● قزلباش، عنوان قشون منظم فرقۀ دموکرات آذربایجان (۱۳۲۵-۱۳۲۴خ)
• محمد حسنپور گوهری (۱۴۰۲/۰۹/۲۱)
وسعتِ استعمالِ لفظ قزلباش در منابع مکتوبِ متعاقبِ تأسیس و توسعۀ حاکمیت شیعۀ صفویه، محدود به صِرفِ تسمیۀ قَلَنسُوۀ قرمزِ قائدان و قوای صفویان نماند و طی قرون متمادی، تدریجاً به مؤلفاتِ مادی و معنویِ متعددی از جغرافیای سیاسی و انسانیِ تشیع تعمیم یافت؛ وضعیتی که برخاسته از محوریتِ صفویان در فضای تخاصمِ متقابل با همسایگانِ سنیمذهب بود و طبعاً، لفظ ترکیِ «قزلباش» را بیش از دیگر الفاظِ مرکبِ مشابهْ شایع کرد. متونِ مقطع مذکور، مملو از عباراتِ متنوع در توصیف درازکلاهِ دَوازدهتَرکِ صفوی هستند که اغلب، مرکب از کلماتِ متردافِ دو لفظِ «سُرخ یا قرمز» و «سَر یا کلاه» بودهاند، اما هیچیک مثل اصطلاح قزلباش شهرت و تداول نیافتهاند. در تاریخ معاصر ایران، بحران آذربایجان در جریانِ استقلال تا اضمحلالِ حکومت فرقۀ دموکرات بهرهبری سید جعفر پیشهوری، شاهد احیای گذرای کلمۀ قزلباش در مفهومِ قریب به ماهیتِ اولیۀ آن، مدلول بر لشکرِ کشور بوده است.
مختصر حاضر، مختصِ تفصیلِ حوادثِ منجر به ظهور و سقوط دولتِ مستعجلِ دموکرات و بعلاوه، قضاوت دربارۀ کارنامۀ یکسالۀ آن نیست، اما مسلماً در اوایل استقرار حاکمیت جدید بهمرکزیتِ تبریز، سوای قوای مسلح و چریکیِ موسوم به «فدائی»، یک ارتش منظم نیز با عنوان «قشون ملی قزلباش»، مرکب از افسران و افرادِ وظیفه سازمان یافت که آمارشان تا اواخر موجودیت سیاسیِ حکومت ملی آذربایجان، مطابق اقوال متفاوتِ منابع با احتساب یا اجتناب از شمار فدائیان، شامل بیش از ۱۸,۰۰۰ سرباز و پرسنل نظامی بود.[۱] واضحاً هدف اصلی از این تسمیه، توصیلِ دولت خودمختار دموکرات به سلطنت صفوی بوده که فعلاً نیز توسط کشور جمهوری آذربایجان دنبال میشود.
تفوق صفویان بر رقیبان، محصولِ اتکایشان بر قوای ترکمانان عمدتاً برخاسته از روم و شام بود. حضور مستمر نظامیان شیعۀ غالی در مساعیِ ناموفقِ جنید و حیدر، منجر به صیانت از اسماعیلِ صغیر توسط سران قزلباش شد. لذا فارغ از سابقۀ زبانیِ دو سوی شمالی و جنوبیِ رودِ اَرَس، ترکی از بَدوِ جُلوسِ سرسلسلۀ صفویه در تبریز، تا سقوط اصفهان نیز بهعنوان زبان مادریِ دودمانِ سلطنتی، به رسمیتِ سیاسی رسید. رواج ترکیْ محدود به دربار و اردوی صفوی نبود و فارغ از نَضجِ ادبی، مثل فارسی در مکاتبات داخلی و خارجی حکومت نیز به کار میرفت.[۲] پایتختگزینیِ مغولان در آذربایجان امری بدیع نبود و خاصه شهر تبریز، سابقاً نیز جزو مراکز حاکمیتِ ایلدگزیان و متعاقب غلبۀ مِنکُبِرنی بر ایشان، مدتی مقر اصلی سلطان جلالالدین خوارزمشاه بود. صفویان نیز در تداوم همین سنت سیاسی، سنواتی مدید از صدر حاکمیت خود را در تبریز مستقر بودند.
