آهی که هشت حرف شده حالا


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan



Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




بوی عید نه، که بوی خون می‌آید از هر تکه از خاک سرزمینم. سرزمینی که در گوشه گوشه‌اش بخشی از وجودم مانده و نمی‌دانم کی دست بر‌می‌دارند از کوردهایی‌ که در داخل مرزداران غیور و شریف می‌خوانندشان و در مرز گلوله باران می‌کنند کولبرها همین مرزداران دست‌تنگ را و بیرون ازین خاک همان حامیان به ظاهر، ضدکورد محض می‌شوند.
غمگینم و بی‌زار ازین پارادوکس کثیف غمگینم ولی تسلیم هرگز در خون کورد نیست و حالا که نوبت عفرین شده می‌گویم که عفرین، نفرین ملت کورد است به وحوشی که خود نمی‌دانند با هر کوردی که می‌کشند هزار کورد جوانه می‌زند از خون‌شان.

#شی_ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


@attachbot dan repost
فرو نکن درد می‌کشم
نکن فرو
دست‌ها هنوز بی‌رحمند
و زخمی که مرا زن کرد
هزارساله ام کرده
تازه‌ام
و نفس می‌کشم از آخرین پنجره
و جیغی از بام شهر :
پاره کنید
پرده‌های نادریده‌ی‌ درد
که دختران در من غمگینند
و ایران حرم سرای خری که ندارد شاخ
تا دسته فرو کرده توی کجا؟
شیاف بی‌درد پتاسیم
توی مردان شعر
توی مختاری
توی پوینده
توی گریه‌های زنی که پریود تاریخ است .

#شی_ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


همه می‌آیند

می‌روند از درِ دیگر

تا بیاید کسی که نمی‌آید

همیشه او که نیامده، آمده‌

و دوستت‌دارم، شعری که هرگز ننوشتند شاعرها

قبل از تو هرکسی نبود

بعد از تو هرکه بود، ناگهانی بود!

چه می‌دانستم انتها ندارد عشق

قلب را تلف می‌کند مثل سرطان

که ندارد هیچ‌درمان

جز فراموشی شبی‌ که نمی‌آورم به یاد

#شی‌ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


از چهار‌ راه
به آچار
ناچاری ماشین‌ها رسیده‌ایم
و گلی که از راه پرپر می‌رود
دل زده بر داغ‌های پیاده‌رو
که برو
این خانه زخم‌های زیادی کرده سوا
افتاده از درازی توی حال‌
افتاده‌ و مادر
عکسی که نفس نمی‌کشد دیگر
لای خطوط معوج خیال
تنهام می‌کند
این جیغ که قیژ پیچیده
در :هیس! دختری که نمی‌زند فریاد

#شی‌ما_قاسمی
@Shima_Qasemi




در حال اشک بی‌کنارت نشسته‌ام

و این گریه‌ها که می‌روند از من

مادر ندارند که دست بکشد بر شیار


جهان اگر بخوابد لای بمب

باز گوشم پر است

و هیچ خمپاره‌ای نمی‌زند پرده را

سرباز در تونل ارتجاعی‌ام مرده

شلیک می کند دشمن به دست هایی که تسلیم !


هی‌احمق !

تمام شده جنگ

و این قمپزها که در می‌کنی

شلوار هم نمی‌کند خیس

برای منی که ایستاده‌ام روی مین .


#شی‌ما_قاسمی
@Shima_Qasemi




بیداری فاجعه ست
این بیداری کثیف !

و معشوقه نامی ست
که تنهاترت می کند
می چکد از چشم ها
مثل مسلسلی
که قلبت را نشانه می رود

کجای این سطر نشسته ای به زور؟
گم شو!
شعر،زن است
و کلمات
بوسه ای مجاز بر لبهام...!

#شی‌ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


دارم ‌از‌ گریه‌ برنمی‌گردم

دارد ‌این زخم‌ها که درد نمی‌کند

که درد نمی‌کشم از فاصله

دوری زن است

جاده راهزنی‌ که لب از مرداد می‌زند به جیب

پس چرا دلم نمی‌گیرد

از فعل که معکوس است

از زندگی که معکوس

و مرگ

ادامه‌ی شعری که دارم نمی‌نویسم

حالم خوب خراب

و عشق ما‌را گریه کرده

که استخوان‌هایمان گیر می‌کند

لای دوستت‌دارم

ندارمت!

#شی_ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


@attachbot dan repost
نام کوچک تنهایی‌ست

مردی که خوابیده روی بیداری‌م

و نصف‌ النهاری که از پستان‌هام
می‌گذرد

سریع‌تر از اشک رفته‌ام

و گونه‌هام

تپه‌ای که خودکشی می‌کند مرا

تا اسب‌تر بیفتی از خطوط ران‌هایم

یاءسگی کجای تنم خوابید

که بند نمی‌آیم

کمی خون بپاش

که زندگی زخم تازه‌ای باشد

روی قلبی که مرگ تنهاترش کرد

تنهایی، اسم کوچک من است

و عشق

جنگی بین دو بدن

که دیگر صلح نخواهد شد

#شی_ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


مثل گلابى
آرميده بر تختم
از درخت تب دارش دور

عقب تر از خنده ايستاده ام
تا مرگ
كمى بيشتر كار كند
روى بخت من
و چشمهاش
كه تا آرنج
پاره كرده گلويم را
در باز كند
مثل زخم
قورتم دهد
مثل زندگى
برگ برگم كند
مثل زنان باكو
لب بگيرد از لا
و لختى گلاب بپاشد
روى تن گلابى
كه خوابيده بر تخت
بى آنكه بخوابد

