زیرمجموعهی خودم هستم
مثل مجموعهای که سخت تهیست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهیست
عشق، آهوی تیزپا شد و من
ببرِ بیحرکتِ پتوهایم!
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم
نرسیدن، رسیدنِ محض است
آبزی، آب را نمیبیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمیبیند
دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشد
انتخاب پرندهها قفس است
وسعت کوچکِ رهایی را
از نگاهِ اسیر باید دید
کوه در رشتهکوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید
گرچه باغ من از درخت تهیست
در سرم فکر کاشتن دارم
شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...
⧗ #یاسر_قنبرلو
⧖ شعر "نرسیدن - رسیدن"،
هشتمین جشنوارهی بینالمللی شعر فجر
زیرمجموعهی خودم هستم
مثل مجموعهای که سخت تهیست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهیست
عشق، آهوی تیزپا شد و من
ببرِ بیحرکتِ پتوهایم!
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم
نرسیدن، رسیدنِ محض است
آبزی، آب را نمیبیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمیبیند
دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشد
انتخاب پرندهها قفس است
وسعت کوچکِ رهایی را
از نگاهِ اسیر باید دید
کوه در رشتهکوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید
گرچه باغ من از درخت تهیست
در سرم فکر کاشتن دارم
شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...
⧗ #یاسر_قنبرلو
⧖ شعر "نرسیدن - رسیدن"،
هشتمین جشنوارهی بینالمللی شعر فجر