علیرغم نقش صفویه در رشد ترکی، سعیِ وسیع در حذف زبان فارسی توسط فرقه، مبیّن غلبۀ عنصر زبان و قومیت بر مفهوم هویت در دوران مدرن است؛ در حالی که مقارن ظهور صفویه، دین و مذهبْ عاملی غالب در تعیین هویت بود. مبرهن است که تأکیدِ اَکیدِ صفویان بر مذهب تشیع، توأم با سیادت و حتی طرح مؤکدِ نظریۀ تداوم حکومت تا اتصال به دولت مهدوی در مقدمۀ آخرالزمان بود. بعد از قتل صفویه توسط محمودشاه افغان و دفن آن بهدستِ نادرشاه افشار در دشتِ مُغان، طی مدتی مدید حصول مشروعیت سیاسی بین قشر شیعیِ جامعۀ ایران، مستلزم کسب انتساب به سلسلۀ صفوی ولو تأیید سلطنت صوریِ مدعیان بیمسمای صفویه بود. صفویان نهفقط در اصفهان، بلکه در آذربایجان که پایگاه معنوی و خاستگاه اجدادشان بود، از نفوذ مذهبی در ذهنیت شیعیان مناطق مختلف برخوردار بودند.
صرفنظر از میزان تقید دموکراتها به اسلام، فرقه میکوشید آمال و عقاید سیاسیِ خویش را با تشیع تطبیق دهد. یکی از ملزومات قدرت مشروع در جامعۀ اغلب ترکیزبان و شیعیمذهب آذربایجان، تداعیِ خاطرۀ صفویان و قزلباشان در اذهان مردمان بود. فلذا قطعنظر از حضور عنوانِ شاخص «سیّد» در نام رهبر فرقه و تناسب ضمنی آن با سیادت صفویه، برگزیدن نام قزلباش برای قشونِ حکومت، بیانگر تأکید بر وجهۀ تاریخی و مذهبی در محیط اجتماعیِ آذربایجان بوده است. همان طور که راجِر سِیْوُری سابقاً ذکر کرده است، تسمیۀ منتخب فرقۀ دموکرات، اقدامی سنجیده و پیشاندیشانه جهت تحریک و ترغیب عواطف عمومی بود.[۳]
•┈┈•┈┈•┈┈•
• مآخذ کلام:
1. Zabih, Sepehr. 1966. The Communist movement in Iran. Berkeley And Los Angeles: University of California Press. p. 104.
2. Floor, Willem, & Hasan Javadi. 2013. "The Role of Azerbaijani Turkish in Safavid Iran." Iranian Studies 46(4). pp. 569-581.
3. Savory, Roger M. 1997. “Modern Persia.” In The Cambridge History of Islam, V. 1B: The Central Islamic Lands Since 1918, 595-626. Cambridge: University Press. p. 616.
🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه
• محمد حسنپور گوهری (۱۴۰۲/۰۹/۲۱)
وسعتِ استعمالِ لفظ قزلباش در منابع مکتوبِ متعاقبِ تأسیس و توسعۀ حاکمیت شیعۀ صفویه، محدود به صِرفِ تسمیۀ قَلَنسُوۀ قرمزِ قائدان و قوای صفویان نماند و طی قرون متمادی، تدریجاً به مؤلفاتِ مادی و معنویِ متعددی از جغرافیای سیاسی و انسانیِ تشیع تعمیم یافت؛ وضعیتی که برخاسته از محوریتِ صفویان در فضای تخاصمِ متقابل با همسایگانِ سنیمذهب بود و طبعاً، لفظ ترکیِ «قزلباش» را بیش از دیگر الفاظِ مرکبِ مشابهْ شایع کرد. متونِ مقطع مذکور، مملو از عباراتِ متنوع در توصیف درازکلاهِ دَوازدهتَرکِ صفوی هستند که اغلب، مرکب از کلماتِ متردافِ دو لفظِ «سُرخ یا قرمز» و «سَر یا کلاه» بودهاند، اما هیچیک مثل اصطلاح قزلباش شهرت و تداول نیافتهاند. در تاریخ معاصر ایران، بحران آذربایجان در جریانِ استقلال تا اضمحلالِ حکومت فرقۀ دموکرات بهرهبری سید جعفر پیشهوری، شاهد احیای گذرای کلمۀ قزلباش در مفهومِ قریب به ماهیتِ اولیۀ آن، مدلول بر لشکرِ کشور بوده است.
مختصر حاضر، مختصِ تفصیلِ حوادثِ منجر به ظهور و سقوط دولتِ مستعجلِ دموکرات و بعلاوه، قضاوت دربارۀ کارنامۀ یکسالۀ آن نیست، اما مسلماً در اوایل استقرار حاکمیت جدید بهمرکزیتِ تبریز، سوای قوای مسلح و چریکیِ موسوم به «فدائی»، یک ارتش منظم نیز با عنوان «قشون ملی قزلباش»، مرکب از افسران و افرادِ وظیفه سازمان یافت که آمارشان تا اواخر موجودیت سیاسیِ حکومت ملی آذربایجان، مطابق اقوال متفاوتِ منابع با احتساب یا اجتناب از شمار فدائیان، شامل بیش از ۱۸,۰۰۰ سرباز و پرسنل نظامی بود.[۱] واضحاً هدف اصلی از این تسمیه، توصیلِ دولت خودمختار دموکرات به سلطنت صفوی بوده که فعلاً نیز توسط کشور جمهوری آذربایجان دنبال میشود.
