعداد زیادی موآ اونجا بودن که باهاش صحبت میکردن و ازش سوال میپرسیدن باید براش سخت بوده باشه ولی سوبین حتی یه سوالی که ازش پرسیده میشد هم رد نمیکرد! اون با حوصله به همه سوال ها جواب میداد ><
و از اونجایی که سوبین خیلی قدبلنده وقتی که داشته با موآ ها حرف میزده سرشو خم میکرد
اوپی ازش پرسید که میتونه با سوبین دست بده و اون خیلی دوستانه و با مهربونی گفت 'البته~~!' و باهم دست دادن ( اوپی گفت دستش خیلی بزرگ بود) و ازش بوی bombshell رو استشمام کرده
و وقتی سوبین به راهش ادامه میداد برمیگشت و به راه اوپی هم نگاه میکرد
بنابراین اوپی و دوستاش به خداحافظی کردن ادامه دادن و ژست قلب گرفتن و سوبین هم ژست قلبی گرفت 💗