🔆جشن سده از دیدگاه شاهنامه🔆
👑هوشنگ با چند تن از نزدیکان از کوه میگذشتند که مار سیاهی هویدا شد.او سنگ بزرگی برداشت و به سوی آن رها کرد. سنگ به کوه برخورد کرد و آتش از برخورد سنگها برخاست و اینچنین بود که اهورامزدا آتش را به وی شناسانید:
یکی روزشاه جهان سوی کوه
گذر کرد با چند کس همگروه
پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
به زور کیانی رهانید دست
جهانسوز مار از جهانجوی جست
بر آمد به سنگ گران سنگ خرد
هم آن و هم این سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار کشته ولیکن ز راز
ازین طبع سنگ آتش آمد فراز
جهـاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغیست این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چوکوه
همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
زهوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
یکی جشن کرد آنشـب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
🔱جشن سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حمله مغول دوام آورد و شاهان و مردم عادی همگی این جشن را به پامیداشتند
🔱دکتر روحالامینی درباره برگزاری سده در کرمان میگوید: «کرمانیها این جشن را باشکوهتر از مناطق دیگر برگزار میکنند. هنوزهم در کرمان رسم است که کشاورزان از خاکستر آتش بر زمینهاشان میپاشند، زیرا عقیده دارند که خاکستر آتش سده به زمین برکت میدهد.»
🔱به رغم گذشت هزاران سال امروزه تغییرات محسوسی در برگزاری این جشن به وجود نیامده و این آیین آن قدر قوت داشته که موفق به حفظ خود شده است
🔱از آن جا که سده را آتش میزنند، به این جشن سدهسوزی هم میگویند
به کانال شاهنامه فردوسی بپیوندید👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAFcORoHT4lwPehKmFQ