بریتانیا- دهم دسامبر 1898
انگشتان کشیده اش بیقرار تر از همیشه مشغول نواختن پیانو شدند. کِبریای امشب فراتر از انتظار بود.
سه قطره خون، کام سفید رنگ؛ تنها باقی مانده های جنایت امشب بر عِذار دستکشهای چرم سیاهش.
انتخاب امشب، پسری نوزده ساله بود؛ تصور خلق آثار خونین بر تن بلورین پسر و التماس برای زندگی، بانیِ خلسه ی روحش میشد.
نمیدانست پسر برای زخمی شدن تن برهنه اش به او التماس خواهد کرد، نه زندگی.
- تبانی مرگ
انگشتان کشیده اش بیقرار تر از همیشه مشغول نواختن پیانو شدند. کِبریای امشب فراتر از انتظار بود.
سه قطره خون، کام سفید رنگ؛ تنها باقی مانده های جنایت امشب بر عِذار دستکشهای چرم سیاهش.
انتخاب امشب، پسری نوزده ساله بود؛ تصور خلق آثار خونین بر تن بلورین پسر و التماس برای زندگی، بانیِ خلسه ی روحش میشد.
نمیدانست پسر برای زخمی شدن تن برهنه اش به او التماس خواهد کرد، نه زندگی.
- تبانی مرگ