تفوق صفویان بر رقیبان، محصولِ اتکایشان بر قوای ترکمانان عمدتاً برخاسته از روم و شام بود. حضور مستمر نظامیان شیعۀ غالی در مساعیِ ناموفقِ جنید و حیدر، منجر به صیانت از اسماعیلِ صغیر توسط سران قزلباش شد. لذا فارغ از سابقۀ زبانیِ دو سوی شمالی و جنوبیِ رودِ اَرَس، ترکی از بَدوِ جُلوسِ سرسلسلۀ صفویه در تبریز، تا سقوط اصفهان نیز بهعنوان زبان مادریِ دودمانِ سلطنتی، به رسمیتِ سیاسی رسید. رواج ترکیْ محدود به دربار و اردوی صفوی نبود و فارغ از نَضجِ ادبی، مثل فارسی در مکاتبات داخلی و خارجی حکومت نیز به کار میرفت.[۲] پایتختگزینیِ مغولان در آذربایجان امری بدیع نبود و خاصه شهر تبریز، سابقاً نیز جزو مراکز حاکمیتِ ایلدگزیان و متعاقب غلبۀ مِنکُبِرنی بر ایشان، مدتی مقر اصلی سلطان جلالالدین خوارزمشاه بود. صفویان نیز در تداوم همین سنت سیاسی، سنواتی مدید از صدر حاکمیت خود را در تبریز مستقر بودند.
علیرغم نقش صفویه در رشد ترکی، سعیِ وسیع در حذف زبان فارسی توسط فرقه، مبیّن غلبۀ عنصر زبان و قومیت بر مفهوم هویت در دوران مدرن است؛ در حالی که مقارن ظهور صفویه، دین و مذهبْ عاملی غالب در تعیین هویت بود. مبرهن است که تأکیدِ اَکیدِ صفویان بر مذهب تشیع، توأم با سیادت و حتی طرح مؤکدِ نظریۀ تداوم حکومت تا اتصال به دولت مهدوی در مقدمۀ آخرالزمان بود. بعد از قتل صفویه توسط محمودشاه افغان و دفن آن بهدستِ نادرشاه افشار در دشتِ مُغان، طی مدتی مدید حصول مشروعیت سیاسی بین قشر شیعیِ جامعۀ ایران، مستلزم کسب انتساب به سلسلۀ صفوی ولو تأیید سلطنت صوریِ مدعیان بیمسمای صفویه بود. صفویان نهفقط در اصفهان، بلکه در آذربایجان که پایگاه معنوی و خاستگاه اجدادشان بود، از نفوذ مذهبی در ذهنیت شیعیان مناطق مختلف برخوردار بودند.
صرفنظر از میزان تقید دموکراتها به اسلام، فرقه میکوشید آمال و عقاید سیاسیِ خویش را با تشیع تطبیق دهد. یکی از ملزومات قدرت مشروع در جامعۀ اغلب ترکیزبان و شیعیمذهب آذربایجان، تداعیِ خاطرۀ صفویان و قزلباشان در اذهان مردمان بود. فلذا قطعنظر از حضور عنوانِ شاخص «سیّد» در نام رهبر فرقه و تناسب ضمنی آن با سیادت صفویه، برگزیدن نام قزلباش برای قشونِ حکومت، بیانگر تأکید بر وجهۀ تاریخی و مذهبی در محیط اجتماعیِ آذربایجان بوده است. همان طور که راجِر سِیْوُری سابقاً ذکر کرده است، تسمیۀ منتخب فرقۀ دموکرات، اقدامی سنجیده و پیشاندیشانه جهت تحریک و ترغیب عواطف عمومی بود.[۳]
•┈┈•┈┈•┈┈•
• مآخذ کلام:
1. Zabih, Sepehr. 1966. The Communist movement in Iran. Berkeley And Los Angeles: University of California Press. p. 104.
2. Floor, Willem, & Hasan Javadi. 2013. "The Role of Azerbaijani Turkish in Safavid Iran." Iranian Studies 46(4). pp. 569-581.
3. Savory, Roger M. 1997. “Modern Persia.” In The Cambridge History of Islam, V. 1B: The Central Islamic Lands Since 1918, 595-626. Cambridge: University Press. p. 616.
🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه