🌙Silvermoonshadow

⚜🥀🌿برای اولین بار سوار ترن میشه پسره پس میوفته😂🎢🎡
@lovely_novel💕
چشماش بین صف و افرادش و #ترن در گردشه.🍿🎠😍🎢
بالاخره نوبتمون میشه.دستشو #میگیرم و کمکش میکنم سوارشه.💃🎢🌿
+:سام مطمئنی #میخوای سوارشی؟ با اشتیاق سر تکون میده.
سوار میشیم و ترن راه میوفته.
هرچی سرعت و #هیجان بیشتر😬🥶😣 میشه،ساموئل بیشتر میترسه و جیغ میکشه.😩🚫♨️😲
موقع سقوط از #سراشیبی دندونای تیزش تو گوشت بازوم فرو میرن🦷💪😬ترن که وامیسته #جسم بیحال رنگ پریده‌شو روی شونه‌م میندازم،#ضربه‌ای به باسنش میزنم؛😂🖐🍑
+:که‌نمیترسی ها؟ترن سواری دوست داری اره عزیزم؟🪁😏🤪
#مشت بیجونش رو کمرم باعث خنده‌م میشه که یهو صدای #عق زدنش و میشنوم و....😰👖🤢
فرشته‌ای برای اولین بار با عشقش سوار ترن‌میشه و حسابی گند نیزنه😂👇☘
https://t.me/joinchat/Mu-Cp6FKNtlmYjQ0

♦️♣️موقع‌ دزدی‌ مچ پسره رو میگیره🙊😱🥺
ا نگاش میکنم که #کلاه سویشرت مشکی که بهش دادمو رو سرش میکشه و #پاورچین پاورچین از راهروی اتاق ها میره بیرون.🚶🥷🤫
میبینم داره #آشپزخونه رو زیر و رو میکنه.⛅️🍽
باکس بزرگ کلوچه #شکلاتی هارو پیدا میکنه.🍪😍
با ذوق جیباشو پر میکنه و دوتا میزاره تو دهنش.😌🍪😋میچرخه که بیاد بیرون اما #سینه به سینه من میشه😈💃از هول کلوچه‌ی‌ #تو دهنش میپره تو گلوشو به سرفه میوفته.😱😵😷
با خنده بغلش پشتش میکوبم؛
+:نمیدونستم #فرشته‌هام دزد میشن کوچولو.🧚🧑‍✈️با حرص جیغ میکشه؛
-:من #دزد نیستممممم.🤬🤯⛓
+:جدا؟ولی اینا چیز #دیگه میگن.🪤🕳😂👌
میخندم که از حرص #لگدی به پام میزنه و میدوه بیرون که....
😂🤷🏻‍♀🍪🧃🏃
https://t.me/joinchat/Mu-Cp6FKNtlmYjQ0

🌙🪐🌿یه عشق افلاطونی،مابین هفت آسمون و زمین🥺🌪🕊

دستای بزرگ اما #لرزون رایان دور کمرم حلقه شده بود و سرشو تو گردنم قایم کرده بود.بدنش از #ترس میلرزه.‌🥺🥲🌿❣♨️
بالهامو تکون میدم و #اوج میگیرم که رایان #فریاد بلندی میزنه؛🕊🍃🦋
-:سام!سام لعنتی بریم زمییییین.الان میندازیممممم.وای #خدایا کمککککک.
میخندم و خودمو مایل میکنم که به سمت راست کج میشیم تو ابرا.
داد بلندی میزنه و انگشتاش تو #پهلوم فرو میره. 😫😰🪁
باخنده پرتش میکنم رو یه ابر که وحشت زده #صدام میزنه.
خودمو کنارش پرت میکنم و دستامو دورش میپیچم.🌠🫀🫂
از ترس تکون‌ نمیخوره برا رفع درسش انگشتام و رو پهلوهاش #میلغزونم.
تو کثری از ثانیه،😂🙌👾
از خنده منفجر میشه.
بین #بالهام میگیرشم و
انقد قلقلکش میدم که #تن جذابشو به پیچ و تاب میندازه.😹🤌😌
https://t.me/joinchat/Mu-Cp6FKNtlmYjQ0🧚🧚‍♀