#شی_ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


پرم
که لال ،می لولم
میان واژه ها که بی مادرند
درنده تر از تو فعل نیست
و آغوشت ،پایان تر از باز/بسته راهم را
عشق ،اشتباهی که پاک نمی شود
مگر با خون
بپاش
که سطرهای اضافه ،گریه در شعرند
سپید ،سپید نیست
وقتی دامنم پرچم غمگینی ست
که باد هم تکانش نمی دهد
تنهایی ام شلوغ شده
شلوغ تنهام
تنهایی ام شلوغ کرده تنهایی ام
های مردهای های های شبانه ام
لطفن کمی" برو" بیاورید
رفته ای !
و فعل ،غمگین ست
و فعل دو بار پستان ست
تا به جمله شیر بدهد
زنی که همشیره ی تنهایی ست .

#شی_ما_قاسمی

@Shima_Qasemi


@attachbot dan repost
‌با بوسه هم مى شود جنگيد
كارى كن
كارى كن كه عشق
اتفاق خون باری‌ست
و آغوش
مسلسلی‌ که بازو ندارد

تاب مى خورم در كودكى
كه كودكى م
تاب بخورد
تا پدر كه نصف دريا بود
آب بدهد به رحم
به گورى
كه در مادرم كنده بود
تا بزرگ شوم

شده ام
ديگر به کار نمی‌آید دل
کاری کن
كارى كن كه فكر نكنم به عشق
من از تکامل این تنهایی می‌ترسم ...

#شی_ما_قاسمی
#جنگ

@Shima_Qasemi


زمین رفته خانه ی مادرش
خورشید پشت کرده
دارایی مشت
دهانم خون
سهم کثافت است
وقتی نداری
تن می زند به خواب گور
سور بده
کبک ها سر کرده اند در برف
تاريخ می زند
به زنی که ديگر ندارد آب
تشنگى
که از تشنه لب نمی پرسد
سطر بعدی را خیس كن
اشك بريز
كه ریخته ام تا درد ،سر بخورد
سر نزند
به سری که درد می کند از ..

گورکن
خانه ام را عمیق تر بکن .

#شی_ما_قاسمی
#گور_خواب

@Shima_Qasemi


_کمربند ها را نبندید
بستم از هر طرف
زمین خوردم

سیاه تر از عروس پوشیده ام
و پدر که پله پایین می رود
گریه جا گذاشته در
پستانی که پنج بار مادر بود
در بود که بسته می شد رو به هیچ باز
و زندگی
فرش کثیفی که خورده ام چهار تا به عقب
هنوز داغ بودم
که چپاندم به کاسپین

نشسته ام
به ترکتازی مردی
خمیده تر از دیوار عثمانی

_کمربند ها را نبندید
بستم از هر طرف زمین خوردم .

#شی_ما_قاسمی


@Shima_Qasemi
Shima Qasemi :Instagram


خواب ندارم
بی داری ام
زنى ست دربست
كه دختر نيست
حتى سیاه تر از پستان رگ کرده ام
سپید نشد کلاغ این تختخواب
اين بستر اين صفحه ى سپيد
كه ديگر پا نمى دهد
به شعرى كه فردا آمد و ديروز
رفتم از امروزش
كه تنهایی ام را زیر لگد بگیرم
مشت و مال بدهد دختركى چينى
توى حمامكى تركى
و بعد بخواند محلى و بعد
بخواهد از دختران ایل در غربت
كه شیرزن نیستند
غمگینند
چقدر رگ آورده پستان غم كرده ام
توى قسطنطنیه لخت
سر رفته ام از شیر
خواب ندارم
بى دارى ام
دست فرو برده تا بيخ
توى تونلی
که مرد ندارد

#شی_ما_قاسمی
@Shima_Qasemi
Shima Qasemi :Instagram


زمین باردارِ غصه بود !
توليدِ مثل دیوانگیِ ما
جولانگاه گرگ هایی
که تکه پاره مان كردند‍

به دنيا آمده ام با سر
كه یادم بماند کودکم را
پيش از آمدنش
سیر گریه کنم

روز در جهنم دره ی زندگی
شب ، خواب بهشت مى بينم
کاش می دانستند كه آن دنيا
خاکسترم به هیچ دردی نمی خورد
و دخترم را
در خواب نمى ديدم

" به دنيا نياورم مادر!"


#شیما_قاسمے
@Shima_Qasemi
shima qasemi :Instagram


تا بيخِ گلو بغض ام
آورده بالا
گاوى که دوشيده از پستانم
شيرم را

به دنیا نیامده شاید
که جنگلی تنهام توی آغوشت
خوره اى موذی
دارد می خورد مرا
و زيرم مى كند
مثل پلنگ روى پتو
كه ناخن هاش رفته لاى خيس
لاى هفت سالگى م
كه ديگر برنمى گردد با هيچ قطارى
دو تونل
دو غارِ طويل
چشمهاى خيس من اند
و با انگشت هات كه راهزن اند
به نا کجا می ... زنى که منم
و آرام و بی صدا
هى غلت می زنى
هى غلت مى زنى
تا زمین لاى دو شاخِ دیگر گير كند
و مثل گاوی
بدوشد از پستانم !


#شیما_قاسمے
@Shima_Qasemi
shima qasemi :Instagram

19 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

117

obunachilar
Kanal statistikasi