🌿🌙🌌به عشقش معترف میشه آخر گرگ مغرورمون🤤😍💗

نگاهم قفل #آسمون آبیه بالاسرمه و بین شقایق‌های وحشی زیبا تو #دشت،به پشت دراز کشیدم و از وجود توندرا کنارم #لذت میبرم.🥰🌿🌸🌬
توندرا به پهلو کنارم #دراز کشیده.
نزدیکتر میاد و دست پنجه مانندش و روی شکمم میزاره.🐾🫂
چشمامو میبندم و #میزارم که لبخند رو لبم شکفته شه.💋🥰
خز‌ گرم‌ شکمش و روی #دستم حس‌میکنم.
پوزشو کنار گردنم میزاره و نفس گرم که رو پوستم پخش میشه،من و تو #خلسه میبره.😇🫀🍀🍂
صدای بمش باعث میشه #پلکام از هم جداشن؛
-:کیارام؟😍🤩
میم مالکیتش به #مذاقم خوش میاد.
-:خیلی دوست دارم‌ انسانک من.
لبخندم وسیع تر میشه و دستی به خز‌گردنش میکشم که #جسم درشتش و میاره روم.😘🌿😍🔮
تو چشمای آبی یخیش زل میزنم و میگم؛
-:منم دوست دارم #آلفای من
سرشو بلند میکنه و زوزه.ی عمیقی میکشه که #یهو...
🌿🥀⚜🐺☀️🌺
https://t.me/joinchat/WH8CIf2Gzy05YTdh

😂✨🚶🏻‍♀دختره کرمش میگیره سر مربیش خالی میکنه🍯🏌‍♀
عصبی لبم و زیر #دندون میکشم‌و میجومش🤬🤯😤.پر از حرص به اکوی داد و بیداد استادآرمان تو ذهنم‌ #گوش میدم.🤯😖
کیاسا داداشم،#سقلمه ای بهم میزنه؛
-:جوری رفتی تو فکر انگار‌میخوای بر انتقام #سخت بگیری ازش🤪🔪
کیاسا میخنده اما نمیدونه واقعا تو #فکر انتقامم.
تو فکر میرم که چیکار کنم.چشمم به ظرف عسل جلوی دست #کیاسا میوفته.
ظرفو چنگ میزنم و #میدوم سمت اتاق استادآرمان.🏃‍♀🛁
یواشکی میرم تو حمومش و در شامپوشو باز‌میکنم.🧴🧬😈
رنگ #زردی داشت و بخاطر بوی شیرعسلش متوجه وجود عسل #طبیعی توش‌ نمیشد.🥴🍯💯
با خباثت #شامپو رو سر جاش گذاشتم و بیرون اومدم.
دوساعت بعد که من داشتم ظرف‌میشستم،صدای #دادش بلند میشه.
-:دختره‌ی خیره سرررر....♨️😰😫
من‌پدر تو رو #درمیارم کیارا.ببین چه حالی ازت بگیرممممم.👿😪
از پشت در #یواشکی به موهای کفیش که به کف سرش چسبیده بود و حوله‌ی‌کج و معوجش‌نگاه #میکنم و میخندم.😂🧼🚿میبینتم و به سمتم میدوه که با #جیغ میخوام از در پشتی اشپزخونه بزنم🚪🤞😹♨️⚠️
بیرون که دستش دور موهام میپیچه و...
😂🥳🙆🏻‍♀⚡️🪔🎉
دختره‌ی تخس‌خودشو به فنا داد🤣🤪
https://t.me/joinchat/WH8CIf2Gzy05YTdh

پاهامو از هم باز میکنم و دستمو دور #آلت دردناکم حلقه میکنم و به سرعت تکونش میدم.سرمو به #تخت میکوبم
تصور میکنم که علی رومه و با ک*یر کلفتش داره سو*راخمو جر میده.💯🔥
@Gay_XXX🤤👅👥
آب دهنم و قورت میدم.صداش و‌میشنوم که تو گوشم میغره؛
-:جوری میگ*امت که تا ابد نئشه ک*یرم باشی #رادین‼️💦
+:آخ علی،تو فقط بگ*ام اوفف...اصن من #معتاد آب*تم..آخ
دستمو تندتر تکون میدم که حس میکنم چیزی رو سوراخ*مه🥵😈
پلکم میلرزه و تا به #خودم بیام،یه چیز کلفت وارد سوراخ کی*رندیده‌م میشه.
صدای آشنایی و میشنوم؛😥⚠️🔞😫
+:#مواد بهت نرسید که نئشه شدی؟
بهت زده میگم؛
-:ع...علی...تو برگشت؟اوم...#اومدی پی..😲🤤
حرفم‌‌با ورود و خروج شدید ک*یرش تو سورا*خم قط میشه و #ناله‌ی غلیظی جاشو میگیره.🍆⚠️📛🥵
تند تند‌خودشو بهم #میکوبه که یهو...
🥵💦🔥🤤✊
https://t.me/joinchat/DqWY7uOrgHw2N2U0
🤤🥀💥عشقش برمیگرده و موقع خودارضایی به یادش تو کمپ میگیرتش💦⚠️♨️✊